اسم با حرف ا - صفحه 18

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

اورینا/orina/

الهه آسمانها و حامی عشق آسمانی، در اساطیر یونان


دختر

یونانی
اوزان/ozan/

نوازنده


پسر

ترکی

هنری
آیدل/aydel/

دل ماه


دختر

ترکی، فارسی
آی گوزل

ماه زیبا


دختر

ترکی
آی میرا/aymira/

فدایی ماه


دختر

ترکی، فارسی
آی نشان

آی ( ترکی ) + نشان ( فارسی ) دارای نشان ماه


دختر

فارسی، ترکی
آیاتای/āyā tāy/

زیبارو، به معنی مانند ماه، مثل ماه، دختری که مانند ماه زیباست بانوی درخشان


دختر

ترکی
افصح/afsah/

فصیح ترین، شیوا ترین، ( در قدیم ) زبان آورترین، فصیح تر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
افضل الدین/afzaloddin/

برترین در دین، برتر در دین، ( اَعلام ) ) لقب ابراهیم ابن علی نجار متخلص به خاقانی شاعر معروف [قرنِ ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آق گل/agh-gol/

گل سفید، آق ( ترکی ) + گل ( فارسی ) گل سفید


دختر

ترکی، فارسی

گل
آقاجان

آقا ( مغولی ) + جان ( فارسی ) عنوان محبت آمیز برای پدر یا پدربزرگ


پسر

فارسی، مغولی
اقاقی

اقاقیا، درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد


دختر

یونانی
اقاقیا/aqāqiyā/

درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد، ( معرب از یونانی ) ( در گیاهی ) درختی است از راسته ی ...


دختر

یونانی

طبیعت، گل
آقاگل

آقا ( مغولی ) + گل ( فارسی ) نام روستایی در نزدیکی اصفهان


پسر

فارسی، مغولی
آقامیر

آقا ( مغولی ) + میر ( ازعربی ) سلطان بزرگ، امیر والامقام، نام روستایی در نزدیکی بیرجند


پسر

عربی، مغولی
اقبال علی

آن که بخت و اقبال از علی ( ع ) یافته است


پسر

عربی
آق بانو/agh-bano/

بانوی سپید، کسی که چهره ای زیبا و سفید دارد، آق ( ترکی ) + بانو ( فارسی )


دختر

ترکی، فارسی
اقدم/aghdam/

پیش تر، مقدم تر، قدیمی تر


پسر

عربی
اقشین

معنی اسم را در این قسمت بنویسید


پسر

فارسی
اقلیمیا/eghlimiya/

اقلیما، نام دختر آدم ( ع )


دختر

یونانی

مذهبی و قرآنی
آگا

آگاه، مطلع، با خبر


پسر

کردی
آینام/āy nām/

دارای صورت و ظاهر ماه، زیباروی، [آی = ماه، نام = ( در قدیم ) ( به مجاز ) نشان، اثر، صورت، ظاهر، مشه ...


دختر

ترکی، فارسی
اینانا/inānā/

الهه عشق، ( اَعلام ) اینانا که از بانوی قدرتمندی به نام «نین گال» Ningal زاده شد، در اساطیر سومری م ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن
ایهاب/ihāb/

عطیه، بخشش، دهش


پسر

عربی
آیهان/ayhan/

پادشاه ماه، آیهان = آیخان ( آی + خان ) پادشاه ماه


پسر

ترکی

کهکشانی
ایواز/ivaz/

آراسته و پیراسته


دختر

فارسی
ایوان/eyvan/

تراس، ایوان، تراس ( نگارش کردی


دختر

کردی
آیکال/aykal/

مانند ماه روشن


پسر

ترکی
آیکان/aykan/

نجیب، اصیل، آیکان = آیقان ( آی + قان ) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است اصیل


پسر

ترکی
آیید/ayyd/

شخص پر جنب و جوش، شراره، آتش، اخگر، کنایه از شخص پر جنب و جوش


دختر

فارسی
آییژ/ayizh/

شراره، شراره آتش


دختر

فارسی
آییش/ayish/

پیروز


پسر

اوستایی
آیین، آئین

دین، طریقت، آذین، زینت، آرایش


دختر، پسر

فارسی
آیین گشسب

از شخصیتهای شاهنامه، نام دبیر هرمز انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
آزاددخت/āzād doxt/

دختر آزاده و نجیب و اصیل، ( آزاد، دخت = دختر )، دختر شاد و سرافراز، ( آزاد + دخت = دختر )، دختر آزا ...


دختر

فارسی
آزادسرو/azad-sarv/

همچون سرو زیبا و بی تعلق، بزرگوار و متواضع، از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی دانا و پرهیزکار در زمان ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آزادفروز/azad-foroz/

رهایی بخش، آنکه آزادی می آورد، باعث آزادی، نام مردی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
امین پاشا/a.-pāšā/

ترکیب دو اسم امین و پاشا ( امانتدار و بزرگ )، از نام های مرکب، ا امین و پاشا، پادشاهِ درستکار و اما ...


پسر

ترکی، عربی
امین دخت

امین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر امین، دختر درستکار


دختر

عربی، فارسی
امین رحمان/a.-rahmān/

ترکیب دو اسم امین و رحمان ( امانتدار و مهربان )، از نام های مرکب، امین و رحمان


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امین سالار/a.-sālār/

ترکیب دو اسم امین و سالار ( امانتدار و رهبر )، سردار مورد اطمینان، حاکم درستکار، سالاری که در امانت ...


پسر

عربی
امین سجاد/a.-sajjād/

ترکیب دو اسم امین و سجاد ( امانتدار و بسیار سجده کننده )، کسی که بسیار سجده کننده، در نماز، است و د ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امین صدرا/a.-sadrā/

ترکیب دو اسم امین و صدرا ( امانتدار و بالابرنده )، شخص مهتر و بزرگ که امین و درستکار باشد، بزرگ و م ...


پسر

عربی
امین عطا/a.-atā/

ترکیب دو اسم امین و عطا ( امانتدار و بخشش )، از نام های مرکب، امین و عطا


پسر

عربی
آن

سبب علت دلیل، قصد عزم عقیده


دختر

فارسی
آنائل/anael/

فرشته ی عشق


دختر

عبری، فرانسوی
آنابیتا/anabita/

مادر بی همتا


دختر

ترکی، فارسی
آناتا/ānātā/

نظیر و مانند مادر، ( آنا= مادر، تا= نظیر، مانند، لنگه )، لنگه ی مادر


دختر

ترکی، فارسی
آناتای/ānā tāy/

نظیر و همتای مادر، به معنی مانند مادر


دختر

ترکی
آنادل/ana del/

ماه مادر


دختر

ترکی
آنار/anar/

به خاطر آورنده


پسر

ترکی
انارام/anārām/

روشنایی بی فروغ و بی پایان


دختر

فارسی
انارگل/anar-gol/

گل انار


دختر

فارسی

طبیعت
آناگ/anag/

نام یکی از احکام پارت در زمان اردشیر پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آنام/anam/

خلق، آفریده


پسر

عربی
آنامهر/ana-mehr/

ترکیب دو اسم آنا و مهر ( مادر و خورشید )


دختر

ترکی، فارسی
آناناز/ana-naz/

ناز مادر


دختر

ترکی، فارسی
آناهل/anahel/

الهه پاکی، الهه باران، گل خوشبو


دختر

فارسی

گل
آنایاش/anayash/

مادر سر زنده


دختر

ترکی
آیسوده/āysude/

زیباروی، ( تآی = ماه، سوده = ساییده شده، به صورت گَرد درآمده )، ماه ساییده شده


دختر

ترکی، فارسی
آیسین/aysin/

مانند ماه زیبارو


دختر

ترکی
ایسیه

آسیه


دختر

عبری
آیشا/aysha/

شاهزاده ماه


دختر

ترکی، فارسی
ایشا/išā/

روئیدن گیاه، سبز شدن گیاه، نمایان شدن رطب از درخت خرما، نام پدر داوود ( ع )


پسر

عبری

طبیعت
ایشاع/ašā‛/

گل کردن درخت، شکوفه دار شدن درخت


دختر

عربی

طبیعت
ایشتار/ishtar/

نام یکی از الهه های آشوری


دختر

فارسی
آیشید/ayshid/

نور ماه


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
آیشیل/ayshil/

فروغ


دختر

ترکی
آیقان

( آی + قان ) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است اصیل، نجیب


پسر

ترکی
ایقان/iqān/

یقین، ایمان، به یقین دانستن، بی گمان شدن، بارور شدن، حالت ذهن که امری را کاملاً درست می داند


پسر

عربی
آیقین/ayghin/

حیران، شیدا، عاشق


پسر

ترکی
ایل لار/illār/

ایل ها، طایفه ها، قبیله ها


دختر

ترکی
ایل نور/il nur/

نورِ ایل، روشنایی ایل، ( به مجاز ) چشم و چراغ ایل


دختر

ترکی، عربی
ایلار

مانند ماه، دختری که مانند ماه زیباست


دختر

ترکی
آیلان/aylan/

همراه ماه


دختر

ترکی
ایلانا/ilana/

دختر سرزنده، نام نوعی درخت است


دختر

عبری
ایلایدا/ilayda/

پری دریایی


دختر

ترکی
ایلپیا/ilpiya/

مردایل


پسر

لری
ایلتای/iltay/

همتای ایل


پسر

ترکی
ایلحان/ilhan/

خان و بزرگ ایل


پسر

ترکی
ایلدرم/ildorom/

تندر، آذرخش، رعد وبرق، ایلدیریم


پسر

ترکی
ایلدنیز/ildniz/

پادشاه دریا


پسر

ترکی
ایلدیر/ildir/

روشنایی


دختر

ترکی
ایلدیریم

ایلدرم، تندر، آذرخش، رعد وبرق


پسر

ترکی
ایلرای/ilray/

اراده خداوند


پسر

فارسی
ایلسا/ilsā/

همانند ایل، ( ایل، سا ( پسوند شباهت ) ) همانند ایل، شبیه ایل


دختر

ترکی، فارسی
ایلسانا/ilsānā/

السانا، همانند ایل، ( = السانا )


دختر

ترکی، فارسی
ایلشاد/il šād/

ایل و طایفه شاد، موجب شادی ایل و طایفه


پسر

ترکی، فارسی
ایلگار/ilgar/

خداوندگار، قدرتمند، مرکب از ایل به معنای خداوند یا هر موجود صاحب قدرت + پسوندافاده فاعلیت ( گار )


پسر

فارسی، سریانی
آیلما/aylma/

تاب ماه


دختر

ترکی
ایلنار/il nār/

آتش ایل، زیباروی ایل، ( ایل، نار = آتش )، ( به مجاز ) موجب روشنایی و گرمای ایل


دختر

ترکی، عربی
ایلهان/ilhan/

امپراتور، حاکم


پسر

ترکی
ایلوش/iloosh/

طایفه دار و اهل خانواده


پسر

ترکی
ایلکان/ilkan/

فرمانده ایل


پسر

ترکی
ایلکای/ilkay/

اولین ماه، اولین زیبا


دختر

ترکی
ایلکین/ilkin/

اولین، نخستین، نسختین، جلوتر از همه


پسر

ترکی
ایلیاز/il yāz/

سالی که سراسر بهار است، کسی که در تمام فصل های سال برای او بهار است


پسر

ترکی
ایلیاس

الیاس


پسر

عبری
ایلیان/iliyān/

ایلیا، ( = ایلیا )


پسر

عبری
ایلیانا/ilyana/

دختر بسیار زیبا


دختر

ترکی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر