اسم عربی با حرف ب
پارسا، پاکدامن، لقب حضرت فاطمه ( س ) و حضرت مریم ( س )، کسی که از دنیا منقطع شده است و به خدا پیوست ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی باقر
شکافنده، گشاینده، بسیار دانا، ( اَعلام ) ) لقب محمّد ابن علی امام پنجم شیعیان محمّد باقر ( ع )، [هم ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بهجت
شوق، شادمانی، زیبایی، رونق، تازگی، خوشرنگی، نشاط
دختر
عربی برات
اعمال نیک و خیرات، برتری، نوشته ای که بدان دولت بر خزانه یا بر حکام حواله ای وجهی دهد، کاغذ زر، نوش ...
پسر
عربی بدریه
ماه شب چهاردهم، زیبارو، ( بدر = ماهی که به صورت دایره ی کامل دیده می شود، منسوب به بدر یا ماه شب چه ...
دختر
عربی
کهکشانی بشیر
مژده دهنده در مقابل نذیر، مژده آور، مژده رسان، بشارت دهنده، ( اَعلام ) ) از القاب پیامبر اسلام ( ص ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بلال
آب و هر آن چه که، گلو را تر کند، ( اَعلام ) ابن رباح حبشی نام مؤذن و خازن و از یاران خاص و صمیمی پی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بدری
منسوب به بدر، ماه تمام، بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید، بدر بودن، ماه ت ...
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی برهان
دلیل، حجت، روشنی، حجت روشن، دلیل قاطع، از واژه های قرآنی، اصطلاحی در منطق و فلسفه، ( اَعلام ) ) نام ...
پسر
عربی بهیه
تابان، نیکو، زیبا، روشن، فاخر، شکوه مند
دختر
عربی بشرا
بشارت، خبر خوب، مژده، مژدگانی، از واژه های قرآنی ( یونس: )، دختر خوش خبر، بانوی خوش یمن
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بلور
شیشه شفاف، beryllos )، ) نوعی ماده ی معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه ی شفاف خوب است، ...
دختر
عربی، یونانی بهلول
مرد خنده روی، نیکو روی، نیکوکار، ساده دل، به معنای مرد خنده رو، مهتر نیکو روی، جامع همه ی خیرات، ( ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن بیان
سخن، گفتار، شرح و توضیح، زبان آوری، فصاحت و بلاغت، ( به مجاز ) زبان، ( در اصطلاح علوم بلاغی ) علمی ...
دختر، پسر
عربی بنت الهدی
دختر هدایت شده، دختری که در راه راست است
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بهاءالدین
آن که به آئین و دین خود ارزش دهد، روشنی دین، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد ابن حسین عاملی ( منسوب به جبل ع ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی بدیعه
مونث بدیع، جدید، تازه، زیبا، جالب، شگفت انگیز، نادر، آفریننده، مؤنث بدیع
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بصیر
آگاه، بینا، از نامهای خداوند، از نام ها و صفات خداوند، دانا، بیننده، روشن بین، ( اَعلام ) ) ابوعلی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی برکت
فراوانی، افزونی، بسیاری، فراوانی و بسیاری و رونق، خجستگی، یمن، مبارک بودن، نعمت های موجود در طبیعت، ...
پسر
عربی باهره
روشن، آشکار، درخشان، تابان، مشهور، ( مؤنث باهر )، باهر
دختر
عربی باسم
تبسم کننده، خوش رو، ( در قدیم )، شکر
پسر
عربی بدرالزمان
ماه زمانه، ماه روی روزگار، ( به مجاز ) زیباروی زمانه
دختر
عربی
کهکشانی بی نظیر
بی مانند، بی همتا، یگانه، بی ( فارسی ) + نظیر ( عربی ) بی مانند
دختر
فارسی، عربی بشار
بشارت دهنده، ( اَعلام ) ) از اصحاب امام صادق ( ع )، ) ابومعاذ بَشّار بن برد شاعر نابینا و بلند آواز ...
پسر
عربی باسط
توسعه دهنده، گسترش دهنده، از نام های پروردگار، ( در قدیم ) بسط دهنده، از نامهای خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بشارت
مژده، خبر خوش، مژده دادن، مژده آوردن، ( در ادبیات عرفانی ) بشارت به وصل حبیب به سوی حبیب است
دختر
عربی بیان الله
سخن و گفتار خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بصیرا
بینا و آگاه، ( بصیر، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به بصیر، منتسب به دانایی، ( به مجاز ) دختری که بینا ...
دختر
فارسی، عربی بسام
بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی، ( اَعلام ) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان ی ...
پسر
عربی، کردی
تاریخی و کهن بدیع
جدید، تازه، زیبا، جالب، آفریننده، از نام های خداوند، نوآیین، شگفت انگیز، نادر، ( در ادبیات ) از دان ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی برهان الدین
دلیل و حجت دین، برهان دین، دلیل دین، حجت دین، ( اَعلام ) لقب بسیاری از اشخاص در تاریخ
پسر
عربی
تاریخی و کهن بصیرت
بینایی، آگاهی، زیرکی، ( به مجاز ) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن، آگاهی و دانایی، ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بشر
گشاده رویی، خوشرویی، ( اَعلام ) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد می زیست و گروهی از صوفیان را در اط ...
پسر
عربی بریر
یکی از شهدای کربلا، ( اَعلام ) ) یکی از شهدای کربلا به روز عاشورا در رکاب امام حسین ( ع ) که او اول ...
پسر
عربی بسامه
مونث بسام، زن خنده رو، ( مؤنث بَسام )
دختر
عربی باقیه
مونث باقی، باقیات و صالحات، ( مؤنث باقی )، عمل صالح، آن که یا آنچه وجود دارد، موجود، پاینده، پایدار
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بیدا
صحرا، بیابان
دختر
عربی
طبیعت باهر
روشن، آشکار، درخشان، مشهور، هویدا، شاخص، ( اَعلام ) لقب عبدالله ابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابی طا ...
پسر
عربی بخش علی
بخش ( فارسی ) + علی ( عربی )، کسی که نصیب و بخت از علی ( ع ) یافته، بخشیده شده از سوی علی ( ع )
پسر
فارسی، عربی بدرالجمال
ماه رو، زیبارو، مه رو، ( به مجاز ) کسی که زیبایی آن چون ماه است
دختر
عربی براخاص
برادر خاص، برا ( کردی ) + خاص ( عربی ) برادر خاص
پسر
کردی، عربی برید 2
گوارا، ( مصغر بَرد ) به معنای گوارا، ( اَعلام ) برَید ابن معاویه عِجلی از صحابه و فقهای بزرگ شیعه د ...
پسر
عربی بریدخت
دختر پاکیزه و پاکدامن، ( بَری = پاکیزه، مبرا، دخت = دختر )، دختر پاکیزه و پاکدامن و مبرا از گناه
دختر
فارسی، عربی بلوران
منسوب به بلور، ( بلور، ان ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی بمان علی
بمان ( فارسی ) + علی ( عربی ) نامی که با آن طول عمر کودک را با توسل به اسم علی ( ع ) بخواهند
پسر
عربی، فارسی بنت الحسنی
دختر زنِ نیکو، دختری که از زن نیکو متولد شده است
دختر
عربی بنسان
پسر برکت
پسر
عربی بنیام
بنیامین، ( مخفف بنیامین )
پسر
عربی به تام
ویژگی شخصِ خوب و دارای اخلاق نیکو که به کمال رسیده است، [ به = خوب، بهتر، خوبتر، شخص خوب و دارای اخ ...
پسر، دختر
فارسی، عربی بهار زهرا
ترکیب دو اسم بهار و زهرا ( فصل اول سال خورشیدی و روشن تر )، از نام های مرکب، ه بهار و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی بهار فاطمه
ترکیب دو اسم بهار و فاطمه ( فصل اول سال خورشیدی و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، ه بهار و فاط ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی بهرامعلی
ترکیب دو اسم بهرام و علی ( پیروزمند و بلندقدر )
پسر
فارسی، عربی بهنورا
بهترین نور
دختر
فارسی، عربی بوذر
ابوذر، نام یکی از صحابه پیامبر ( ص )
پسر
عربی باسل
شجاع، بهادر، دلیر، مرد دلیر، دلاوری، شیر
پسر
عربی بایرام علی
ترکیب دو اسم بایرام و علی ( جشن و بلندقدر )
پسر
ترکی، عربی بثینه
زن صاحب جمال و زیبا، ( مصغر بَثنَه یا بَثنَة )، به معنای مرغزار، زمین نرم و هموار، ( اَعلام ) ) نام ...
دختر
عربی بهیره
شریف، زیبا، زن سنگین کفل، بزرگ سرین
دختر
عربی بوراک
درخشش، رعد و برق منبع
پسر
عربی بارقه
پرتو، نور، روشنی
دختر
عربی
طبیعت بانیه
بنا کننده، مؤسس، بنیانگذار
دختر
عربی بانی
به وجود آورنده، عبری نام مردی از نسل جاد که از شجاعان زمان داوود ( ع ) بوده است
پسر
عربی بسیم
خوشحال، شادمان و خندان، خندان چهر، گشاده روی، شادمان، مسرور، خرم و خوشحال
پسر
عربی بعثت
برانگیختن و به کاری واداشتن، زنده کردن، انتصاب پیامبر اسلام ( ص ) به مقام نبوت از سوی خداوند
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بقا
باقی بودن، ماندگار بودن، پایداری، پایندگی، ( در عرفان ) عبارت است از بدایت سیر فی الله، چه سیر الی ...
پسر
عربی بلورین
شفاف و درخشان مانند بلور، بلوری، به شکل بلور، ساخته شده از بلور، ( به مجاز ) شفاف و درخشان، بلور ( ...
دختر
فارسی، عربی بها
درخشندگی، روشنی، قیمت، ارزش، ( در عربی ) درخشندگی و روشنی، ( به مجاز ) فر و شکوه، ( اَعلام ) بهاء ز ...
پسر
فارسی، عربی بشری
بشارت، مژده، مژدگانی، از واژه های قرآنی ( یونس : )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بنان
سرانگشت، انگشت، ( اعلام ) غلامحسین بنان [، شمسی] خواننده ی ایرانی، فرزند کریم خان بنان الدوله بود، ...
پسر، دختر
عربی، کردی
مذهبی و قرآنی بدرالدین
ماه دین
پسر
عربی بدیع الزمان
نادر روزگار، آن که در زمان خود یگانه است و نظیری ندارد، ( اعلام ) ) بَدیع الزمان فروزانفر [، شمسی] ...
پسر
عربی بلیان
نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزاده ی الیاس پیغمبر ( ع )، ( اعلام ) ) نام خضر پیغمبر ( ع ) که برادرزا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بن هور
پسر خورشید
پسر
فارسی، عربی