اسم دختر با حرف ه - صفحه 2

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

هورآفرین/hur afarin/

آفریننده خورشید


دختر

فارسی
هوراماه/hura-mah/

دختر زیبای بهشتی


دختر

فارسی
هوراوش/huravash/

آواز زیبا


دختر

فارسی
هورتاش/hurtash/

آنکه چون خورشید نورانی است، هور ( فارسی ) + تاش ( ترکی ) آنکه چون خورشید نورانی است


دختر

ترکی، فارسی
هورتن/hurtan/

آن که تن و بدنی پاک و درخشان چون خورشید دارد


دختر

فارسی
هورچهر/hur čehr/

خورشید چهره، آفتاب روی، ( در اعلام ) نام جوانترین پسر زرتشت، آن که چهره و سیمایی درخشان و نورانی چو ...


دختر

فارسی
هایدی/haidi/

سریع و چابک


دختر

ترکی
هایلا/hayla/

شگفت ‏آور


دختر

عربی
هایلین/haylin/

فرشته بهشتی


دختر

لاتین
هاینا/hayna/

پادشاه


دختر

یونانی
هایین/haeen/

هستی، وجود


دختر

کردی
هتاو/hatav/

خورشید و آفتاب


دختر

کردی
هدا/hoda/

هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست، هدی، هدایت کردن


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
هدسا/hadasa/

درخت مورد


دختر

عبری
هدسه/hedseh/

همسر یهودی خشایار شاه که بعداً استر نام گرفت، محل دفن او و داییش ( مردخای ) جزء آثار باستانی همدان ...


دختر

عبری

تاریخی و کهن
هدیر/hadir/

آواز کبوتر، صدای رعد و برق، تکرار صدا در حنجره، بانگ کردن شتر، بانگ شتر


دختر

عربی
هدیش/hadish/

ایزد نگهبان خانه


دختر

فارسی
هرمیس/hermis/

شیر یا کرگدن


دختر

عربی
هرمینا/hermina/

سفر، حرکت، سفر حرکت


دختر

اوستایی، پهلوی
هرمیون/hermiyon/

نام همسر سردار اساطیری یونان


دختر

یونانی

تاریخی و کهن
هژین/hazhin/

زندگی جاویدان


دختر

کردی
هستنوه

قیام تودةمردم ( نگارش کردی


دختر

کردی
هستیدخت/hasti dokht/

دختر زندگی و زندگانی، ( هستی = زندگی، زندگانی، دخت = دختر ) دختر زندگی و زندگانی


دختر

فارسی
هفدن

وزن شعر ( نگارش کردی


دختر

کردی
هفیان/hafyan/

آرام گرفتن، آرام گرفتن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هگبه

رةآورد، هدیةسفر، خورجین ( نگارش کردی


دختر

کردی
هلاله/halaleh/

گلی زرد رنگ خوشبو، آلالة، جارزدن، با خبر ساختن ( نگارش کردی


دختر

کردی

گل
هلپرین/helparin/

رقصیدن، رقصیدن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هلدا/helda/

مادر خوشبو


دختر

فارسی
هلما/helma/

محافظ، معنی اسم را در این قسمت بنویسید خیلی صبور


دختر

لاتین، عربی
هارای/haray/

گریه، فغان


دختر

گیلکی
هاژان/hazhan/

صدای آبشار


دختر

کردی
هالین/halin/

آشیانه و خانه


دختر

کردی
هانده/hande/

جذاب ترین و مهربان ترین


دختر

فارسی
هانه/hāne/

چشمه، تحریک، اینک، اینها، اینهاشان


دختر

کردی
هورخ/horokh/

فرد نیک رو


دختر

فارسی
هورخش/hurakhš/

آفتاب عالم تاب، ( هو = خوب، رخش، رخشان ) روی هم به معنی «نیک روشن» که صفتی است برای آفتاب، ( هو = ه ...


دختر

فارسی
هورداد/hur dād/

تابنده و پر حرارت، ( هور = خور = خورشید، داد = داده )، داده ی خورشید، داده خورشید


پسر، دختر

فارسی
هوردخت/hur doxt/

دختری زیبا چون خورشید، ( هور = خورشید، دخت = دختر )، دختر خورشید، دختر آفتاب، ( به مجاز ) زیبا، ( ه ...


دختر

فارسی
هوردیس/hurdis/

زیبا و روشن چون خورشید


دختر

فارسی
هوررخ/hur rokh/

هورچهر


دختر

فارسی
هورزاد/hur zād/

زاده خورشید، ( هور = خورشید، زاد = زاده )، زادهی خورشید، فرزند خورشید، ( به مجاز ) دارای زیبایی و ش ...


پسر، دختر

فارسی
هورسان/hursān/

همانند خورشید، زیبارو، ( هور = خورشید، سان ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی
هورشاد/hur šād/

خورشید شاد، آفتاب شادمان، ( هور = خورشید، شاد )، ( به مجاز ) پر حرارت و شاد و خوشحال، ( هور = خورشی ...


پسر، دختر

فارسی
هورشید/hur šid/

زیباروی تابناک، خورشید، آفتاب، ( هور = خورشید، شید = آفتاب )، نور خورشید، ( هور = خورشید + شید = آف ...


دختر

فارسی
هورمهر/hurmehr/

خورشید، زیباروی مهربان، ( هور = خورشید، مهر= خورشید، مهربانی، محبت و دوستی )، ویژگی کسی که مثل خورش ...


دختر

فارسی
هورناز/hurnaz/

خورشید زیبا


دختر

فارسی
هوروش/hurvaš/

درخشان و زیبا چون خورشید، ( هور = خورشید، وش ( پسوند شباهت ) )، مثل خورشید، شبیه آفتاب، ( به مجاز ) ...


دختر

فارسی
هوژان/huzhan/

زیرک و یادگیر


دختر

کردی
هوژین/huzhin/

آموختن، آموختن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هوسان/hövsan/

به مانند نیک


دختر

فارسی
هوفریا/hu fariyā/

شخص خوب، جذاب، دلپذیر و گیرا، ( هو= خوب، فریا= خجسته، شکوهمند، دلپذیر، گیرا )، شخص خوب و دارای اقبا ...


دختر

فارسی
هوگل/hu gol/

باطراوت و زیبا، ( هو = خوب، گل )، گلِ خوب، گلِ نیک


دختر

فارسی

گل
هوگون/hugun/

خوب گون، ممتاز، رنگارنگ


دختر

فارسی
هوما/huma/

مرغ سعادت، فرخنده، فرخنده ( نگارش کردی


دختر

کردی
هومایا/humaya/

مادر کائنات


دختر

اوستایی
هونامیک/hu nāmik/

نیک نامی، خوش نامی


دختر

فارسی
هونراوه

کنایةاز کلام منظوم ( نگارش کردی


دختر

کردی
هوین/hevin/

خون


دختر

کردی
هیبا/hiba/

هدیه خداوند


دختر

عربی
هیتا/hita/

خورشید


دختر

فارسی

کهکشانی
هیدخت/hidokht/

دختر ناهید


دختر

فارسی
هلنسا/helensa/

مانند خورشید، هل ( فارسی ) + نسا ( عربی ) زنان معطر


دختر

فارسی، یونانی، عربی
هلیانا/helyana/

مانند خورشید


دختر

یونانی
هلیانه/heliyāne/

نام یک گیاه، ( در گیاهی ) شاه ترج، شاهتره که مصرف دارویی دارد


دختر

فارسی

طبیعت
هلیسا/helisa/

دختر خورشید


دختر

یونانی
هلین/helin/

نور و روشنایی


دختر

فرانسوی
هلینا/helina/

روشنایی، نور، هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا ب ...


دختر

یونانی
هلیون/helyon/

خورشید، هلیوس


دختر

عبری



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر