دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف ک - صفحه 16
کسوف
کسک
کسکانت
کسکسه
کسکن
کسینوس
کش
کش امدن
کش دادن
کش رفتن
کش و فش
کش و قوس
کشاجم
کشاف
کشاله
کشاله کردن
کشامن
کشان
کشان کشان
کشانیدن
کشاورز
کشاورزی
کشاکش
کشبافی
کشت
کشتار
کشتارگاه
کشتبان
کشتزار
کشتمان
کشتن
کشته
کشتکار
کشتی
کشتی گرفتن
کشتی گیر
کشتیار شدن
کشتیبان
کشتیل
کشح
کشخ
کشخان
کشخور
کشش
کشش کردن
کشف
کشف الا´ یات
کشف الابیات
کشف اللغات
کشفت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21