اسم عربی با حرف ن - صفحه 2
ترکیب دو اسم نفیسه و زهرا ( گران مایه و درخشنده روی )، از نام های مرکب، نفیسه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نحله
بخشش، مذهب، عطیه، دیانت
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نصرا
یاری، مدد، ( نصر، ا ( پسوند نسبت و اسم ساز ) )، منسوب به نصر، و
دختر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی نورین
نورانی، نوری، زیبارو، ( نور، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نور، مربوط به نور، روشن و درخشان، ( عربی ...
دختر
فارسی، عربی نورصبا
زیبارو، [نور، صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال می وزد، ( به مجاز ) پیام رسان میان عاشق و معشوق]، ر ...
دختر
فارسی، عربی نهله
جرعه، سیراب
دختر
عربی نابت
نورسته، رویاننده، روینده، تازه ٔ هر چیز هنگامی که بروید و خرد بود، تازه از هر چیز که بروید و کوچک ب ...
دختر
عربی نزیه
پاک، پاکیزه، پاک دامن، جای باصفا، نیکو، ( در قدیم ) با صفا، خرّم
دختر
عربی نصوح
خالص، راست و درست
پسر
عربی نائل
ویژگی آن که به موقعیتی دست یافته است یا چیزی را دریافت کرده است
پسر
عربی نزیهه
نزیه، پاکیزه، ( مؤنث نزیه )
دختر
عربی نسیبا
صاحب نسب، اصیل، ( نسیب = صاحب نَسَب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسیب، ( به مجاز ) صاحب اصل و نَسَ ...
دختر
فارسی، عربی نهارا
منسوب به نهار، ( به مجاز ) روشن و زیبا، ( عربی ـ فارسی ) ( نهار ( در قدیم ) = روز، ا ( پسوند نسبت ) ...
دختر
فارسی، عربی نورمند
دارای نور، منور، روشن، پرنور، پور نور
پسر
فارسی، عربی نبات
ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین
دختر
عربی نبوت
رسالت، پیغمبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان
پسر
عربی نایره
آتش برافروخته، ( مجاز ) فتنۀ برپاشده، ( مجاز ) کینه و دشمنی، شعله ی آتش، و معمولاً مشبه به هر چیز د ...
دختر
عربی نبراس
چراغ، مصباح، سرنیزه
دختر
عربی نفحه
بوی خوش، نفس، دم، وزش باد
دختر
عربی ندیم
همنشین، دوست، همصحبت، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان
پسر
عربی نظام
ترتیب، آراستگی، روش، شعر، ارتش، مجموعه قوانین، قواعد، سنن، یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها ...
پسر
عربی نعناع
نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو
دختر
عربی نفیس
گران مایه، قیمتی
پسر
عربی نقشینه
منسوب به نقش، اشیای گران بها
دختر
فارسی، عربی نور
روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نورافشان
نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش، آنچه نور به اطراف خود می پراکند، نور پاش، ( در قدیم ) نور افشانی کردن، ...
پسر، دختر
فارسی، عربی نکهت
بوی خوش
دختر
عربی نارا
آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( نار، ( پسوند نسبت ساز ) )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نارتا
نظیر و مانند انار، لنگه ی انار، نظیر و مانند آتش، ( به مجاز ) سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( نار = ...
دختر
فارسی، عربی ناردخت
دختر آتشین، نار ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر آتشین
دختر
فارسی، عربی ناردیس
همچون آتش، شراره آتش، انارگون، به شکل انار، ( نار = انار، آتش، دیس ( پسوند شباهت ) )، مثل انار ( می ...
دختر
فارسی، عربی نارمینا
آتشی که در مینا است، ( به مجاز ) زیبا، شاداب و پر حرارت، [نار= آتش، مینا= ظرف شیشه ای که از مینا سا ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت ناریه
آتشی، آتشین
دختر
عربی نازفاطمه
فاطمه ی ناز، فاطمه ی زیبا و قشنگ
دختر
فارسی، عربی نازنین بتول
ترکیب دو اسم نازنین و بتول ( بسیار دوست داشتنی و پاکدامن )، از نام های مرکب، نازنین و بتول
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نازنین خدیجه
ترکیب دو اسم نازنین و خدیجه ( بسیار دوست داشتنی و خیر و برکت )، از نام های مرکب، نازنین و خدیجه
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نافله
عبادتی که واجب نباشد، [قدیمی] بخشش، [قدیمی] غنیمت، ( به مجاز ) ( در فقه ) نماز نافله، ( در ادیان ) ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نثار احمد
ترکیب دو اسم نثار و احمد ( فدا کردن و بسیار ستوده تر )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نجف
نام شهری در عراق، نام شهری در عراق که آرامگاه علی ( ع ) در آن واقع شده است
پسر
عربی نرجس زهرا
ترکیب دو اسم نرجس و زهرا ( نوعی گل خوشبو و روشن تر )، ( معرب ـ عربی ) از نام های مرکب، نرجس و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، گل نرگس زهرا
ترکیب دو اسم نرگس و زهرا ( نوعی گل خوشبو و روشن تر )، ( فارسی ـ عربی ) از نام های مرکب، نرگس و زهرا
دختر
فارسی، عربی
گل، مذهبی و قرآنی نصرت الدین
موجب پیروزی و کمک دین، نام چند تن از بزرگان در تاریخ، موجب پیروزی دین و آئین، یاور و کمک دین، ( اَع ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن نعیم الدین
نعمت دین
پسر
عربی نعیم رضا
ترکیب دو اسم نعیم و رضا ( نعمت و خشنودی )، از نام های مرکب، نعیم و رضا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نفیل
عبادت
پسر
عربی نقی الدین
برگزیده در دین
پسر
عربی نقیبه
بزرگ، سرپرست، ضامن، ( مؤنث نقیب )، ( نقیب
دختر
عربی نگارزهرا
ترکیب دو اسم نگار و زهرا ( نقش رنگین و نیکو )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نگارزینب
ترکیب دو اسم نگار و زینب ( نقش رنگین و نیکو )
دختر
فارسی، عربی نورآتا
نور چشم پدر
دختر
ترکی، عربی نورآفاق
نور گسترده در جهان و هستی، نور گسترده در جهان، ( به مجاز ) زیباروی در جهان
دختر
عربی
طبیعت نورآفرین
نور ( عربی ) + آفرین ( فارسی ) آفریننده نور و روشنایی
دختر
فارسی، عربی نورالحق
نور حق، روشنایی و فروغ از سوی پروردگار، نورِ حق
پسر
عربی نورالسما
نور و روشنایی آسمان، نورِ آسمان
دختر
عربی
طبیعت نورالمهدی
نور مهدی، فروغ هدایت شده، ( عربی ) نورِ مهدی
پسر
عربی نوید حسین
ترکیب دو اسم نوید و حسین ( خبرخوش و نیکو )، از نام های مرکب، م نوید و حسین
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نیک سیما
ترکیب دو اسم نیک و سیما ( نیکو و چهره )، خوش سیما، زیبا منظر
دختر
فارسی، عربی نادره گفتار
نادره ( عربی ) + گفتار ( فارسی ) آن که گفتارهای پسندیده بیان می کند
دختر
فارسی، عربی نادعلی
علی را بخوان، نام دعایی
پسر
عربی نادی
ندا دهنده، ندا کننده
دختر
عربی ناری
منسوب به نار، آتشی
دختر
فارسی، عربی ناصح الدین
پنددهنده در دین
پسر
عربی ناصرخسرو
ترکیب دو اسم ناصر و خسرو ( یاری کننده و پادشاه )، از نام های مرکب، ناصر و خسرو، ( اعلام ) ناصرخسرو: ...
پسر
عربی، پهلوی
تاریخی و کهن ناضر
شاد، مسرور، شاداب، بسیار سرسبز
پسر
عربی نجات الله
آن که خدا او را نجات داده است
پسر
عربی نجی
نجات یافته، لقب حضرت نوح پیغمبر ( ع )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نجیب الدین
شریف و پارسا در دین، ( اَعلام ) نجیب الدین سمرقندی: ( = محمّدابن علی ) [قرن و هجری] پزشک ایرانی، مؤ ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نجیبه
اصیل، شریف، هر چیز ممتاز، مؤنث نجیب، عفیف، پاکدامن
دختر
عربی نصیرا
نام یکی از دانشمندان و شعرای قرن یازدهم
پسر
عربی نضیر
شاداب، سرسبز
پسر
عربی نظام الملک
باعث نظم و سرزمین، نام وزیر معروف سلجوقیان در قرن پنجم
پسر
عربی نظرعلی
چشم و دیده علی ( ع )
پسر
عربی نقدعلی
مرکب از نقد ( ارزیابی و سنجش سره از ناسره ) + علی
پسر
عربی نهام
آهنگر، نجار، همچنین راهب دیر نشین
پسر
عربی نورعلی
روشنی امام علی ( ع )
پسر
عربی نوفل
دریا، دهش، مرد بخشنده، جوان زیبا، مرد بخشنده و عطا کننده، ( اَعلام ) نام چند صحابی
پسر
عربی
تاریخی و کهن نیکو لقا
ترکیب دو اسم نیکو و لقا ( شایسته و دیدار )، نیک روی، نیکو صورت، خوش منظر، نیکو ( فارسی ) + لقا ( عر ...
دختر
فارسی، عربی