اسم پسر کردی با حرف ب

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

بهرام/bahrām/

پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، در شاهنامه ...


پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
بهمن/bahman/

نیک اندیش، نیک پندار، راست گفتار، راست کردار، ماه یازدهم از سال شمسی، ( در جغرافیا ) توده عظیمی از ...


پسر

فارسی، پهلوی، اوستایی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، گل
بابک/bābak/

پدر، استوار، امین، پرورنده، پرورنده و پدر را گویند، ( در قدیم ) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پ ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی، کردی

تاریخی و کهن
برزو/borzu/

تنومند، باشکوه، نام پسر سهراب، بلند پایه، ( اَعلام ) ) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی، ) ...


پسر

فارسی، اوستایی، کردی

تاریخی و کهن
برزان/borzān/

شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه، ( برز = شکوه و جلال، فراز، ان ( پسوند نسبت ) )، م ...


پسر

کردی
بارمان/bārmān/

شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ، شخص محترم و لایقِ دارای روح بزرگ، ( اَعلام ) ) از سرداران تورانی د ...


پسر

کردی، فارسی

تاریخی و کهن
بزرگ/bozorg/

برجسته، مشهور، بزرگوار، شریف، دارای اهمیت و موقعیت اجتماعی، والا، برجستة، نام شاعری کرد ( نگارش کردی


پسر

فارسی، کردی
بارزان/bārezān/

نامِ قومی پیش از اسلام، ( = بارِز ) نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان، تاریخ این قوم به پیش از اسلا ...


پسر، دختر

کردی، فارسی

تاریخی و کهن
برزین/barzin/

آتش، نام آتشکده ی بزرگ ایران، بالنده ( بالنده مهر ) فشرده ی آذر برزین مهر، ( اَعلام ) نام یکی از آت ...


پسر، دختر

فارسی، پهلوی، کردی
بسام/bassām/

بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی، ( اَعلام ) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان ی ...


پسر

عربی، کردی

تاریخی و کهن
بریار/beryār/

قرار، عهد، عهد و پیمان، قول و قرار، شرط و قرار، عهد ( نگارش کردی


پسر، دختر

کردی
بادلیس

کنایةاز همیشه ‏مست، نام شهری درکردستان ( نگارش کردی


پسر

کردی
بادینان

بهدینان، مۆمنان، نام عشیرةایی معروف در کردستان، نام منطقةای درکردستان، یکی از لهجةهای زبان کردی ( ن ...


پسر

کردی
بالویز/balviz/

سفیر، سفیر ( نگارش کردی


پسر

کردی
بالک

استخوان کتف، نام کوهی در کردستان، نام منطقةایی در کردستان، نام قبیلةایی در کردستان، نام روستایی در ...


پسر

کردی
بانگ/bangh/

خبرکردن مردم، اذان، اذان ( نگارش کردی


پسر

کردی
برداش

نتیجه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بردل

صبحانه ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشوان

نام کوهی در بانة، آشیانه ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشور

جنوب ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشوک/bashook/

نوعی پرنده شکاری، نوعی پرنده شکاری ( نگارش کردی


پسر

کردی

پرنده
باغبان

باغبان ( نگارش کردی


پسر

کردی
باگرو/bagro/

تند باد


پسر

کردی
بال بان

نوعی پرنده ‏شکاری ( نگارش کردی


پسر

کردی
بالا

قیافه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بستک

رختخواب، نام یکی از بزرگان دورة سکایی ( نگارش کردی


پسر

کردی
بستیر

نوعی فرش با نقش‏های خیلی زیبا ( نگارش کردی


پسر

کردی
بسود

دارای فایده ( نگارش کردی


پسر

کردی
بسوز

از ته دل ( نگارش کردی


پسر

کردی
بسیه

کافی ( نگارش کردی


پسر

کردی
بلباس/belbas/

به برخی عشایر کرد بلباس می‏گویند، بة برخی عشایر کرد بلباس می‏گویند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بلویر

نی‏لبک ( نگارش کردی


پسر

کردی
باریسان/barisan/

نام قبیله ای از کردها، نام قبیلةایی ازکردها ( نگارش کردی


پسر

کردی
باریکان

دماغه ‏کوه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بازبان

کسی که ‏باز را برای شکار تربیت می‏کند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بازیار/bāzyār/

بازدارنده، ( در قدیم ) کشاورز، برزگر، کارگر کشاورزی، ( در قدیم ) مربی و نگهدارنده باز، میر شکار، با ...


پسر

فارسی، کردی
بازیان/bazyan/

مکانی نزدیک سلیمانیه، مکان روباز، مکانی نزدیک سلیمانیه ‏محل یکی از جنگهای شیخ محمود حفید با انگلستا ...


پسر

کردی
باژار

شهرک، بازار، مکان داد و ستد ( نگارش کردی


پسر

کردی
باسام

ترسناک ( نگارش کردی


پسر

کردی
باستان/bāstān/

قدیمی، دیرینه، کهنه، گذشته، مربوط به گذشته ی دور، زمان قدیم، ( در قدیم ) ( به مجاز ) پیر و سالخورده ...


پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن
باسکان

قلةهای چند کوه ‏در یک سلسلةجبال ( نگارش کردی


پسر

کردی
باشار/bashar/

چاره، علاج، درمان، مقاومت، مقابله، درمان ‏ ( نگارش کردی


پسر

کردی
بخشان

منتشر کردن ( نگارش کردی


پسر

کردی
بخشینر

سخی، بخشنده، سخاوتمند ( نگارش کردی


پسر

کردی
براخاس/barakhas/

دوست دانا و عاقل، دوست دانا و عاقل ( نگارش کردی


پسر

کردی
براخاص/bara khas/

برادر خاص، برا ( کردی ) + خاص ( عربی ) برادر خاص


پسر

کردی، عربی
برادر

اخوی، داداش، کنایه ‏از رفیق ( نگارش کردی


پسر

کردی
برادوست/bara dost/

دوست صمیمی، نام یکی از قبایل کرد، نام کوهی در کردستان، نام منطقةای در کردستان ( نگارش کردی


پسر

کردی
برآلین

نام گیاهی خوشبو است کة مصرف طبی دارد ( نگارش کردی


پسر

کردی
برام/beram/

خوشبو، خوشبو ( نگارش کردی


پسر

کردی
براو

زمینی کة بوسیله ‏چشمة یا رودخانه ‏آبیاری شود ( نگارش کردی


پسر

کردی
برپرس

مسئول رئیس ( نگارش کردی


پسر

کردی
برتاو

جای آفتابگیر ( نگارش کردی


پسر

کردی
برچاو/barchav/

زیبا، منتظر، پدیده ( نگارش کردی


پسر

کردی
بیستون/biston/

محل عبادت خدا، خانه ‏یا کاخی کةدرآن ستون نباشد، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه ‏که ‏فرهاد برای رسان ...


پسر

کردی
بیلاش

مفقود الاثر ( نگارش کردی


پسر

کردی
باهوز

گردباد ( نگارش کردی


پسر

کردی
باهیف

بادام ( نگارش کردی


پسر

کردی
باوا

بابا ( نگارش کردی


پسر

کردی
باوند/bāvand/

نام پسر شاپور اسپهبد طبرستان، ( اَعلام ) ) نام پسر شاپور اسپهبد طبرستان که نسبت خود را به کیوس براد ...


پسر، دختر

فارسی، کردی
باکور

شمال ( نگارش کردی


پسر

کردی
بایزید/ba yazid/

با ایمان، مومن، مۆمن، نام عارفی مشهور کرد زبان «بایزید بسطامی»، نام شهری درکردستان ( نگارش کردی


پسر

کردی
بایف

بادام ( نگارش کردی


پسر

کردی
بتام

خوشمزه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بتاو

سریع ( نگارش کردی


پسر

کردی
بجرگ

کنایه ‏از آدم بیباک وشجاع ( نگارش کردی


پسر

کردی
بختیاری

خوشبختی، کامرانی، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجةهای زبان کردی ( نگارش کردی


پسر

کردی
بورژین/borzhin/

زندگی طلایی


پسر

کردی
بوژان/bozhan/

نمو کردن، شکوفا شدن، بةخود بالیدن ( نگارش کردی


پسر

کردی
بوسیان

از قبایل ماد ( نگارش کردی


پسر

کردی
بی باک

با جرأت ( نگارش کردی


پسر

کردی
بی بش

محروم ( نگارش کردی


پسر

کردی
بابا

با احترام اسم از پدر بردن، پدر بزرگ، تخلص شاعرکرد «حسین کرم الله»، نام شاعرو عارف کرد «بابا طاهر عر ...


پسر

کردی
باپوک

کولاک ( نگارش کردی


پسر

کردی
باپیر

پدر بزرگ، کنایةاز دانای کهنسال، تخلص شاعر کرد «باپیر دینوری» ( نگارش کردی


پسر

کردی
بندن

بلندی روی کوه ( نگارش کردی


پسر

کردی
برزآفرین

تشویق بزرگ ( نگارش کردی


پسر

فارسی، کردی
برزاو

مد دریا ( نگارش کردی


پسر

کردی
برزفر/barz far/

دارای قامتی با شکوه، بلند پرواز، از سرداران کرد دوره ‏هخامنشی ( نگارش کردی


پسر

کردی، فارسی

تاریخی و کهن
برزما/barzma/

ماه شب چهارده بدر، ماه شب چهارده بدر ( نگارش کردی


پسر

کردی
برزویه/borzuyeh/

بلند بالا، ( اَعلام ) نامِ پزشک دانشمند عصر خسرو انوشیروان و بانی ترجمه ی پَنجه تَنترَه از سنسکریت ...


پسر

فارسی، پهلوی، کردی

تاریخی و کهن
برگش

سینی، طبق ( نگارش کردی


پسر

کردی
برمال

جلوی منزل، سجادة، خانةدار ( نگارش کردی


پسر

کردی
برهم

بهره، حاصل، نام خوانندةکرد زبان «برهم حسن» ( نگارش کردی


پسر

کردی
برو

بلوط ( نگارش کردی


پسر

کردی
بروا/barva/

اعتقاد، اعتقاد ( نگارش کردی


پسر

کردی
بروار

آن قسمت از دامنةکوة کة زیباترین قسمت آن می‏باشد، نام منطقةای در کردستان نزدیک عمادیه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بروان

پیش بند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بروسکان

جمع «بروسکه» ( نگارش کردی


پسر

کردی
بروسکه/boruske/

درخشش و روشنایی، ( کردی، /biruska/ ) درخشش و روشنایی، برق ناشی از ابر یا هر چیز دیگر، تلگراف ( نگار ...


دختر، پسر

کردی
برکاو/barkav/

دامنه کوه، دامنةکوه ( نگارش کردی


پسر

کردی

طبیعت
برکو

خرمن کوچک قبل از خرمن بزرگ ( نگارش کردی


پسر

کردی
برکوش

پیش بند ( نگارش کردی


پسر

کردی
بریان

گذر آب یا باد ( نگارش کردی


پسر

کردی
بلیمت

نابغه ( نگارش کردی


پسر

کردی
بنار

دامنةکوةکه ‏رو به ‏دشت است ( نگارش کردی


پسر

کردی
بنان/banān/

سرانگشت، انگشت، ( اعلام ) غلامحسین بنان [، شمسی] خواننده ی ایرانی، فرزند کریم خان بنان الدوله بود، ...


پسر، دختر

عربی، کردی

مذهبی و قرآنی
بهتین/behtin/

آتشین


پسر

کردی
بینر

بیننده ( نگارش کردی


پسر

کردی
بی کس

تنها و بدون حامی ( نگارش کردی


پسر

کردی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر کردیاسم دختر کردی