اسم فارسی با حرف م - صفحه 5

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ملورینا/melorina/

مروارید در صدف


دختر

فارسی
ملوس/malos/

قشنگ، ظریف و خوشگل


دختر

فارسی
ملوسک/malusak/

زیباخردک، جمیل و ظریف و زیبا، زیبای کوچک، ( ملوس، ک/ ak، / ( پسوند تحبیب ) )، در خطاب به کودک به وی ...


دختر

فارسی
ملک آرا/molk ārā/

آن که موجب آرایش و رونق مملکت است، ( در قدیم ) ( به مجاز ) مایه ی زینت و آراستگی سلطنت یا مملکت، ( ...


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
ملک آفرین

ملک ( عربی ) + آفرین ( فارسی ) مرکب از ملک ( سرزمین ) + آفرین ( آفریننده )


دختر

فارسی، عربی
ملک بانو

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
ملک تاج

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
ملک شاد/malak šād/

زیباروی شاد، فرشته روی شادمان، شاداب و زیبا


دختر

فارسی، عربی
ملکشاه/malek shah/

شاه شاهان


پسر

فارسی، عربی
ملیله/malile/

رشته باریک فلزی طلا


دختر

فارسی
منجیک/monjik/

نام شاعر ایرانی قرن چهارم، منجیک ترمذی


پسر

فارسی
مندا/monda/

علم دانش ادارک شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است ک ...


پسر

فارسی، آرامی
مندی

از نامهای امروزی زرتشتیان


پسر

فارسی
منشور/manšur/

حکم، فرمان، سند، پیمان، از شخصیت های شاهنامه ( یکی از بزرگان توران )، ( عربی )، اصول، نظریات و عقای ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
محمد هومن/m.-human/

ترکیب دو اسم محمد و هومن ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومن


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد کامران/m.-kāmrān/

ترکیب دو اسم محمد و کامران ( ستوده و نیک بخت )، از نام های مرکب، ا محمّد و کامران


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد کیهان/m.-keyhān/

ترکیب دو اسم محمد و کیهان ( ستوده و جهان )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیهان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، کهکشانی
محمدآبتین/mohammad-abtin/

ترکیب دو اسم محمد و آبتین ( ستوده و انسان نیکوکار )


پسر

فارسی، عربی
محمدآدرین/mohammad-adrin/

ترکیب دو اسم محمد و آدرین ( ستوده و زیباروی )


پسر

فارسی، عربی
محمدآرسام/mohammad-arsam/

ترکیب دو اسم محمد و آرسام ( ستوده و نیرومند )


پسر

فارسی، عربی
محمدباراد/m.-barad/

ترکیب دو اسم محمد باراد ( ستوده و جوانمرد )


پسر

فارسی، عربی
محمدرامان/m.-raman/

ترکیب دو اسم محمد و رامان ( ستوده و شاد )


پسر

فارسی، عربی
محمدسامیار/m.-samyar/

ترکیب دو اسم محمد و سامیار ( ستوده و یاور آتش )


پسر

فارسی، عربی
محمدسردار/m.-sardar/

ترکیب دو اسم محمد و سردار ( ستوده و رهبر )


پسر

فارسی، عربی
محمدمازیار/m.-mazyar/

ترکیب دو اسم محمد و مازیار ( ستوده و صاحب کوهستان )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدهیرسا/m.-hirsa/

ترکیب دو اسم محمد و هیرسا ( ستوده و پرهیزگار )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکارن/m.-karen/

ترکیب دو اسم محمد و کارن ( ستوده و جنگجو )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکاوه/m.-kave/

ترکیب دو اسم محمد و کاوه ( ستوده و از شخصیت های شاهنامه )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکسری/m.-kasra/

ترکیب دو اسم محمد و کسری ( ستوده و خسرو )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدیار

محمد ( عربی ) + یار ( فارسی ) یار و یاور محمد


پسر

فارسی، عربی
محمدیاسان/m.-yasan/

ترکیب دو اسم محمد و یاسان ( ستوده و نام یکی از پیغمبران باستانی ایران )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محنی/mohanna/

به حنا رنگ کننده


دختر

فارسی
محیان/mehyan/

وقت و هنگام چیزی


دختر

فارسی
محیصا/mahisa/

رستگار شده، پاک و آمرزیده


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد اردلان/m.-ardalān/

ترکیب دو اسم محمد و اردلان ( ستوده و پارسایی )، از نام های مرکب، ا محمّد و اردلان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد ارشام/m.-aršān/

ترکیب دو اسم محمد و ارشام ( ستوده و نیرو )، از نام های مرکب، ا محمّد و ارشام


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد افشار/m.-afšār/

ترکیب دو اسم محمد و افشار ( ستوده و معاون )، از نام های مرکب، ا محمّد و افشار


پسر

ترکی، فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد افشین/m.-afšin/

ترکیب دو اسم محمد و افشین ( ستوده و لقب پادشاهان اسروشنه )، از نام های مرکب، ا محمّد و افشین


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد برنا/m.-bornā/

ترکیب دو اسم محمد و برنا ( ستوده و جوان )، از نام های مرکب، ا محمّد و برنا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مه پاره/mahpare/

زیبا، زیبارو، ماهپاره


دختر

فارسی
مه پیکر

آن که چون ماه تابان و درخشان است، خوش اندام و زیبا


دختر

فارسی
مه تابان/mah tābān/

ماهِ تابان، ماهِ تابنده، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مه دار/meh dār/

مِهتر خانه، بزرگتر خانه و سرا، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، دار = سرا، سرای، خانه )، روی هم به معنی مِهتر ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مه سارا/mahsārā/

ماه خالص، ( مَه = ماه، سارا )، از نام های مرکب، ماه و سارا


دختر

فارسی، عبری

کهکشانی
مه فروز/mah foruz/

افروزنده نور ماه، روشن کننده ماه، ( = ماه فروز )، ماه فروز، فروزنده و روشن کننده چون ماه روشن و پیدا


دختر

فارسی

کهکشانی
مه فروغ/mah foruq/

روشنی ماه، تابش ماه، مهتاب، ماه فروغ، ( = ماه فروغ )، پرتو ماه


دختر

فارسی

کهکشانی
مه گونه/mah gune/

مثل ماه، مانند ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه = ماه، گونه ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مه نو/mahno/

ماه نو


دختر

فارسی
مهابد/mahabod/

بزرگ


پسر

فارسی
مهادا/mehādā/

مهاد، گهواره، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مِهاد، مِهاد


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهاندخت/mehān dokht/

دخترِ بزرگان، ( به مجاز ) بزرگ زاده، ( مِهان، دخت = دختر )، ( اَعلام ) مادر فیروزبن مهران دختر یزدا ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مهاوا/mahava/

آوای ماه


دختر

فارسی
مهبا/mohabbā/

نرم کوفته شده، نیک ساییده و سحق شده، ( عربی ) ( در قدیم ) ساییده و نرم شده، همراه ماه


دختر

عربی، فارسی
مهدانا/meh dānā/

دانای بزرگ، مِهتَر دانا، ( مه = بزرگ، مِهتَر، دانا )


دختر

فارسی
مهدل/mahdel/

دختری که دلش مانند ماه روشن است


دختر

فارسی
مهدونه/mahdone/

مانند ماه


دختر

فارسی

کهکشانی
مهدی پارسا/m.-pārsā/

ترکیب دو اسم مهدی پارسا ( هدایت شده و پاکدامن )، از نام های مرکب، مهدی و پارسا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهدیان/mahdyan/

هدایت شده


دختر

فارسی، عربی
مهدیسه/mahdise/

مهدیس، مانند ماه، دختر زیبا، ( مَهدیس، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مَهدیس، منسوب به مهدیس، بانویی ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهدینا/mahdinā/

مهدین، هم میهن، ( مَهدین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مَهدین


دختر

فارسی، عربی
مهر/mehr/

خورشید، محبت و دوستی، مهربانی، ماه هفتم سال شمسی، روز شانزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( در گا ...


پسر، دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر آرتا/m.-ārtā/

ترکیب دو اسم مهر و آرتا ( خورشید و مقدس )، ( مهر = مهربانی و محبت، آرتا = مقدس )، مهربانی و محبت مق ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر آریا/mehr-ariya/

ترکیب دو اسم مهر و آریا ( محبت و آزاده )


پسر

فارسی
مهر آزما/m.-āzmā/

ترکیب دو اسم مهر و آزما ( خورشید و آزماینده )، مهر آزمای، آزماینده ی محبت، آن که دوستی و مهر را به ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرآگین

همراه با محبت


دختر

فارسی
مهر آیه/m.-āye/

ترکیب دو اسم مهر و آیه ( خورشید و نشانه )، ( مهر = مهربانی و محبت، آیه = نشان، نشانه )، نشان و نشان ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
مهر تابان/mehr-taban/

خورشید درخشان


دختر

فارسی
مهر زهرا/m.-zahrā/

ترکیب دو اسم مهر و زهرا ( خورشید و نیکو )، محبت و دوستی زهرا، ( به مجاز ) کسی که مهر، محبت و دوستی ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
مهر سنا/m.-sanā/

ترکیب دو اسم مهر و سنا ( خورشید و روشنایی )، ( مهر = خورشید، سَنا = روشنایی )، روشنایی خورشید، ( به ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهر سیما/m.-simā/

ترکیب دو اسم مهر و سیما ( خورشید و چهره )، ( مهر = خورشید، سیما )، دارای سیمای چون خورشید، ( به مجا ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهر سینا/m.-sinā/

ترکیب دو اسم مهر و سینا ( خورشید و سوراخ کننده )، از نام های مرکب، مهر و سینا


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر فروز/m.-foruz/

ترکیب دو اسم مهر و فروز ( خورشید و تابش )، ( = مهرافروز )، ( مهرافروز


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر فروغ/m.-foruq/

ترکیب دو اسم مهر و فروغ ( خورشید و روشنی )، با فروغی چون مهر، ( به مجاز ) زیبا و تابناک


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهرآراد/mehr-arad/

ترکیب دو اسم مهر و آراد ( محبت و آراینده )


پسر

فارسی
مهر آزاد/mehr āzād/

ترکیب دو اسم مهر و آزاد ( خورشید و رها شده )، ( اَعلام ) نام یکی از اجداد رستم، مرکب از مهر ( محبت ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
مهراسپند/m.espand/

کلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، نام روز بیست و نهم از هر ماه خورشیدی در ایران قدیم، ماراسپند، نام ر ...


پسر

فارسی
مهر آفرید/m.-āfarid/

آفریده ی مهربانی، آفریده ی خورشید، ( به مجاز ) زیباروی مهربان، ( مهر = محبت، دوستی، مهربانی، خورشید ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرافزا/m.-afzā/

افزاینده محبت، آن که بر مهر و محبت خود بیفزاید، مهر افزاینده، مهر فزاینده، آن که به محبت و مهربانی ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرآمین/mehr-amin/

خورشید استوار


پسر

فارسی، عبری
مهران ستاد

از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی خردمند و راد و جهاندیده در درگاه انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
مهران گل/m.-gol/

( به مجاز ) ویژگی آن که زیبا، لطیف، با طراوت و مهربان است


دختر

فارسی

طبیعت، گل
مهراندیش/mehr āndiš/

آن که در فکر و اندیشه محبت و مهربانی است، ( به مجاز ) مهربان و با محبت، ویژگی آن که دارای اندیشه و ...


پسر، دختر

فارسی
مهرانفر/m.-far/

دارای شأن و شکوه از حیث مهربانی و محبت


پسر

فارسی
مهرآوا/mehr_ava/

ترکیب دو اسم مهر و آوا ( محبت و آواز )


دختر

فارسی
مهرآور/mehr avar/

آن که موجب مهر و محبت شود، آورنده محبت


دختر

فارسی
مهراوه/mehr-aveh/

پرستشگاه خورشید، مرکب از مهر ( محبت یا خورشید ) + اوه ( پسوند شباهت )


دختر

فارسی
مهرآویر/mehr-avir/

خورشید سوزان


دختر

فارسی
مهرآوین/mehr-avin/

ترکیب دو اسم مهر و آوین ( محبت و عشق )


دختر

کردی، فارسی
مهرباز/m.-bāz/

دوستدار و طرفدار مهر و مهربانی و محبت، ( مهر= مهربانی و محبت، باز = طرفدار و دوستدار ( جزء پسین کلم ...


پسر

فارسی
مهربخش/m.-bākhš/

بخشنده مهر و محبت، ( به مجاز ) مهربان، ( مِهر = مهربانی و محبت، بخش )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهربرزین

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
مهربنداد

از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
مهرپاد/mehrpad/

نگهبان خورشید و مهربانی


پسر

فارسی
مهرپرور/m.-parvar/

ترکیب دو اسم مهر و پرور ( خورشید و پرورش دادن )، پرورنده ی محبت و دوستی، مهر انگیز، ( به مجاز ) زیب ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرپو/m.-pu/

پوینده ی مهر، جوینده ی مهربانی، ( مِهر = مهربانی، محبت، پو = پوینده، جستجو کننده، جوینده )، آن که ب ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرپویا/mehr-poya/

ترکیب دو اسم مهر و پویا ( محبت و پوینده )، آن که در راه مهر و محبت قدم برمیدارد


پسر

فارسی
مهرپویان/m.-puyān/

ترکیب دو اسم مهر و پویان ( خورشید و جوینده )، ( مهر = مهربانی و محبت، پویان = جوینده و جستجو کننده ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرتاب/mehr tab/

آنچه خورشید برآن میتابد


دختر

فارسی
مهرثنا/m.-sana/

ترکیب دو اسم مهر و ثنا ( مهربانی و ستایش )


پسر

فارسی، عربی

کهکشانی
مهرجانان/mehr janan/

خورشید جان


دختر

فارسی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی