زنندگی. [ زَ ن َن ْ دَ / دِ ] ( حامص ) زننده بودن. ضاربیت. || زشتی. نفرت انگیزی. نامطبوعی : زنندگی این عمل حد ندارد. ( فرهنگ فارسی معین ).
pungency (اسم)تندی، زنندگیpoignancy (اسم)تیزی، تلخی، زنندگی، حادیpiquancy (اسم)گوشهداری، تند و تیزی، زنندگی، طعنهامیزی