اسم با حرف ا - صفحه 10

آتشکار

آتش پرست، دارای دین زرتشتی

پسر باشکوه و آراسته

آراد، نام روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم

آراد، نام روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم که در این روز نو پوشیدن را مبارک و سفر را شو ...

نام کوهی در آذربایجان که بنا به روایتی کشتی نوح بر روی آن قرار گرفت

صدقه انفاق در راه خدا

نام یکی از سرداران کوروش، همان آراسپ، ( اَعلام ) نام یکی از سرداران کوروش از ماد که از کودکی دوست و ...

از بزرگان ماد، ( اراسپ، معتمد خاص کوروش

آراسب، نام یکی از سرداران کوروش، ( = آراسب )

دارنده ی اسب تندرو

فرزندان آرام، ( اَعلام ) ) نام شعبه ای از نژاد سامی، ) پنجمین پسر سام ساکن سوریه و بین النهرین

شادی و نشاط، حنا که به دست و پا و محلسن زنند، نام قلعه ای قدیمی در قزوین

بلندترین نقطه کوه

پادشاه کارفرما رئیس

نام ریاضیدان و فیلسوف ایرانی در قرن چهارم و پنجم، ابوریحان بیرونی

پدر عزیز

نام رهبر سیاه جامگان که دولت بنی امیه را سرنگون کرد و بنی عباس را به قدرت رساند

سقا، می فروش، حکاک، نگین ساز، نام یکی از بزرگان ارمنی خاندان اشکانی

به رنگ آب، نیلی

میراب، مامور تقسیم آب

اصیل، با احساس

اصیل

آسودگی، تسلی، آرامش

کسی که خود را به خداوند سپرده است، متوکل

آموختن علوم معنوی از مرشد

نام منشی شاپور اول پادشاه ساسانی

آبتین، صاحب گفتار و کردار نیک، ( = آبتین و آتبین )

نام پسر سام

پرویز، از شخصیتهای شاهنامه، نام خسرو دوم پادشاه ساسانی

مقرب، بنده خاص پروردگار

یادگار مانده از پدر بزرگ، مرد کوچک اندام

پدربزرگ، نام یکی از طوایف بزرگ ترکمن در ایران، آتا ( ترکی ) + بای ( چینی )

لقب احترام برای خطاب کردن پیران، لقب مربیان شاهزادگان دربار سلاطین ترک

پدر بزرگ، مربی کودکان و بالاخص شاهزادگان، اتابک

احترام کننده به بزرگان

آداش، همنام

شمشیر پدری

معروف و مشهور

مانند پدر رهبر و فرمانده

مانند پدرم

پرتاب کننده

کسی که خون پدر در او جریان دارد

شناخته شده، معروف

یار و یاور پدر

در دوره قاجار لقبی که به وزیران داده می شد، لقب هر یک از پادشاهان مستقل که حکومت محلی داشتند

کسی که بدن استوار و اندام محکمی دارد

کسی که بدن استوار و اندام محکمی دارد

نگهبان آتش، پیشوای دینی

نگهبان آتش، پیشوای دینی

آذر دین، زردشتی

نترس، شجاع

نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی، صورت دیگری از اترابان

آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست، صورت دیگر آذرباد

نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی، صورت دیگری از اترابان

نام یک رود، نام رود مرزی ایران در شرق که به دریای خزر می ریزد

داده ی آتشین، ( اعلام ) ( در بعضی از منابع ) نام یکی از بزرگان هخامنشی

آترینا، آذرین، نام پسر اوپَدرَم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزست ...

صورت دیگری از آذرین، نام پسر اوپَدرَم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در ...

نام سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی

آتش باشکوه یا شکوه آتش مرکب از آتش + برزین ( با شکوه )

تندرو دوان

زاده آتش