دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف �� - صفحه 309
زندگی
زندگی نامه
زنده
زنده پیل
زندواف
زندیق
زنقه
زنگ
زنگ تفریح
زنگ زدن
زنگار
زنگاری
زنگدار
زنگدان
زنگل
زنگلیچه
زنگوله
زنگی
زنگی مزاج
زنگیچه
زنمه
زنندگی
زننده
زنهار
زنهاری
زنودن
زنویه
زنوییدن
زنیان
زنینه
زنیکه
زه
زه بند
زه زدن
زه گرفته
زه کردن
زه کشی
زه کشیدن
زهاب
زهاد
زهادت
زهار
زهازه
زهتاب
زهد
زهدان
زهدان نهادن
زهر
زهرا
زهراب
305
306
307
308
309
310
311
312
313
314