کشاله

/keSAle/

معنی انگلیسی:
trail, tail, crotch

لغت نامه دهخدا

کشاله. [ ک َ / ک ِ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) دنباله و هرآنچه مانند دنب از پس چیزی کشیده شود. ( ناظم الاطباء ). امتداد. کشش.
- کشاله ران ؛ کش ران. فصل مشترک بین شکم و ران. بن ران. بیخ ران. بیغوله ران. کشال. رجوع به کش و کشال شود.

فرهنگ فارسی

کشش، دنباله، امتدادودرازای چیزی
( اسم ) ۱ - امتداد کشش . ۲ - ماهیچ. ( ران ) : کشال. ران . یا کشال. ران . فصل مشترک بین شکم و ران کش ران بن ران بیخ ران بیغول. ران

فرهنگ معین

(کِ لِ ) (اِ. ) امتداد و دنبالة هر چیزی .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] امتداد و درازای چیزی، کشش، دنباله.
۲. (زیست شناسی ) قسمتی در زیر شکم محل اتصال ران ها به شکم است.

پیشنهاد کاربران

بپرس