اسم کردی

فصل اول سال خورشیدی، گل و شکوفه درختان، ( به مجاز ) دوره شادابی هر چیز، فصل اول سال، ( در گیاهی ) ش ...

پناه، امید، نفس، فریاد، زنهار، دادخواهی، بینایی، خواهش

روزها، روشنایی، زندگی، ( کردی ) به معنی روزها، روزان

درخشنده و تابناک مثل روز روشن نامی کردی روشنایی، ( روژ = روز، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به روز، تا ...

پاکدامن، پوشیده، پارسا، پنهان، ( مؤنث مستور )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) مستور، پرهیزگار، دارای پوشش ...

روشنایی، روشن، تابناک، اسم کردی به معنی روشنایی می باشد

مانند آب، زلال، ( در کردی ) عشق، ( آو= آب، ین ( پسوند نسبت ) )، به رنگ آب، پاک، ( آو = آب + ین ( پس ...

تابناک، روشنی بخش، صبح روشن، [روژ = روز، ین ( پسوند نسبت )، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به روز، ( روژ ...

آسوده خاطر، مطمئن، فارغ البال، اطمینان، تضمین

زیباروی سیاه چشم، در بعضی از نامنامه ها زیباروی سیاه چشم معنا شده است ( ؟ )، غزال، دختری با چشمان ز ...

گردش، تفریح وسفر، ( در قدیم ) گردش و تفرج، سفر، گردش و تفریح

عشق، ( = آوین )، آوردن، ( اَعلام ) نام منطقه ای در شمال غرب تهران، که پیشتر از روستاهای شمیران بود، ...

از نسل آریایی، نجیب و با اصالت، ( آرین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به آرین، ( آرین ( ؟ )، [این واژه ...

توانستن، ملکه مهربان، دختر بی همتا، دختر تنها، در گویش خراسانی به معنی توانستن، تالار، تهنیا

نام ستاره ای که در شب های تابستان نمایان می شود، ستاره سهیل، ( کردی، gilāvež ) نام ستاره ای که در ش ...

نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز

زیبا، نام پرنده ای از خانواده باز شکاری، ( در ترکی ) مرغی از جنس باز شکاری را گویند، ( در کردی ) ) ...

اشک، سرشک

زندگی بخش، [ژین ( کردی ) = زندگی، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به زندگی، ( به مجاز ) زندگی، حیات، [ژین ...

نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی، gilāra )، ) مردمک چشم، حبه ی انگور، چشم، مردمک چشم و نامی دخترانه دار ...

نوازشگر، آواز خواندن همراه با نوازش، ( اَعلام ) نام یکی از مناطق مرزی غرب ایران، نام منطقه ای مرزی ...

ترکیب دو اسم سای و دا ( سایه و مادر )، ( مرکب از سای، دا ) سایه ی مادر

معدنی، استخراج شده از معدن، ( به مجاز ) دارای ارزش و قیمت، ( کان، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به کان، ...

روسری، چارقد، مانند سرو، ( در قدیم ) شبیه سَرو، ( در کردی ) روسری و چارقد، شبیه سرو

زیبا، خوشگل، زیبای دلکش و نازک اندام

این ها، زیبایی، خوش اندامی، ظرافت، خوش اندامی و ظرافت

رقص گروهی، نوعی آهنگ، نام منطقه ای در کردستان، ( کردی )، نوعی آهنگ و نام منطقه ای در کردستان، نوعی ...

سوزان، نور زندگی، ( کردی ) سوختن

کسی که سرچشمه و منشأ است، زایا و بارور، [کان ( به مجاز ) سرچشمه، منشأ، ی ( پسوند نسبت )، ا ( پسوند ...

میعادگاه عاشق و معشوق، زمان، میعاد، ملاقات

سرسبزی، شادابی، آباد، وسیع، آبادان، مُزد، زیاد

روزها و آفتاب، روزها، آفتاب، ن، ک، روجا، ( کردی ) به معنی روزها و آفتاب + ن ک روجا، ستاره

در کردی باریدن باران، ( در کردی ) باریدن ( باران )، بارنده، ( در کردی ) به معنی باریدن است، بارندگی ...

منسوب به سایه، ( سای = سایه، ان ( پسوند نسبت ) )، م سایه، ( اَعلام ) نام رشته کوهی در آسیای مرکزی، ...

آتشین، آذرین، بسیار شجاع و پرکار، ( در کردی ) کنایه از آدم بسیار شجاع و پرکار است، به رنگ آتش

باد جنوب، باد سرد، باد دبور

دارنده و همراه ماه، زیبا روی، ایل زیبا، ( آی = ماه، گین = جزء پسین بعضی از کلمه های مرکّب به معنی د ...

زیبا و دوست داشتنی، ( گش = خوب، خوش، با ناز راه رفتن، ین ( پسوند نسبت ) )

آگرین، آتشین، آذرین، بسیار شجاع و پرکار، آهرین

دختران

دارای نیای خوب، نیکوتبار، نیک نژاد، ( هو = خوب، نیا )، ( در پهلوی ) ( = هونیاک ) به معنی خوب نیا، د ...

بانویی که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را می دوشد، شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را ...

روز و روشنایی، ( روژ، ی میانجی، ا ( پسوند اسم ساز ) )، ( کردی ـ فارسی ) ( روژ + ی میانجی + ا ( پسون ...

خانه ی پدری، جگر گوشه و عزیز، بابان، خانه ‏پدری ( نگارش کردی

آگاه، هوشیار، زرنگ، ( کردی )، مطلع

آفتاب، خورشید، روزگار، ن، ک، روجیار، ( کردی ) روزگار + ن ک روجیار

آرام، یواش، به آهستگی، آرامیواش

طلوع خورشید، عمر و زندگی مادر، فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر، [روژ = روز، ( به مجاز ) عمر، زندگی، ...

باد خنک و سرد اول صبح، سپیدی صبح که افق را فرا می گیرد، سپیدی صبح که همه افق را فرا گیرد

( به مجاز ) راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی، ( روژ = روز، بین = جزء پسین بعضی از کلمه های مرک ...

منسوب به خورشید، ( به مجاز ) زیبارو، ( هور = خورشید، ی ( پسوند نسبت ) )، نور خورشید ( نگارش کردی

منسوب به ژیان، دارای زندگی و حیات، ( ژیان، ا ( پسوند نسبت ) )، ( کردی ـ فارسی ) ( ژیان = زندگی، حیا ...