اسم - صفحه 39

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

آتشی/atashi/

فروزان، گیرا، نام نوعی گل، همچنین نورانی، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ


دختر

فارسی

گل
آتشیزه

کرم شب تاب


دختر

فارسی
آتشین/atashin/

نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ


دختر

فارسی
آتلاز/atlaz/

اطلس، حریر، پارچه نرم و لطیف


دختر

ترکی
آتلان/atlan/

نام آور و تند


پسر

ترکی
آتلی/atli/

سواره، صاحب اسب، اسب سوار


پسر

ترکی
آتمش

عدد شصت که از اعداد مقدس است همچنین پرتاب کردنی


پسر

ترکی
آتنایا/atenaya/

آتنا، مظهر اندیشه و هنر و دانش، نام الهه یونانی، دختر زئوس خدای خدایان


دختر

یونانی
آتنه/atene/

خدای اندیشه، هنر، دانش، و صنعت، آتنا، در اساطیر یونان


دختر

فرانسوی
آتهینا/athina/

باهوش و خردمند


دختر

یونانی
آتورپات/atorpat/

آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست، صورت دیگر آذرباد


پسر

پهلوی، اوستایی
آتورینا/aturina/

متحول کننده، تغییر دهنده، مشتق از واژه آشور که با گذشت زمان ش به ت تبدیل شده است


دختر

فارسی، آشوری
آتوشه/atushe/

درخشان، تابان


دختر

فارسی
آتون/atun/

جسور، دلیر و قهرمان


پسر

ترکی
آتیتی/atiti/

مهمان


پسر

سانسکریت
آتیال/atyal/

یال اسب، از اسامی مرسوم بین قبایل ترکمان


پسر

ترکی
آتیجی

تیر انداز ماهر


پسر

ترکی
آتیس/atis/

نام خدای حاصلخیزی فریگیان


دختر

فارسی
آتیسا/atisa/

آینده نگر


دختر

فارسی
آتیق/atigh/

جسور و دلیر، مشهور، نیرومند


پسر

ترکی
آتینا/atina/

دسته گل نیلوفر، گلستان نیلوفر


دختر

اوستایی
آزادمهر/ā.-mehr/

دوستدار آزادی، محبت، مهر و دوستی همراه با رهایی و وارستگی، ( اَعلام ) ) نامی برای مردان در داستانها ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آزاده خوی

دارای خلق وخوی آزاد، بی تکلف، ساده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر تور پسر فری ...


دختر

فارسی
ازال/ezal/

گاو آهن


پسر

مازندرانی
آزاله/azale/

گلی خوشبو، گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغو ...


دختر

فرانسوی

گل
آزالیا/azaliya/

گلی خوشبو، گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغو ...


دختر

لاتین، انگلیسی

گل
ازدر/azdar/

منسوب به پاک، طاهر و پاکیزه، تمیز و مرتب


پسر

فارسی
آزر/azar/

نام پدر ابراهیم خلیل ( ع )، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
آزران/azran/

منسوب به آزر، آزر نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم، آزر نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم و همچنین نام نژادی ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
آزرم چهر/ā.-čehr/

دارای روی مهربان، ( آزرم، چهر = چهره )، دارای شرم و حیا، دارنده ی نژاد سالم، اندیشمند و محترم


دختر

فارسی
آزرم خاتون

آزرم + خاتون، بانوی با حیا


دختر

فارسی
آزرمان/āzarmān/

همیشه جوان، پیر ناشدنی و فرسوده نگشتنی


پسر

فارسی
آزرم دخت/ā.-doxt/

آزرمیدخت، دخترِ همیشه جوان، ( = آزرمیدخت )، دختر با حیا


دختر

فارسی
آزرمگان

با حیا، مودب، سربه زیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فرخزاد سردار ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه س ...


پسر

فارسی
آزرمیدخت/āzarmi doxt/

دخترِ پیر ناشدنی یا دخترِ همیشه جوان، [آزرمی ( اوستایی ) = پیر ناشدنی، دخت ( پهلوی ) = دختر]، به مع ...


دختر

پهلوی، اوستایی، فارسی
آزرمین/āzarmin/

با فضیلت و با تقوی، آزرمگین، با حیا و با شرم، مؤدب


دختر

فارسی
ازگل/Üzgül/

گل چهره


دختر

ترکی

گل
آزما/āz(e)mā/

آزماینده، امتحان کننده، بیازما، آزمایش کن


پسر

فارسی
آزمون/āz(e)mun/

امتحان، آزمایش، روش برای سنجش وجود، کیفیت یا اعتبار چیزی


پسر

فارسی
ازهر/azhar/

روشن، درخشان، ( در قدیم )، روشن تر، درخشان تر، ( اعلام ) ازهر [قرن هجری] سردار ایرانی و از درباریان ...


پسر

عربی
اژدر/azhdar/

مار افسانه ای بزرگ


پسر

فارسی
آژمان/azhman/

بی نهایت و بی زمان


پسر

کردی
آژند/āžand/

کلافه نخ، گل و لای ته حوض و جوی، ( در قدیم ) ( در ساختمان ) ملاط، پیوند دهنده، چسباننده، در اصطلاح ...


پسر

فارسی
آژنگ/azhang/

چین و شکنی که بر پوست بدن و بخصوص پیشانی می افتد، خشم، موج کوتاهی که روی سطح آب ایجاد می شود


پسر

فارسی
آژوان/azhovan/

نام کوهی در منطقه قلع واقع در کرمانشاه


پسر

کردی
آژیار/azhyar/

رهایی


پسر

فارسی
آساد/āsād/

شیرها و شیران، ( اَعلام ) پسر مهر گشسب، پدر فرخ داد پارسی، ( در عربی ) آساد جمع اَسَد است به معنی ش ...


پسر

عربی
آسادخت/āsā doxt/

دختر زیبا، دختر آرام، دختر با وقار، ( آسا، دخت = دختر )، زیور و زینت، دختر با هیبت و صلابت، ( آسا + ...


دختر

فارسی
آسال/asal/

اصیل، دارای اصالت


پسر

ترکی
آسام/āsām/

سام، داستان خوشایند، حدیث خوش، ( اعلام ) ایالتی در مرز شمال شرقی هند که تقریباً به طور کامل به وسیل ...


پسر

لری
آساهیر/asahir/

آرامش بخش


دختر

لری، فارسی
آسایش/āsāyeš/

راحت، استراحت، آسانی، آسودگی، فراغ، سکون، آرام


دختر

فارسی
اسپاتنا/aspatna/

یکی از نامهای قدیمی شهر اصفهان


پسر

فارسی
آسپاداس/aspadas/

آخرین پادشاه ماد، آخرین پادشاه ماد که از کورش کبیر پادشاه و موسس هخامنشیان شکست خورد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اسپانتا/espanta/

دختر مورد ستایش، سپنتا، مقدس قابل ستایش


دختر

فارسی
اسپاندا/espāndā/

اسپنتا، پاک و مقدس، ( = اسپنتا )


دختر

فارسی
اسپاکو/spaco/

شجاع و جنگجو


دختر

کردی
اسپنتا/espantā/

سپنتا، پاک و مقدس، ( = سپنتا )


دختر

اوستایی، فارسی
اختیارالدین

آن که دین او را انتخاب کرده است


پسر

عربی
آخش/akhash/

قیمت بها ارزش، نام موبدی در ایران قدیم


پسر

فارسی
اخشاد/akhshad/

نام پادشاه فرغانه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آخشام/akhsham/

غروب


پسر

ترکی
اخشید/axšid/

نام پادشاه سمرقند، ( اَعلام ) نام دلاور و راد مردی از طبرستان


پسر

فارسی
اخگر/axgar/

پاره ی آتش، شراره، زیبارو، گلِ آتش، خرده ی آتش، جرقه، ( به مجاز ) آتش، گُلِ آتش، پاره آتش


دختر

فارسی
آدا/ada/

پاداش مینوی، فرشته توانگری


دختر

اوستایی، فارسی
آداد/adad/

خدای هوا، توفان و باران، مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی


پسر

فارسی
آدار/adar/

جدا کننده، تحلیل گر، دلیر، شجاع


پسر

ترکی
آدارایل/adarayl/

خداوند یاریگر


پسر

فارسی، آشوری
آداش/adash/

آتاش، همنام، هم اسم


پسر

ترکی
آداق/adagh/

نذر


پسر

ترکی
آدال/adal/

مشهور شده


پسر

ترکی
آدالان/adalan/

شناخته شده، شهرت


پسر

ترکی
آدام/adam/

آدم


پسر

عبری
آدان/adan/

مفید سودمند


پسر

کردی
آداک/adak/

خشکی میان دریا، جزیره


پسر

ترکی
آدای/aday/

نامزد برای ازدواج


پسر

ترکی
ادب/adab/

دانش، فضل، معرفت، هنر، حسن معاشرت، آزرم، حرمت، پاس


پسر

عربی
آدبهاوا

تولد حقیقی


پسر

سانسکریت
آدخ/adakh/

خوب نغز خجسته مبارک، ( به فتح ت ) خوب نغز خجسته مبارک میمون، برامدگی های کوچک تپه مانند روی زمین ( ...


پسر

فارسی
آدخت/a dokht/

آتش، دختر آتشین


دختر

فارسی
آدرا/adara/

آبرومند


دختر

فارسی
آدریا/adriya/

نگهدارنده آتش


پسر

لاتین
آدریان/adriyan/

دریا و آب، آدریانوس، نام یکی از امپراتوران روم


پسر

لاتین، یونانی
آدریانا/adriyana/

عشق زیبا و درخشان


دختر

زرتشتی
آدریانوس/adriyanus/

آدریان، نام یکی از امپراتوران روم


پسر

یونانی
آدریل/adriel/

انسانی که به قوم خدا تعلق دارد


پسر

عبری
ادرینا

تکیه گاه


دختر

آشوری
آدسای/adsay/

محترم


پسر

ترکی
آدلان/adlan/

جنگجوی پیروز


پسر

ترکی
آدلی/ādli/

مشهور، نامدار، صاحب اسم و جاه، نام، نامور


پسر

ترکی، فارسی
ادلیا

شکر خدا، سپاس از خدا


دختر

فارسی
آدم/'ādam/

نخستین بشری که خدا آفرید، مودب باتربیت، انسان گندم گون، آهوی سفیدی که روی پوستش خطهای خاکی رنگ دارد


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
آدنا/adena/

ساخته شده، آفریده شده، نام روستایی در نزدیکی چالوس


دختر

فارسی
آدنیس/adnis/

گلی به رنگ زرد و قرمز، آدونیس، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود


دختر

فارسی، فنیقی

گل
آدهاوا/adhava/

نزدیکترین دوست خداوند، نام نزدیکترین همنشین کریشنا در افسانه های هندی


پسر

سانسکریت
ادوای/edvay/

یکتا


پسر

اوستایی
آدور/ador/

خار تیغ گیاهان


پسر

فارسی
آدورا/adora/

کمک کننده، مددکار، مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی


پسر

فارسی، آشوری
آدورینا/adorina/

کمک کننده، یاری دهنده، آدور، مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی


دختر

فارسی، آشوری
آدونیس/adonis/

آدنیس، گلی به رنگ زرد و قرمز، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود


دختر

فارسی، فنیقی

گل



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم