اسم عربی با حرف س - صفحه 2

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

سامعه/sāme'e/

شنوا


دختر

عربی
سامیرا/samira/

سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن ...


دختر

عربی
سبوحا/so(a)bbuhā/

پاک و منزه، [سبوح = پاک و منزه، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به سبوح


دختر

فارسی، عربی
ستایش زهرا/s.- zahrā/

ترکیب دو اسم ستایش و زهرا ( ستودن و روشن تر )، از نام های مرکب، ستایش و زهرا


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
سحرنوش/sahar nosh/

دوستدار سحر و روشنایی، صبوحی کننده، سحر ( عربی ) + نوش ( فارسی )


دختر

فارسی، عربی
سحورا/sahora/

غذایی که هنگام سحر میخورند


دختر

عربی
سدیدالدین

محکم و استوار در دین


پسر

عربی
سامع/sāme'/

شنونده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
سبحات/sobohāt/

انوار پروردگار و جلالت او


پسر

عربی
سبوح/sabbuh/

بسیار پاک، از نام های پروردگار


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
سخا/sakhā/

سخاوت، ( = سخاوت )


پسر

عربی
سدانت/sadānat/

پرده داری و دربانی و خدمت کعبه


پسر

عربی
سیاف/sayyāf/

جنگاورِ شمشیرزن


پسر

عربی
سابق الدین

پیشی گیرنده در دین


پسر

عربی
ساطعه/satee/

درخشنده، روشن، مؤنث ساطع


دختر

عربی
سامره/sāmere/

افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو، مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع ...


دختر

عربی
سبحان قلی

سبحان ( عربی ) + قلی ( ترکی ) بنده سبحان، بنده خداوند


پسر

عربی، ترکی
سعدون/sadun/

خوشبخت


پسر

عربی
سلاله زهرا/s.-zahrā/

ترکیب دو اسم سلاله و زهرا ( فرزند و نیکو )، از نام های مرکب، ه سلاله و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
سلطانه/soltane/

فرمانروا، پادشاه


دختر

عربی
سلمه/salme/

زن نازک اندام، نام گیاهی است


دختر

فارسی، عربی
سمیح/samih/

بخشنده، بلندنظر، کریم


پسر

عربی
سنان الدین

آن که به منزله نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند


پسر

عربی
سومینا/sominā/

سومینا


دختر

عربی
سیمادخت/s.-dokht/

زیبارو، ( سیما، دخت= دختر )


دختر

فارسی، عربی
سائب/saeb/

روان، شتابان


پسر

عربی
سابق

مربوط به گذشته، پیشین، مقدم، پیشی گیرنده، سبقت گیرنده، نام چندتن از شخصیتهای تاریخی از جمله نام یکی ...


پسر

عربی
ساحر/saher/

سحرکننده، افسونگر


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ساحره/sahere/

سحر کننده، افسونگر


دختر

عربی
ساعی/sāei/

کوشش کننده، کوشا، ( در قدیم ) گرد آورنده ی زکات


پسر

عربی
ساقه/sāqe/

بخشی از پیکر گیاهان، ( در گیاهی ) بخشی از پیکر گیاهان که معمولاً بالای سطح زمین رشد می کند و برگ، گ ...


دختر

عربی

طبیعت
سالک/sālek/

رونده، راه رو، آن که راهی را طی کند، ( در تصوف ) آن که مراحل سلوک عرفانی را معمولاً با ارشاد پیری م ...


پسر

عربی
ساید/sāyed/

مهتر، سرور


پسر

عربی
سایر

سیرکننده، رونده


پسر

عربی
سبزه قبا

سبزه ( فارسی ) + قبا ( عربی ) پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز


دختر

فارسی، عربی
سحبان/sāhbān/

شمشیر کش، کسی که با تبختر راه می رود و با کبر و غرور راه می رود، کسی که چیزی یا شخصی را روی زمین می ...


پسر

عربی
سدید/sadid/

درستکار و مطمئن، قابل اعتماد، استوار و راست، درست، محکم و استوار، ( اَعلام ) لقب منصور ابن نوح ساما ...


پسر

عربی
سدیس/sedis/

به معنی شش میباشد که نام قبیله ای بوده است


پسر

عربی
سلام/salam/

درود، آرزوی خیر و تندرستی، از نام های پروردگار


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
سلطان

پادشاه، به صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند سلطان مراد، سلطا ...


پسر

عربی
سلطنت/saltanat/

پادشاهی، فرمانروایی


دختر

عربی
سماح/samāh/

بخشندگی، سخاوت، مهربانی، آزادمنشی، بزرگ منشی، گذشت، بردباری، تسامح، بخشش


دختر

عربی
سمک

ماهی، نام قهرمان داستان سمک عیار


پسر

عربی
سمین/samin/

ارزشمند و عالی، چاق، فربه، ارزشمند و عالی معمولاً در مورد سخن و شعر گفته می شود


دختر

عربی
سنور/sennor/

مهتر، بزرگ


دختر

عربی
سهل/sahl/

مرد نرم خوی، مرد نیک خوی، ( اَعلام ) ) سهل ابن هارون: [قرن و هجری] ادیب و حکیم ایرانی، از مردم دشت ...


پسر

عربی
سیرت/sirat/

شیوه ی رفتار، خلق و خو، ( در قدیم ) روش، طریقه، روش تفکر و نگرش فلسفی، مذهب


دختر

عربی
سیرین/sirin/

یکی از اصحاب پیامبر اسلام ( ص )


پسر

عربی
سال مه/saleme/

مؤنث سالم، فاقد بیماری، بدون عیب یا خرابی


دختر

عربی
ساهر/sāher/

بیدار


پسر

عربی
سایره/sayre/

ستاره گردنده، سیاره


دختر

عربی
سبیکه/sabike/

قطعه طلا و نقره گداخته شده


دختر

عربی
سلوان/selvān/

کشفِ غم و اندوه و از بین بردن آن، ( = سلوانا )، ( سلوانا، [این کلمه ( در عربی ) با سلوان/solvān/ به ...


دختر

عربی
سمات/samāt/

روش های نیکو، نشان ها، علامت ها، نام دعایی مشهور


دختر

عربی
سمینه/samine/

مؤنث سمین، چاق، فربه


دختر

عربی
سناءالدین

آن که موجب روشنایی در دین است


پسر

عربی
سهران/sahrān/

بیدار


پسر

عربی
سیمیا/simiyā/

بلاغت، فصاحت، در باورِ قدما دانشی که بر مبنای آن می توان کارهای خارق العاده انجام داد، یکی از خفیه، ...


دختر

عربی، فارسی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر عربیاسم دختر عربی