اسم دختر فارسی با حرف ش - صفحه 2

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

شادفر/šād far/

آن که دارای شکوه و شادی است، شکوه شادی، ( اَعلام ) از نام های دوره ی هخامنشیان


پسر، دختر

فارسی
شادگل/shadgol/

آن که چون گل شاداب است


دختر

فارسی

گل
شادگون/shad gon/

شاد و خوشحال


دختر

فارسی
شادلی/shad li/

دختر شاد، نام چندتن از بزرگان عرب


دختر، پسر

ترکی، فارسی، عربی
شادمانه/šād (e) māne/

خشنود، شاد، ( = شادمان )، خوشحال و مسرور، ( در حالت قیدی ) با شادی و خوشحالی


دختر

فارسی
شادناز/šād nāz/

ویژگی آن که شاد است و با عشوه و ناز است، مرکب از شاد ( خوشحال ) + مهر ( محبت یا خورشید )، نام شهر ی ...


دختر

فارسی
شادنوش/šād nuš/

نوشنده شادی، شاد و خوشحال، ( شاد، نوش = انوشه، جاوید )، شادی و شادمانی همیشگی و جاوید، ( شاد + نوش ...


دختر

فارسی
شاده/šāde/

شادمان، شاد


دختر

فارسی
شادور/shador/

شادمان، خوشحال


دختر

فارسی
شادوین/šādvin/

شادمان و خوشحال، ( شاد، وین = رنگ )، به رنگ شاد


دختر

فارسی
شادکامه/shadkame/

کامروا، خوشحال، شادمان


دختر

فارسی
شادی سا/š.-sā/

چون شادی، ( شادی، سا ( پسوند شباهت ) )، به سان شادی


دختر

فارسی
شادیان/šādiyān/

شادیانه، آهنگ و نوای شادی آور، ( = شادیانه )، از روی شادی، بر اساس شادی


پسر، دختر

فارسی
شادیانه/šādiyāne/

از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
شادیفروز/š.-foruz/

ترکیب دو اسم شادی و فروز ( خوشحالی و تابش )، فروزنده نور شادی، زینت بخش شادی و شادمانی، شادی آورنده


دختر

فارسی
شادیفروغ/š.-foruq/

ترکیب دو اسم شادی و فروغ ( خوشحالی و روشنایی )، نور و روشنی شادی، پرتو شادی و شادمانی، شادی با شوق ...


دختر

فارسی، عربی
شادیناز/š.-nāz/

شادیِ قشنگ و زیبا، ( شادی، ناز = ( در گفتگو ) قشنگ و زیبا، ( در قدیم ) متناسب و موزون )، شادیِ متنا ...


دختر

فارسی
شارمینا/sharmina/

خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین ( سنسکریت ) + الف تانیث ( فارسی )


دختر

فارسی، سانسکریت
شارونا/sharuna/

سرزمین پربار و حاصلخیز


پسر، دختر

فارسی، آشوری
شازیه/shazie/

کمیاب، نادر، بی نظیر


دختر

فارسی
شامیرام/shamiram/

نامش بلند باد


دختر

فارسی، آشوری
شانو

نمایش، خودنمایی، نشان دادن، تئاتر خیابانی


دختر

فارسی
شانیسا/šānisā/

قیمتی و ارزشمند، ( شانی = مخفف شیانی به معنی زر و درم ده هفت، سا ( پسوند شباهت ) )، همانند زر و درم


دختر

فارسی
شاه آذر

شاه آتش


دختر

فارسی
شاه آفرید

آفریده شاه، نام دختر فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی


دختر

فارسی
شاه بانگ

گیاهی با میوه زرد رنگ و معطر


دختر

فارسی
شاه بانو/shahbanu/

ملکه، شهبانو، نام دختر فخرالدوله دیلمی


دختر

فارسی
شاه پرند

نام نوه یزگرد پادشاه ساسانی


دختر

فارسی
شاه پسند

گیاهی کاشتنی و زینتی که گلهای رنگارنگ چتری دارد


دختر

فارسی
شاه پونه

نام نوه یزدگرد پادشاه ساسانی


دختر

فارسی
شاه ناز

نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی


دختر

فارسی
شاه نبات

شاه ( فارسی ) + نبات ( عربی ) نام همسر فتحعلی شاه قاجار


دختر

فارسی، عربی
شاها/shaha/

منسوب به شاه و شاهی، نام قلعه ای که هولاکوخان اموال و خزاین خود را آنجا گذاشته بود


پسر، دختر

فارسی
شاهجان/shahjan/

عنوان مرو که از شهرهای قدیم خراسان بوده است


دختر

فارسی
شاهدانه/shahdane/

نام نوعی گیاه، نام گیاهی است که از دانه آن روغن می گیرند


دختر

فارسی

طبیعت
شاهدخت/shahdokht/

شاه دختر دختر شاه


دختر

فارسی
شاهگل/shah gol/

شاه گل ها، زیباترین گل در میان گلها


پسر، دختر

فارسی
شاهنگ/šāhang/

ملکه زنبور عسل، ملکه ی زنبور عسل، شاه + انگین ملکه زنبور عسل


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
شاورک/shavarak/

نام نوایی قدیمی در موسیقی


دختر

فارسی

هنری
شایان دخت/š.-dokht/

دختر شایسته، ( شایان، دخت = دختر ) دختر شایسته و سزاوار


دختر

فارسی
شایما/shayma/

جواهر ماه


دختر

ترکی، فارسی
شب آرا/shab-ara/

آراینده شب


دختر

فارسی
شب افروز/shab-afroz/

ماه، زیباروی، درخشنده


دختر

فارسی
شب دخت

دختر شب


دختر

فارسی
شب ناز

زیبایی شب، ناز شب


دختر

فارسی
شبدیز/diz šab/

شب رنگ، ( در قدیم ) سیاه رنگ ( اسب )، ( در موسیقی ایرانی ) از الحان باربد، کنایه از آسمان، زمانه، ر ...


دختر

فارسی
شبدیس/shab dis/

مانند شب


دختر

فارسی
شرمین دخت/šarmin doxt/

دختر با حجب و حیا، ( شَرمین، دخت = دختر )، ( شَرمین + دخت = دختر )، دختر با حُجب و حیا، دختر باحیا ...


دختر

فارسی
شروانه/sharvane/

نام دایه مه پری در داستان سمک عیار


دختر

فارسی
شری

منطقه ای در همدان


دختر

فارسی
شرین

در گویش سمنان شیرین


دختر

فارسی
شمس ایران

شمس ( عربی ) ایران ( فارسی ) خورشید ایران


دختر

عربی، فارسی
شمینا/šaminā/

عطر آگین و خوشبو


دختر

فارسی، عربی
شناز/shanaz/

لطیف و نازنین، شیناز، مرکب از شی ( شبنم ) +ناز


دختر

فارسی
شنایا/shenaya/

همه چیز دان


دختر

فارسی
شه گل/šah gol/

بهترین گل، گلِ شاهانه، شاهگل


دختر

فارسی

گل
شهددخت/shahd dokht/

دختر شیرین، شهد ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر شیرین


دختر

فارسی، عربی
شهدیس/shahdis/

شاهزاده خانم، درختری که شکوه و زیباییش مانند شاه است


دختر

فارسی
شهراز/šah rāz/

راز بزرگ، راز شکوهمند، راز بزرگ و شکوهمند


دختر

فارسی
شهرآشوب

آن که در شهر ایجاد فتنه و آشوب می کند، بسیار زیبا و دلربا، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دختر، پسر

فارسی
شهرزادزهرا/shahrzad-zahra/

ترکیب دو اسم شهرزاد و زهرا ( زاده شهر و نیکو )


دختر

فارسی، عربی
شهرگل/shahre-gol/

گل شهر


دختر

فارسی
شهنواز/shahnavaz/

مورد نوازش شاه قرار گرفته


دختر

فارسی
شوخ شنگ

نام دختری در رمان تبریز مه آلود


دختر

فارسی
شورآفرین/shor-afarin/

ایجاد کننده هیجان و شوق


دختر

فارسی
شکال/shekal/

در گویش مازندران آهو


دختر

فارسی
شکربانو/shekar-banu/

بانوی شیرین و زیبا، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + بانو ( فارسی ) بانوی شیرین و زیبا


دختر

فارسی، سانسکریت، عربی
شکردخت/shekar-dokht/

دختر شیرین، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + دخت ( فارسی ) دختر شیرین


دختر

فارسی، سانسکریت
شکرناز/shekar naz/

دارای ناز و غمزه دلپذیر، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + ناز ( فارسی ) دارای ناز و غمزه دلپذیر


دختر

فارسی، سانسکریت
شکوه دخت

دختر باوقار


دختر

فارسی
شکوه زهرا/š.-zahrā/

ترکیب دو اسم شکوه و زهرا ( بزرگی و روشن تر )، از نام های مرکب، شکوه و زهرا


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
شکوه ناز

آن که دارای شکوه و زیبایی است


دختر

فارسی
شکیبه/shakibe/

بردبار و صبور


دختر

فارسی
شیدر/shidor/

آن که چهره ای زیبا و درخشان دارد، آن که چهره ای زیبا و درشان دارد


دختر

فارسی
شیدسا/shidsa/

همانند خورشید، مثل خورشید


دختر

فارسی
شیدفر/šid far/

دارای فر و شکوه درخشان، ( به مجاز ) نیک و بخت و خوش اقبال


دختر

فارسی
شیرات/shirat/

آواز، ترانه


دختر

فارسی، آشوری
شیراز/širāz/

نام شهرستانی در استان فارس، بقعه ی شاهچراغ، آرامگاه های سعدی و حافظ در آنجا و بسیاری از بناهای تاری ...


دختر

فارسی
شیرزن/shir-zan/

زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی


دختر

فارسی
شیرین بانو

بانوی زیبا و دلنشین


دختر

فارسی
شیرین جهان

مرکب از شیرین ( مطبوع، دلنشین ) + جهان، نام دختر فتحعلی شاه قاجار


دختر

فارسی
شیرین زاد/š.-zād/

ویژگی آن که عزیز و گرامی است، ( به مجاز ) ویژگی آن که عزیز و گرامی است و تولدش دلپذیرش و دلنشین است


دختر

فارسی
شیرین گل

گل زیبا


دختر

فارسی
شیناب/shinab/

سعی و کوشش جد وجهد، شینا، شناوری


دختر

فارسی
شیناز/shinaz/

لطیف و نازنین، شناز، مرکب از شی ( شبنم ) + ناز


دختر

فارسی
شیوادخت/š.-dokht/

دختری که با فصاحت و شیوایی سخن می گوید، ( شیوا، دخت = دختر )، ویژگی دختری که با فصاحت و شیوایی سخن ...


دختر

فارسی
شاخ شمشاد

کنایه از قدبلند و رعنا


دختر

فارسی
شادبهر/shad bahr/

آن که از شادی بهره دارد، خوشحال


دختر

فارسی
شادک/shadak/

نام مستعار سمک در داستان سمک عیار


دختر

فارسی
شارک

سار ( پرنده )


دختر

فارسی
شاسپرم/shasparam/

ریحان


دختر

فارسی
شاندیز/šāndiz/

شکوهمند و دارای عظمت و جلال، [شان ( عربی ) = شأن = شکوه، جلال و عظمت، دیز = دیس ( پسوند شباهت ) ]، ...


دختر، پسر

فارسی، عربی
شاه اسپرم

شاسپرم


دختر

فارسی
شاه پرک

شاپرک


دختر

فارسی
شاه جهان

مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان ...


دختر

فارسی
شاه خاتون

بانوی پادشاه، نام دختر قدرخان، پادشاه ترکستان در دوره غزنوی


دختر

فارسی
شاه صنم

شاه ( فارسی ) + صنم ( عربی )، شاه زیبارویان، نام همسر فتحعلی شاه قاجار


دختر

فارسی، ترکی
شاه فرید

شاه آفرید


دختر

فارسی
شاهفرند/shah farand/

شاه پرند


دختر

فارسی
شاهیده/šāhide/

پارسا، پرهیزکار، نیکوکار، نیکوکار و صالح، شاهنده، متقی


پسر، دختر

فارسی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی