اسم فارسی با حرف ر - صفحه 3

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

رقیه خاتون/roghayye-khatun/

ترکیب دو اسم رقیه و خاتون ( دعا و لقب زنان اشراقی )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
رمزی/ramzi/

منسوب به رمز، به صورت رمز، نهانی، پوشیده، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد هادی رمزی کاشانی: شاعر [قرن هجری]، ...


پسر

فارسی، عربی
رمیار

رامیار


پسر

فارسی
ره بین/rahbin/

راه بین، راه شناس، ( = راه بین )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) دانا، عارف، آگاه از حقایق امور، راه نما، ...


پسر

فارسی
رهاب/ro(a)hāb/

نوا و سه گاه، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه های شور


دختر

فارسی

هنری
رهادخت/r.-dokht/

دختر وارسته، دختر نجات یافته و آزاد


دختر

فارسی
رهامیر/rohamir/

ترکیبی از اسم های رهام و امیر


پسر

فارسی، عربی
رهبان/rahbān/

محافظ راه، نگهبان راه، ( به مجاز ) راهنما، [اگر رهبان ( عربی ) باشد به معنی آن که در ترس از خدا مبا ...


پسر

فارسی
رهنما/rahnamā/

راه نما، بلد راه، دلیل


پسر

فارسی
رهور/rahvar/

راهوار، ( به مجاز ) چابک


پسر

فارسی
رهیاب/rah yāb/

راه یاب، آن که به جایی راه پیدا می کند، ( = راه یاب ) آن که به جایی یا مقصودی راه پیدا می کند


پسر

فارسی
رهیار/rahyār/

راه شناس، راه نما، دارنده ی راه


پسر

فارسی
روا/ravā/

جایز، لایق، سزاوار، شایسته، [اگر به کسر «ر» ( رِوا ) خوانده شود به معنی بارداری، برومندی، فراوانی و ...


دختر

فارسی
روشام/rosham/

برازنده، شایسته، لایق


پسر

فارسی
روشانا/roshana/

روشنایی و نور


دختر

فارسی
روشاک/roshak/

نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر مقدونی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
روشن چهر/r.-čehr/

دارای چهره ی تابناک، ( روشن، چهر = چهره )، آن که چهره ای روشن و تابان دارد


دختر

فارسی
روشن رخ/r.-rokh/

روشن چهر


دختر

فارسی
روشن مهر/r.-mehr/

خورشید درخشان، خورشیدِ درخشان


پسر، دختر

فارسی
روشنان/ro(w)šanān/

ستارگان


دختر

فارسی
روشینا/roshina/

روشنایی


دختر

فارسی
روما/roma/

آسمان


دختر، پسر

فارسی، آشوری
روماک/romak/

صادق و درست کردار، در گویش مازندران راست و منظم


پسر

مازندرانی، فارسی
رومیسا/romisa/

دختر سپید رو، دختری که مانند رومیان است، سپید رو


دختر

فارسی
رونیسا/ronisa/

درخشان و تابان


دختر

فارسی، یونانی
روهام/roham/

نام یکی از پهلوانان ایرانی در شاهنامه فردوسی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
روهان/rohan/

نیک سیرت و پارسا، زاهدان دین زرتشت را گویند، مرکب از روه به معنای سیرت نیک + پسوند نسبت


پسر

فارسی
رویین تن/r.-tan/

دارای بدنی که سلاح بر آن کارگر نباشد، ( در قدیم ) دارای بدنه ای از روی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رکسار/roksar/

پهلوان، قدرتمند، نام یکی ازپهلوانان افسانه ای ایران باستان و نام افسانه ای به همین نام


پسر

فارسی
ریحانا/reyhana/

گل خوشبو


دختر

فارسی، عربی

گل
ریماس/rimas/

جواهر نایاب و ارزشمند، الماس


دختر

فارسی
ریو

ریونیز، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی، و داماد طوس سپهسالار ای ...


پسر

فارسی
ریونیز/rivniz/

نام پسرکیکاووس و داماد طوس، ریو، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ریکا/rika/

محبوب، معشوق


دختر

فارسی
ریکان

نام روستایی در نزدیکی جهرم


دختر، پسر

فارسی
رابو/rabo/

نام گلی از گلهای بهاری


دختر

فارسی

گل
رابونا/rabona/

بزرگتر


پسر

فارسی
رابیا/rabiya/

مشهور، نامدار، معروف


دختر

فارسی
راتاناز/rātā nāz/

بخشنده، با شکوه، بخشنده باشکوه


دختر

فارسی
راثین/rāsin/

سردار ایرانی که از گزنفون شکست خورد، سردار سپاه ایران درجنگ با سردار «سدمونی »


پسر

فارسی

تاریخی و کهن



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی