اسم دختر با حرف ف - صفحه 3

فریچهر، سعادتمند، ( = فریچهر )

شادی و خوشحالی

دارای روح و جان خجسته و مبارک، ( فری = خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، دل )، دا ...

فریچهر، زیبارخ، ( = فریچهر )

دارای چهره زیبا و با شکوه، ( = فریچهر )، فریچهر

به سان خجستگی و مبارکی، ( فری = خجسته، مبارک، خجستگی و شکوه، شکوهمند، سان = پسوند شباهت )، ( به مجا ...

ستوده شده و ستایش شده، ( فَریش = ستودن، ستایش کردن، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به فَریش، پریسا، زیبا ...

مرکب از فرین+ دخت ( دختر )

فالق، شکافنده، ( مؤنث فالق )

هر چراغی که جایی را روشن میکند

میوه، ( در قدیم ) میوه ( خرما، انگور، انار و غیره )، نوعی حلوا

عاشق، دلداده، شورش، طغیان، مفتون

شأن و شوکت و رفعت و شکوه

سخن و گفتار آسمانی، [از برساخته ی فرقه ی آذر کیوان ( دساتیر ) ]

شادی بخش، فرح انگیز، فرح ( عربی ) + بخش ( فارسی ) شادی بخش

فروز، روشنی

آتش زنه، چخماق

عمل واجب، امر واجب

افغان شیون، فریاد

داننده ی فقه، ( مؤنث فقیه )، آگاه به فروع احکام شرع

پولاد، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان ...

زیبا روی باشکوه و شکوهمند، ( فری = خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، نار = انار ) ...

ماه با شکوه

همراه با خجستگی و شکوه، ( فری = خجسته، مبارک، خجستگی و شکوه، شکوهمند، هام = هم )، ( به مجاز ) ویژگی ...

خجسته و با شکوه، ( فری= خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، وار ( پسوند شباهت ) )، ...

فلورا، در رم باستان، الهه گلها و بارآوری، الاهه گلها و بارآوری

شکوفه و غنچه

بانوی پیروز

گل سفید کوچک

فایحه

نام کوهی در مغرب فلات ایران

مؤنث فایق، دارای برتری، مسلط، چیره، مؤنث فائق

مؤنث فخیم، بزرگ، محترم، صفت برای دولت های خارجی که با ایران روابط دوستانه داشتند، ( در دوره ی قاجار

شأن، شوکت، شکوهمندی و زیبایی

پرستو

نام پرنده ای که به آن پرستو، پرستوک و فرستگ می گویند، ( = پرستو )، ( در عربی ) خطاف مشهور است، پرست ...

نام شهری در ترکستان قدیم

فراوانی، فزونی

نام فرشته ای است، نیکوسیرت و خوبروی

شادی در خانه، نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی

گیاهی خوشبو

منسوب به فریمان، دارای اندیشه خجسته، ( فریمان، ه ( پسوند نسبت ) )، منتسب به فریمان، ( اَعلام ) نام ...

دارای شکوه و جلال، ( فرین، او /، u/ ( پسوند دارندگی ) )، ( اَعلام ) نام مزرعه ای در شاهرود

از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر کید شاه هندوستان و یکی از زنان اسکندر مقدونی

الماس صورتی رنگ، نوعی الماس

گل

الهه گل ها و باروری، فلوریا، در رم باستان، الاهه گلها و بارآوری

فلک ( عربی ) + تاج ( فارسی ) مرکب از فلک ( آسمان ) + تاج

فلک ( عربی ) + وش ( فارسی ) مانند آسمان بلند و رفیع

آن که موجب نازش آسمان است، بسیار زیبا، فلک ( عربی ) + ناز ( فارسی )، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز ...