دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف �� - صفحه 184
تنخواه
تنخواه گردان
تند
تند و خند
تنداب
تندباد
تندخو
تندر
تندرست
تندرو
تندس
تندسه
تندم
تنده
تندور
تندی
تندیاز
تندیدن
تندیس
تندیسه
تنذیر
تنزل
تنزه
تنزیب
تنزیر
تنزیل
تنزیه
تنسته
تنسق
تنسم
تنسک
تنسیق
تنشیط
تنشیف
تنصر
تنصیر
تنصیص
تنصیف
تنضید
تنطق
تنظیف
تنظیم
تنعم
تنعم راندن
تنغص
تنغیص
تنفذ
تنفر
تنفس
تنفیذ
180
181
182
183
184
185
186
187
188
189