کیومرث
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: زنده ی فانی، زنده ی گویا، ( = گیومرت )، [جزء اول «گیو» و «گیه» به معنی جان و زندگی است و جزء دوم «مرتن» صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم، چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیده اند، ( از پاورقی برهان ـ چ معین ) ]، معنی کیومرث در تاریخ بلعمی «زنده ی گویا» آمده است، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) کیومرث: نخستین شاه سلسله ی پیشدادیان که سال پادشاهی کرد، ) ( در اوستا ) کیومرث: نخستین انسان، از نطفه ی او که بر زمین ریخت، مَشیه و مَشیانه به صورت مرد و زن پدید آمدند، جزء اول ' گیو ' و ' گیه ' به معنی جان و زندگی است و جزء دوم 'مرتن ' صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم ( چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیده اند ) ( از پاورقی برهان ـ چ معین ) معنی کیومرث در تاریخ بلعمی ' زنده ی گویا ' آمده است، ( در اعلام ) طبق روایات زردشتیان نخستین بشر، آدم ابوالبشر، و به روایت شاهنامه فردوسی نخستین پادشاه است، نخستین فرمانروای جهان بنا به روایت شاهنامه، نام اولین پادشاه پیشدادی
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
نخستین کیومرث آمد به شاهی
گرفتش به گیتی درون پادشاهی.
چو سی سالی به گیتی پادشا بود
که فرمانش به هر جایی روا بود.
مسعودی ( از یادداشت ایضاً ).
پارسیان از کتاب آبستا که زردشت آورده است شریعت ایشان را چنین گویند که از گاه کیومرث پدر مردم ، یعنی آدم ، تا آخر یزدجرد شهریار چهارهزاروصدوهشتادودو سال و ده ماه و نوزده روز بوده است. ( مجمل التواریخ و القصص ص 11 ). و از گاه کیومرث تا این وقت دویست ونودوچهار سال و هشت ماه گذشته بود، و بدین سخن آن می خواهد که کیومرث آدم بوده است نزد ایشان ، و اﷲ اعلم به. ( مجمل التواریخ و القصص ص 22 ).جهاندار شاه اخستان کز طبیعت
کیومرث طهمورث امکان نماید.
خاقانی.
رجوع به گیومرت و کیومرت شود.کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن بهمن [ دوم ] ( 956 هَ. ق. ). از ملوک بادوسبان. رجوع به بادوسبان شود.
کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن بیستون بن گستهم بن زیار. از ملوک بادوسبان ( 807 هَ. ق. ). رجوع به بادوسبان و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 333 شود.
کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن جهانگیر. از ملوک بادوسبان ( 914 هَ. ق. ) رجوع به بادوسبان شود.
کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن کیکاوس. از ملوک بادوسبان ( متوفی به سال 963 هَ. ق. ). رجوع به بادوسبان شود.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
کیومرث (روستا). کیومرث ( به ترکی آذربایجانی: Keymərəz ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان خاچماز واقع شده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کیومرث (روستا)
دانشنامه آزاد فارسی
کیومَرث
(یا: گیومرث ، گیومرد) به معنی زندۀ میرا یا جان جاویدان، در شاهنامۀ فردوسی و اوستا ، نخستین شاه پیشدادی. او در اوستای متأخر و ادب پهلوی نخستین انسان آفریدۀ اَهورامَزدا و ششمین آفریدۀ استومند جهان است که آفرینش او در ۷۰ روز انجام گرفت . اهورامزدا مردمان جهان را از تبار او آفرید. مَشی و مَشیانه ، نخستین مرد و زن جهان از تخمۀ کیومرث به شکل دو ریواس از زمین روییدند و اندام انسانی یافتند. بنا بر بُندَهِش ، کیومرث ۳۰ سال تنها در کوهستان به سر برد و به همین سبب گَر شاه و گِل شاه نیو نامیده شده است . لباس او پَلَنگینه بود و در هنگام مرگ نطفه ای که از او خارج شد، پس از تصفیۀ با اشعۀ خورشید در درون خاک ماند. از این نطفه است که پس از ۴۰ سال آن دو ریواس بالیدند. پس از ۵۰ سال مشی و مشیانه بایکدیگر ازدواج کردند و از این دو یک پسر و یک دختر زاییده شد و از این دو هفت جفت پسر و دختر پدید آمدند. کیومرث نخستین کسی است که سر به فرمان اهورامزدا نهاد. کیومَرث فرّ شاهی داشت و همۀ جانداران در سایۀ او با آرامش می زیستند و کیومرث را گرامی می داشتند. به روایت شاهنامۀ فردوسی ، کیومرث نخستین پادشاه بود و پسرش سیامک ، سبب شادمانی او بود. اهریمن سپاه آراست و به دشمنی با کیومرث برخاست . سُروش در لباس پری پلنگینه پوشی بر او آشکار شد و او را از برنامۀ اهریمن آگاه کرد. کیومرث سیامک را به نبرد با دیو گمارد. ولی خَزَروان فرزند اهریمن ، سیامک را کشت . کیومرث یک سال سوگواری کرد. آن گاه سروش او را به نبرد با اهریمن خواند. کیومرث به کین خواهی سیامک پسر او هوشنگ را به نبرد دیو فرستاد. هوشنگ دیو را کشت و چون کیومرث درگذشت ، بر جای او نشست . مولفان اسلامی گزارش های متفاوتی دربارۀ کیومرث دارند، اما عموماً او را با آدم ابوالبشر مقایسه می کنند. این مؤلفان پدیدآمدن بسیاری از هنجارهای مَدَنی را مربوط به کیومرث و زمان او دانسته اند.
(یا: گیومرث ، گیومرد) به معنی زندۀ میرا یا جان جاویدان، در شاهنامۀ فردوسی و اوستا ، نخستین شاه پیشدادی. او در اوستای متأخر و ادب پهلوی نخستین انسان آفریدۀ اَهورامَزدا و ششمین آفریدۀ استومند جهان است که آفرینش او در ۷۰ روز انجام گرفت . اهورامزدا مردمان جهان را از تبار او آفرید. مَشی و مَشیانه ، نخستین مرد و زن جهان از تخمۀ کیومرث به شکل دو ریواس از زمین روییدند و اندام انسانی یافتند. بنا بر بُندَهِش ، کیومرث ۳۰ سال تنها در کوهستان به سر برد و به همین سبب گَر شاه و گِل شاه نیو نامیده شده است . لباس او پَلَنگینه بود و در هنگام مرگ نطفه ای که از او خارج شد، پس از تصفیۀ با اشعۀ خورشید در درون خاک ماند. از این نطفه است که پس از ۴۰ سال آن دو ریواس بالیدند. پس از ۵۰ سال مشی و مشیانه بایکدیگر ازدواج کردند و از این دو یک پسر و یک دختر زاییده شد و از این دو هفت جفت پسر و دختر پدید آمدند. کیومرث نخستین کسی است که سر به فرمان اهورامزدا نهاد. کیومَرث فرّ شاهی داشت و همۀ جانداران در سایۀ او با آرامش می زیستند و کیومرث را گرامی می داشتند. به روایت شاهنامۀ فردوسی ، کیومرث نخستین پادشاه بود و پسرش سیامک ، سبب شادمانی او بود. اهریمن سپاه آراست و به دشمنی با کیومرث برخاست . سُروش در لباس پری پلنگینه پوشی بر او آشکار شد و او را از برنامۀ اهریمن آگاه کرد. کیومرث سیامک را به نبرد با دیو گمارد. ولی خَزَروان فرزند اهریمن ، سیامک را کشت . کیومرث یک سال سوگواری کرد. آن گاه سروش او را به نبرد با اهریمن خواند. کیومرث به کین خواهی سیامک پسر او هوشنگ را به نبرد دیو فرستاد. هوشنگ دیو را کشت و چون کیومرث درگذشت ، بر جای او نشست . مولفان اسلامی گزارش های متفاوتی دربارۀ کیومرث دارند، اما عموماً او را با آدم ابوالبشر مقایسه می کنند. این مؤلفان پدیدآمدن بسیاری از هنجارهای مَدَنی را مربوط به کیومرث و زمان او دانسته اند.
wikijoo: کیومرث
پیشنهاد کاربران
کیومرث واژه ای پارسی است و برای این با ث نوشته می شه؛ چون از واژگان گیومرت و گیومرد اومده. واژه اش بین س و ت تلفظ می شده
کیومرث در اوستایی گَیِهِه مَرَثنو gayehe - maraşnu و به معنی جان مردنی، جانی که می میرد می باشد؛ همچنین به صورت گیومرد gayumard به معنی مرد جاندار. در مانوی گِهمورد gehmurd جان مردنی. و در پهلوی گیومرت یا مرد پهلوی: gayomart/d به معنی مردنی، میرا، فانی آمده است. کیومرث در شاهنامه نخستین آدم است.
کاربر آزربایجان برای این تحقیقات وقتت رو نفله کردی
کیومرث به معنی مرد بزرگ و دانا هست
کی او مرز: یعنی حد یا مرز زمانی او کجاست ؟
گیائو مرز ؛ گیاه او مرز : یعنی مرز زمانی او به دوران گیاهان می رسد که هنوز موجودات زنده دیگری غیر از نباتات به وجود نیامده بوده باشند.
واژه پیشدادی به معنای قانونگذاری و دادگری اولیه نبوده است بلکه به معنای از پیش داده شده . Para data با تلفظ پارا داتا به معنای اطلاعات یا پیام ها و یا خبر های ماورایی نبوده بلکه اطلاعات نقل و قولی و شفاهی قبل از اختراع خط و پیش از آغار تاریخ نگاری نوشتاری. داستان آفرینش مرد اولیه در اوستا ( در اصل و ریشه : هوستا ) هیچ هدف ارزنده تری نداشته است غیر از رقابت کودکانه با داستان تَورائی ( توراتی ) آفرینش آدم در باغ پردیس یا فردوس یا جنت و یا باغ بهشت. حداقل بابا آدم تورائی از طرف یاهوَه و یا یَهوَه یک نیم زوج موئنث فردوسی یا بهشتی تحت عنوان ننه حوا جهت عیش و نوش و اُنس گرفتن به غیر و زندگی و عشق اشتراکی و تجربه آمیزش جنسی و تولید مثل به عنوان هدیه از دنده های چپ یا راست دریافت نموده است. اما مرد اولیه آئین اهورایی که در وصف آن زبان اهریمن لال و گوش هایش کر باد تامبادا عبارت زیر را بشوند و آنرا برای پیروانش بازگو نماید که گویا : جلغو آفریده شده بوده باشد که تخم آب خودرا به علت و دلیل بی همسری به روی خاک زمین پاشیده و از آن گیاه دو شاخه ای هوم روئیده شده بوده باشد، یک شاخه آن به نام مشی یا ماشی و دیگری مشیانه یا ماشیانه. انتخاب این دو نام از دیدگاه ایرانیان آشنا به عصر طلائی و منور و درخشان میترائی و دریافت کلام حقیقی خداوند متعال از طریق القائات و الهامات درونی و شهودات مستقیم و بدون واسطه باطنی و نه بسان انبیاء اقوام یهود و عرب در اعصار نزدیکتر در قالب وحی با گوشان سر ، در دوران غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار و قبل از پیدایش کشاورزی و دامپروری و قبل از اختراع خطوط سه گانه میخی اقوام فارسی زبان سومری و ایلامی و اُگاریتی و خط هیروگلیف مصریان و قبل متولد شدن نوآه ( نوح ) ، یک اقتباس ناشیانه از نام های میترا و همسرش وارونه بوده است و گم نمودن و خاک مالی کردن رد پا بسوی زمان گذشته. گردونه مهر میترائیان که پادشاهان پیشدادی و کیانی و زرتشت و شاگردان به معنا و راز شگرف نهفته در پشت پرده ظاهر آن پی نبرده اند، حاکی از اصل جاودانه بودن زندگی انسان و آنهم نه صورت خطی و پیوسته بلکه منقطع و ناپیوسته و در طول و پشت سر همدیگر به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه از نهایت نقصان و زشتی و بدی تا نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی. این گردونه اشاره به حرکت خورشید بدور زمین نداشته است بلکه به حرکت دایره وار عشق و زندگی که همیشه پس از یک دور کامل به نقطه اول بر میگردد و حرکت خودرا دوباره در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین از نو آغاز می کند. سمبل یا علامت و یا نشانه نمادین چلیپا یا صلیب غلابی یا شکسته روی آن گردونه در میدان های خودشناسی و انسان شناسی اشاره به این حقیقت ژرف و بنیادی داشته است که هرکدام از فرد انسانی چه زن و چه مرد حداقل دارای دو جنبه و یا دو بُعد انسانی یعنی در عین واحد هم مرد و هم زن روی همدیگر می باشند. یکی اصلی و آشکار و واقعی و عینی و شهودی و تجربی و دیگری فرعی و پنهانی و غیبی و غیر آشکار و غیر تجربی و سایه وار و آنهم نه صورت یک موجود مجرد بلکه به شکل یک امکان بالقوه و ضروری و انسانی. این دو نیم زوج بنیادی و خودی که در ازل و برای ابدیت و جاودانگی در حالت اولیه آفرینش محتوای همین طبیعت و کیهان در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی یعنی با کیفیت و کمیت بهشت برین ، برای زندگی کردن با هم و با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن بروش غیر همجنس ( هتروجنسی ) و بطور همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی آفریده شده و از زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند، پس از پایان زندگی طولانی مدت در سطح کمال ایده آل سلامتی و صلح و آزادی و لذت و شادی و دانایی و توانایی و هنرمندی و بدون یک لحظه پیر شدن و یا دچار بیماری و درد و رنج و غم و اندوه و افسردگی و جنگ شدن، بهمراه محتوای کل آن سامان یا نظم اولیه بر اثر نزول ( یعنی تراکم محتوا در مرکز و بر داشته شدن کلیه کثرت ها و فراوانی ها و گوناگونی ها و تبدیل محتوا در مرکز به دمای محض و چگال و بسیار داغ ) و قوع اولین مه بانگ ، سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی را به شکل سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی آغاز نموده اند و در طول زندگی های دنیوی نمی توانند بطور همزمان و به موازات هم و در کنار همدیگر متولد شوند و زندگی و عشق خودی را تجربه و سپری کنند بلکه در طول سفر همیشه پشت سر هم و هرکدام در دنیای واقعی و عینی و شهودی خاص و ویژه خویش و از خمیر مایه همین دنیا و نه از چیز دیگری . پدیده زوجیت با غیر و عشق ورزیدن به غیر و تولید مثل از طریق آمیزش جنسی فقط بطول سفر تعلق دارد و نه به حالت های قبل از آغاز و بعد از پایان سفر یعنی بهشت های برین متوالی . گردونه یا چرخه تولد و مرگ خردمندان گم نام هندو و هم عصر خردمندان گم نام میترائی و سمبل یا علامت و یا نشانه سواستیکا ( صلیب غلابی یا شکسته ) روی آن با گردونه مهر میترائیان هم معنا می باشند و اشاره به این حقیقت دارند که انسان در آفرینش اولیه یک بار برای همیشه یعنی برای جاودانگی آفریده شده است، اما نه بصورت خطی و پیوسته بلکه منقطع و نا پیوسته در طول سفر های بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی و بیشمار در بین حالت های بهشت برین متوالی و در طول سفر تکاملی بی پایان. حقیقت ژرف تر از این ( یعنی دو بُعدی بودن هستی و وجود افراد انسانی ) در پشت واژه فرا اوستایی ( قبل از پیداش اوستای خطی )
... [مشاهده متن کامل]
" خویدوده " نهفته است و پادشاهان پیشدادی و کیانی و زرتشت و شاگردان و هم عصران وی با تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن آشنایی و علم و آگاهی نداشته اند و در اعصار بعدی هم تاکنون ، معنای اشتباه و باطل و انحرافی ازدواج با محارم را بخود گرفته است. از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این واژه یا عبارت پیوسته ، معنای آن خطاب به تک تک افراد انسانی عبارت بوده است از : خود تو ده تائی.
یعنی هر کدام از افراد انسانی در آفرینش اولیه یا ازلی محتوای کیهان در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی یعنی با کمیت و کیفیت بهشت برین یعنی در نظام احسن و اشرف آفرینش مبداء از خانواده خودی و بنیادی ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن آفریده شده اند با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف ( هم هترو و هم همو ) در قالب پنج زوج خودی و بنیادی . به این معنا که هر فرد انسانی دارای ده جنبه یا ده بُعد انسانی می باشد و نه فقط دو بُعد.
نتیجه اینکه داستان بابا آدم و ننه حوای تورائی و ایوان گلی ئی ( انجیلی ) و قرآنی یک افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشد و محتوای آن از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل نگردیده و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است و همچنین عبارت : خداوند فرزندان آدم را از صلب یا ذریه او بیرون کشید. . . .
گیائو مرز ؛ گیاه او مرز : یعنی مرز زمانی او به دوران گیاهان می رسد که هنوز موجودات زنده دیگری غیر از نباتات به وجود نیامده بوده باشند.
واژه پیشدادی به معنای قانونگذاری و دادگری اولیه نبوده است بلکه به معنای از پیش داده شده . Para data با تلفظ پارا داتا به معنای اطلاعات یا پیام ها و یا خبر های ماورایی نبوده بلکه اطلاعات نقل و قولی و شفاهی قبل از اختراع خط و پیش از آغار تاریخ نگاری نوشتاری. داستان آفرینش مرد اولیه در اوستا ( در اصل و ریشه : هوستا ) هیچ هدف ارزنده تری نداشته است غیر از رقابت کودکانه با داستان تَورائی ( توراتی ) آفرینش آدم در باغ پردیس یا فردوس یا جنت و یا باغ بهشت. حداقل بابا آدم تورائی از طرف یاهوَه و یا یَهوَه یک نیم زوج موئنث فردوسی یا بهشتی تحت عنوان ننه حوا جهت عیش و نوش و اُنس گرفتن به غیر و زندگی و عشق اشتراکی و تجربه آمیزش جنسی و تولید مثل به عنوان هدیه از دنده های چپ یا راست دریافت نموده است. اما مرد اولیه آئین اهورایی که در وصف آن زبان اهریمن لال و گوش هایش کر باد تامبادا عبارت زیر را بشوند و آنرا برای پیروانش بازگو نماید که گویا : جلغو آفریده شده بوده باشد که تخم آب خودرا به علت و دلیل بی همسری به روی خاک زمین پاشیده و از آن گیاه دو شاخه ای هوم روئیده شده بوده باشد، یک شاخه آن به نام مشی یا ماشی و دیگری مشیانه یا ماشیانه. انتخاب این دو نام از دیدگاه ایرانیان آشنا به عصر طلائی و منور و درخشان میترائی و دریافت کلام حقیقی خداوند متعال از طریق القائات و الهامات درونی و شهودات مستقیم و بدون واسطه باطنی و نه بسان انبیاء اقوام یهود و عرب در اعصار نزدیکتر در قالب وحی با گوشان سر ، در دوران غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار و قبل از پیدایش کشاورزی و دامپروری و قبل از اختراع خطوط سه گانه میخی اقوام فارسی زبان سومری و ایلامی و اُگاریتی و خط هیروگلیف مصریان و قبل متولد شدن نوآه ( نوح ) ، یک اقتباس ناشیانه از نام های میترا و همسرش وارونه بوده است و گم نمودن و خاک مالی کردن رد پا بسوی زمان گذشته. گردونه مهر میترائیان که پادشاهان پیشدادی و کیانی و زرتشت و شاگردان به معنا و راز شگرف نهفته در پشت پرده ظاهر آن پی نبرده اند، حاکی از اصل جاودانه بودن زندگی انسان و آنهم نه صورت خطی و پیوسته بلکه منقطع و ناپیوسته و در طول و پشت سر همدیگر به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه از نهایت نقصان و زشتی و بدی تا نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی. این گردونه اشاره به حرکت خورشید بدور زمین نداشته است بلکه به حرکت دایره وار عشق و زندگی که همیشه پس از یک دور کامل به نقطه اول بر میگردد و حرکت خودرا دوباره در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین از نو آغاز می کند. سمبل یا علامت و یا نشانه نمادین چلیپا یا صلیب غلابی یا شکسته روی آن گردونه در میدان های خودشناسی و انسان شناسی اشاره به این حقیقت ژرف و بنیادی داشته است که هرکدام از فرد انسانی چه زن و چه مرد حداقل دارای دو جنبه و یا دو بُعد انسانی یعنی در عین واحد هم مرد و هم زن روی همدیگر می باشند. یکی اصلی و آشکار و واقعی و عینی و شهودی و تجربی و دیگری فرعی و پنهانی و غیبی و غیر آشکار و غیر تجربی و سایه وار و آنهم نه صورت یک موجود مجرد بلکه به شکل یک امکان بالقوه و ضروری و انسانی. این دو نیم زوج بنیادی و خودی که در ازل و برای ابدیت و جاودانگی در حالت اولیه آفرینش محتوای همین طبیعت و کیهان در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی یعنی با کیفیت و کمیت بهشت برین ، برای زندگی کردن با هم و با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن بروش غیر همجنس ( هتروجنسی ) و بطور همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی آفریده شده و از زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند، پس از پایان زندگی طولانی مدت در سطح کمال ایده آل سلامتی و صلح و آزادی و لذت و شادی و دانایی و توانایی و هنرمندی و بدون یک لحظه پیر شدن و یا دچار بیماری و درد و رنج و غم و اندوه و افسردگی و جنگ شدن، بهمراه محتوای کل آن سامان یا نظم اولیه بر اثر نزول ( یعنی تراکم محتوا در مرکز و بر داشته شدن کلیه کثرت ها و فراوانی ها و گوناگونی ها و تبدیل محتوا در مرکز به دمای محض و چگال و بسیار داغ ) و قوع اولین مه بانگ ، سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی را به شکل سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی آغاز نموده اند و در طول زندگی های دنیوی نمی توانند بطور همزمان و به موازات هم و در کنار همدیگر متولد شوند و زندگی و عشق خودی را تجربه و سپری کنند بلکه در طول سفر همیشه پشت سر هم و هرکدام در دنیای واقعی و عینی و شهودی خاص و ویژه خویش و از خمیر مایه همین دنیا و نه از چیز دیگری . پدیده زوجیت با غیر و عشق ورزیدن به غیر و تولید مثل از طریق آمیزش جنسی فقط بطول سفر تعلق دارد و نه به حالت های قبل از آغاز و بعد از پایان سفر یعنی بهشت های برین متوالی . گردونه یا چرخه تولد و مرگ خردمندان گم نام هندو و هم عصر خردمندان گم نام میترائی و سمبل یا علامت و یا نشانه سواستیکا ( صلیب غلابی یا شکسته ) روی آن با گردونه مهر میترائیان هم معنا می باشند و اشاره به این حقیقت دارند که انسان در آفرینش اولیه یک بار برای همیشه یعنی برای جاودانگی آفریده شده است، اما نه بصورت خطی و پیوسته بلکه منقطع و نا پیوسته در طول سفر های بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی و بیشمار در بین حالت های بهشت برین متوالی و در طول سفر تکاملی بی پایان. حقیقت ژرف تر از این ( یعنی دو بُعدی بودن هستی و وجود افراد انسانی ) در پشت واژه فرا اوستایی ( قبل از پیداش اوستای خطی )
... [مشاهده متن کامل]
" خویدوده " نهفته است و پادشاهان پیشدادی و کیانی و زرتشت و شاگردان و هم عصران وی با تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن آشنایی و علم و آگاهی نداشته اند و در اعصار بعدی هم تاکنون ، معنای اشتباه و باطل و انحرافی ازدواج با محارم را بخود گرفته است. از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این واژه یا عبارت پیوسته ، معنای آن خطاب به تک تک افراد انسانی عبارت بوده است از : خود تو ده تائی.
یعنی هر کدام از افراد انسانی در آفرینش اولیه یا ازلی محتوای کیهان در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی یعنی با کمیت و کیفیت بهشت برین یعنی در نظام احسن و اشرف آفرینش مبداء از خانواده خودی و بنیادی ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن آفریده شده اند با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف ( هم هترو و هم همو ) در قالب پنج زوج خودی و بنیادی . به این معنا که هر فرد انسانی دارای ده جنبه یا ده بُعد انسانی می باشد و نه فقط دو بُعد.
نتیجه اینکه داستان بابا آدم و ننه حوای تورائی و ایوان گلی ئی ( انجیلی ) و قرآنی یک افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشد و محتوای آن از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل نگردیده و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است و همچنین عبارت : خداوند فرزندان آدم را از صلب یا ذریه او بیرون کشید. . . .
ـــــــــــــــــــــــ
گیومرث؛
نخستین انسان
▪️ پس از بیهوشی اهریمن، اورمزد آفرینش گیتی را آغاز می کند. او از زمانِ بیکران زمانِ محدود یا کرانه مند را می آفریند تا در هنگام مناسب آفرینش را به حرکت درآورد و سپس آفرینش پدیده های گیتی را آغاز کند. او در یک سال و در شش نوبت پیش نمونه های شش پدیدۀ اصلی آفرینش را می آفریند که عبارتند از آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و انسان.
... [مشاهده متن کامل]
پیش نمونهٔ آب به صورت یک قطره است به پهنای همهٔ آبها.
پیش نمونهٔ زمین، زمینی است گرد و هموار، بدون هیچ پستی و بلندی، در جاهایی سخت و در جاهایی نرم.
پیش نمونهٔ گیاه، گیاهی است به صورت یک شاخه، دربرگیرندهٔ همهٔ گیاهان عالم.
پیش نمونهٔ چهار پایان مفید، گاو �ایوداد� یا �ایوَ کْداد� به معنی یکتا آفریده است که در کنارهٔ راست رودخانهٔ وِهْ دائیتی ( به دائیتی، دائیتی خوب ) در ایران ویج یا ایران ویز آفریده می شود. او مانند ماه سفید و روشن است و بالایش به اندازهٔ سه �نای� است. اور مزد او را همچنین برای یاری آب و گیاه می آفریند.
پیش نمونهٔ انسان گیومرث است که به معنی �زندهٔ میرا� است. موجودی است درخشان مانند خورشید که بالایش به اندازهٔ چهار نای است و پهنایش به اندازه بالایش.
او در کنارهٔ چپ رودخانهٔ دائیتی آفریده می شود. او نمونهٔ انسان کامل است و برای یاری و کمک به آفریدگار خلق می شود و به همین جهت، گیومرث را مرد اَهْلو ( یا مرد مقدس ) نیز نامیده اند.
در اعتقادات کهن ایرانی برای اهریمن آفرینش مادی قائل نشده اند.
به روایت شاهنامه تاریخ اساطیری ایران با گیومرث شروع می شود. در شاهنامه، گیومرث به جای پیش نمونهٔ انسان، نخستین کدخدای جهان است که مردمان را می پرورد و پوشیدنی و خورش نو برای آنان پدید می آورد. سی سال پادشاه است و همه در اطاعت او. مردمان کیش او بر می گیرند. او پسری خوبروی و نیرومند و نامجو به نام سیامک دارد و در مقابل، اهریمن پسری دارد بدسگال و گرگ صفت که نسبت به سلطهٔ گیومرث و سیامک رشک می برد. سروش خبر این کینه را به گیومرث می رساند. او سیامک را با سپاهی به مقابلهٔ دیو می فرستد. سیامک با دیو سیاه نبرد می کند. دیو سیاه بر سیامک چیره می شود؛ چنگ می زند و جگرگاهش را می درد. گیومرث از این خبر دژم و سوگوار می شود، ولی با یاری هوشنگ، پسر سیامک، به کینه خواهی و نبرد با دیوسیاه می پردازد. چون هوشنگ بر دیوسیاه پیروز می شود، پادشاهی سی ساله گیومرث به سر می رسد.
تاریخ اساطیری ایران
استاد دکتر ژاله آموزگار، صص ۴۶–۴۰
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
گیومرث؛
نخستین انسان
▪️ پس از بیهوشی اهریمن، اورمزد آفرینش گیتی را آغاز می کند. او از زمانِ بیکران زمانِ محدود یا کرانه مند را می آفریند تا در هنگام مناسب آفرینش را به حرکت درآورد و سپس آفرینش پدیده های گیتی را آغاز کند. او در یک سال و در شش نوبت پیش نمونه های شش پدیدۀ اصلی آفرینش را می آفریند که عبارتند از آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و انسان.
... [مشاهده متن کامل]
پیش نمونهٔ آب به صورت یک قطره است به پهنای همهٔ آبها.
پیش نمونهٔ زمین، زمینی است گرد و هموار، بدون هیچ پستی و بلندی، در جاهایی سخت و در جاهایی نرم.
پیش نمونهٔ گیاه، گیاهی است به صورت یک شاخه، دربرگیرندهٔ همهٔ گیاهان عالم.
پیش نمونهٔ چهار پایان مفید، گاو �ایوداد� یا �ایوَ کْداد� به معنی یکتا آفریده است که در کنارهٔ راست رودخانهٔ وِهْ دائیتی ( به دائیتی، دائیتی خوب ) در ایران ویج یا ایران ویز آفریده می شود. او مانند ماه سفید و روشن است و بالایش به اندازهٔ سه �نای� است. اور مزد او را همچنین برای یاری آب و گیاه می آفریند.
پیش نمونهٔ انسان گیومرث است که به معنی �زندهٔ میرا� است. موجودی است درخشان مانند خورشید که بالایش به اندازهٔ چهار نای است و پهنایش به اندازه بالایش.
او در کنارهٔ چپ رودخانهٔ دائیتی آفریده می شود. او نمونهٔ انسان کامل است و برای یاری و کمک به آفریدگار خلق می شود و به همین جهت، گیومرث را مرد اَهْلو ( یا مرد مقدس ) نیز نامیده اند.
در اعتقادات کهن ایرانی برای اهریمن آفرینش مادی قائل نشده اند.
به روایت شاهنامه تاریخ اساطیری ایران با گیومرث شروع می شود. در شاهنامه، گیومرث به جای پیش نمونهٔ انسان، نخستین کدخدای جهان است که مردمان را می پرورد و پوشیدنی و خورش نو برای آنان پدید می آورد. سی سال پادشاه است و همه در اطاعت او. مردمان کیش او بر می گیرند. او پسری خوبروی و نیرومند و نامجو به نام سیامک دارد و در مقابل، اهریمن پسری دارد بدسگال و گرگ صفت که نسبت به سلطهٔ گیومرث و سیامک رشک می برد. سروش خبر این کینه را به گیومرث می رساند. او سیامک را با سپاهی به مقابلهٔ دیو می فرستد. سیامک با دیو سیاه نبرد می کند. دیو سیاه بر سیامک چیره می شود؛ چنگ می زند و جگرگاهش را می درد. گیومرث از این خبر دژم و سوگوار می شود، ولی با یاری هوشنگ، پسر سیامک، به کینه خواهی و نبرد با دیوسیاه می پردازد. چون هوشنگ بر دیوسیاه پیروز می شود، پادشاهی سی ساله گیومرث به سر می رسد.
تاریخ اساطیری ایران
استاد دکتر ژاله آموزگار، صص ۴۶–۴۰
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
کیومرث - گیومرت
گیو در زبان لکی به معنی جان است و مرت مُردن است . به معنی بی جان و جوانمرگ شدن است
کیومرث ریشه در زبان فاخر و کهن لکی دارد
زنده باد لک و لکستان بزرگ
گیو در زبان لکی به معنی جان است و مرت مُردن است . به معنی بی جان و جوانمرگ شدن است
کیومرث ریشه در زبان فاخر و کهن لکی دارد
زنده باد لک و لکستان بزرگ
این مطالب را برای اولین بار می شنوید چرا که اینجانب بعد از پژوهش در نوشته های اوستایی ( �vstayay ) و پهلوی ( pəhl�vh ) و سانسکریت ( sonszkərty ) که خطهای زبان مادری بشر ( ترکی آرامی = aramy = زبانی که به مقدار زیاد در پهنا منشعب و فراگیر شد )
... [مشاهده متن کامل]
کلا تمام کلمات موجود در دنیا از این زبان مادری تشکیل شده اند و هر حرف یک کد بوده و در تمام زبانهای امروزی منشعب شده از آن ، معنای واحدی دارندمثلا حرف ( ت= ط = t . . . ) خلاصه ( t�v = چرخش ) می باشد ادامه این زبان مادری بعد از سانسکریت که هویت خود را بیشتر حفظ کرده اند زبانهای ( ۱ _ کرد =کورت= k�rt که برعکس شده ( ترک= t�rk ) می باشد و هر دو به معنی ( زبانهای مادری (
کردی و ترکی ) که مثل رودخانه سرزمین بشری را چرخید و به حرکت ا دامه داد )
و۲ _ ترکی آزربایجان ( ərzəbayg�n که بعد از پیروزی فریدون اجداد ماد های تر ک به همراه کاوه آهنگر ( k�vy ahəngər = کردی که با صدایش مردم را علیه ضحاک تحریک می کرد ( = آژی داها = ajydaha = فرد حریص و همیشه گرسنه )
۳ _ ترک ترکمنی ( که در شاهنامه از آنان به اشتباهی ( تور انیان ) یاد شده که در واقع قسمتی از سرزمین مادها بوده که اجداد انها ان قسمت را به یکی از پسرانش بنام ( تور = t�vər = کسی که رودخانه ای از صدای تواضع در وجودش چرخید و حرکت کرد )
البته زبان فارسی ( پارسی = parsy =که به ترکی ارامی بوده وبه معنی = کسانی که به پهنای سرزمین پیامبران برگشتند و پهن و زیاد شدند ( منظور سرزمین خواستگاه بشری ( = ماد = mad = کسانی که نسلشان زیاد شد ( و بتدریج در تمام دنیا پخش شدند )
با انتخاب دبیره ناقص عربی ( تعدادی از مصوتها و صامتها ی زبان مادری را ندارد ) چند قرن بعد از ظهور دین اسلام و جایگزین کردن آن بجای زبان مادری ترکی آرامی که با خط سانسکریت وخط کوفی ( در غرب ایران ساسانی ) باعث شد تا هویت زبان مادری خود را از دست بدهد
و اما ترکی ( عثمانی ) که ادامه زبان متدری بشر بود ولی با ظهور فرم اولیه زبان لاتین و جدا شدن آن از زبان ارمنی و به دلیل روابط تنگاتنگ اقتصادی و اجتماعی و درهم امیختگی ترکهای عثمانی و اروپاییها حروف ( غ _ ق _ خ ) که در لاتین وجود نداشتند از زبان ترکی عثمانی نیز بتدریج برای ارتباط راحتتر با ارویاییان حذف شدند و بجایشان از حرف ( ک ) استفاده شد
. . . . و اما معنی ( کیومرث )
این اسم و اسم ( جمشید ) لقبهای پادشاه و پیامبر ( جمشید ) می باشند که مردم آن زمان با زبان مادری خود بر روی او گذاشته اند
پیامبر زرتشت ( که فرم صحیح ان بصورت zrtə�d = زرتشد = کسی که حرکت افکار زشت و چرخش شر را تغییر داد که این لقب را مردم آزربایجان با زبان ترکی آرامی خود بر روی اوگذاشتند )
در سروده های ترکی آرامی خوداز پیامبر جمشید ( یاما = yama = کسی که روان حیوانی او به مقدار زیاد منشعب شد یعنی کسی که بخاطر افکار زشت و غرور مذهبی به موجود شیطانی تبدیل شد )
_ لقب جمشید ( cəmşyd ) =
کسی که شر به مقدار زیاد روان حیوانی او را پاره کرد.
_ کیومرث : این لقب دیگر پیامبرو پادشاه جمشید بوده که فرم صحیح آن بصورت ( gy�mərd = گیومرد ) بوده و به معنی =
کسی که رودخانه ای از انبار گناهان و زشتیها در روان حیوانی او به مقدار زیاد حرکت کرد و او را تغییر داد .
بنابرین تمام این جملات ( بظاهرکلمه )
همه به یک معنی اشاره می کنند :
یاما = گیومرد= جمشید
... [مشاهده متن کامل]
کلا تمام کلمات موجود در دنیا از این زبان مادری تشکیل شده اند و هر حرف یک کد بوده و در تمام زبانهای امروزی منشعب شده از آن ، معنای واحدی دارندمثلا حرف ( ت= ط = t . . . ) خلاصه ( t�v = چرخش ) می باشد ادامه این زبان مادری بعد از سانسکریت که هویت خود را بیشتر حفظ کرده اند زبانهای ( ۱ _ کرد =کورت= k�rt که برعکس شده ( ترک= t�rk ) می باشد و هر دو به معنی ( زبانهای مادری (
کردی و ترکی ) که مثل رودخانه سرزمین بشری را چرخید و به حرکت ا دامه داد )
و۲ _ ترکی آزربایجان ( ərzəbayg�n که بعد از پیروزی فریدون اجداد ماد های تر ک به همراه کاوه آهنگر ( k�vy ahəngər = کردی که با صدایش مردم را علیه ضحاک تحریک می کرد ( = آژی داها = ajydaha = فرد حریص و همیشه گرسنه )
۳ _ ترک ترکمنی ( که در شاهنامه از آنان به اشتباهی ( تور انیان ) یاد شده که در واقع قسمتی از سرزمین مادها بوده که اجداد انها ان قسمت را به یکی از پسرانش بنام ( تور = t�vər = کسی که رودخانه ای از صدای تواضع در وجودش چرخید و حرکت کرد )
البته زبان فارسی ( پارسی = parsy =که به ترکی ارامی بوده وبه معنی = کسانی که به پهنای سرزمین پیامبران برگشتند و پهن و زیاد شدند ( منظور سرزمین خواستگاه بشری ( = ماد = mad = کسانی که نسلشان زیاد شد ( و بتدریج در تمام دنیا پخش شدند )
با انتخاب دبیره ناقص عربی ( تعدادی از مصوتها و صامتها ی زبان مادری را ندارد ) چند قرن بعد از ظهور دین اسلام و جایگزین کردن آن بجای زبان مادری ترکی آرامی که با خط سانسکریت وخط کوفی ( در غرب ایران ساسانی ) باعث شد تا هویت زبان مادری خود را از دست بدهد
و اما ترکی ( عثمانی ) که ادامه زبان متدری بشر بود ولی با ظهور فرم اولیه زبان لاتین و جدا شدن آن از زبان ارمنی و به دلیل روابط تنگاتنگ اقتصادی و اجتماعی و درهم امیختگی ترکهای عثمانی و اروپاییها حروف ( غ _ ق _ خ ) که در لاتین وجود نداشتند از زبان ترکی عثمانی نیز بتدریج برای ارتباط راحتتر با ارویاییان حذف شدند و بجایشان از حرف ( ک ) استفاده شد
. . . . و اما معنی ( کیومرث )
این اسم و اسم ( جمشید ) لقبهای پادشاه و پیامبر ( جمشید ) می باشند که مردم آن زمان با زبان مادری خود بر روی او گذاشته اند
پیامبر زرتشت ( که فرم صحیح ان بصورت zrtə�d = زرتشد = کسی که حرکت افکار زشت و چرخش شر را تغییر داد که این لقب را مردم آزربایجان با زبان ترکی آرامی خود بر روی اوگذاشتند )
در سروده های ترکی آرامی خوداز پیامبر جمشید ( یاما = yama = کسی که روان حیوانی او به مقدار زیاد منشعب شد یعنی کسی که بخاطر افکار زشت و غرور مذهبی به موجود شیطانی تبدیل شد )
_ لقب جمشید ( cəmşyd ) =
کسی که شر به مقدار زیاد روان حیوانی او را پاره کرد.
_ کیومرث : این لقب دیگر پیامبرو پادشاه جمشید بوده که فرم صحیح آن بصورت ( gy�mərd = گیومرد ) بوده و به معنی =
کسی که رودخانه ای از انبار گناهان و زشتیها در روان حیوانی او به مقدار زیاد حرکت کرد و او را تغییر داد .
بنابرین تمام این جملات ( بظاهرکلمه )
همه به یک معنی اشاره می کنند :
یاما = گیومرد= جمشید
اولین پادشاه جهان
کیومرث نخستین فرمانروای جهان بنا به روایت شاهنامه، نام اولین پادشاه پیشدادی.
کیومرث به معنی کسی است که دروغ در کارش نیست
ممکنه کیومرث از اسم های ( اروس ) یا همون ( کیوپِد ) یا ( کوپیدون ) باشه ( خدای عشق در یونان )
υιός - کیوس - بمعنای فرزند پسر
Άρης - مارس - خدای جنگ - پدر ( اروس )
کیوس مارس = پسر مارس
کیوپِد هم آوای کیوس مارث هم آوای کیومرث
υιός - کیوس - بمعنای فرزند پسر
Άρης - مارس - خدای جنگ - پدر ( اروس )
کیوس مارس = پسر مارس
کیوپِد هم آوای کیوس مارث هم آوای کیومرث
کیومرث:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیومرث" می نویسد : ( ( کیومرث در پهلوی در ریخت گیومرت gayomart بکار می رفته است. در اوستا گَیَ مَرِ تَن بوده است . گیه که ستاک زی در زیستن از آن به یادگار مانده است ، به معنی زندگانی است . ستاک واژه در مرتن نیز مر یا مار است که در مردن هنوز کاربرد دارد و واژه " مرد " نیز از آن برآمده است. از این روی ، معنای"گی مرتن" " زندگانی میرا" خواهد بود از آن است که بلعمی نیز نوشته است: معنی کیومرث زنده ه گویای میرا بود. از آن روی که کیومرث نخستین مرد ایرانی است که آفریده شده است ، نام او را بدین سان نیز می توانیم گزارد :زندگی در پیکر آدمی؛ به سخنی دیگر، آنچه زندگی در وی پیکر یافته است و به نمود آمده است. کیومرث در باور شناسی ایرانی ، نخستین مرد ( = انسان ) است. . . . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( چنین گفت کآیین تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 232. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیومرث" می نویسد : ( ( کیومرث در پهلوی در ریخت گیومرت gayomart بکار می رفته است. در اوستا گَیَ مَرِ تَن بوده است . گیه که ستاک زی در زیستن از آن به یادگار مانده است ، به معنی زندگانی است . ستاک واژه در مرتن نیز مر یا مار است که در مردن هنوز کاربرد دارد و واژه " مرد " نیز از آن برآمده است. از این روی ، معنای"گی مرتن" " زندگانی میرا" خواهد بود از آن است که بلعمی نیز نوشته است: معنی کیومرث زنده ه گویای میرا بود. از آن روی که کیومرث نخستین مرد ایرانی است که آفریده شده است ، نام او را بدین سان نیز می توانیم گزارد :زندگی در پیکر آدمی؛ به سخنی دیگر، آنچه زندگی در وی پیکر یافته است و به نمود آمده است. کیومرث در باور شناسی ایرانی ، نخستین مرد ( = انسان ) است. . . . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( چنین گفت کآیین تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 232. )
درود با والدینی که اسم نیکو برای بپه هایشان انتخاب میکنند علی الخصوص ایرانیییییی
کیومرث:تلفظ قدیم این نام کیانرسی یا کیان نرس می باشدکیا به معنای بزرگ ونرسی نیز یک نام باستانی است ونام مادی گئومات برگرفته از نام کیا ماد به معنای بزرگ ماد بوده است.
هو
نمردنی ، رویین تن.
نمردنی ، رویین تن.
کیو مرث که میشود کیو مرت
کیو=دانا مرت=مرد
مرد دانا
گرفته شده از کتاب : منم تیمور جهانگشا یا
تیمور لنگ
کیو=دانا مرت=مرد
مرد دانا
گرفته شده از کتاب : منم تیمور جهانگشا یا
تیمور لنگ
کیومرث اسم مرکب گئو مرت . گئومات
گئو:زنده
مرت:ناپایدار
( زنده ی ناپایدار ) به معنای ( زنده ای که روزی می میرد )
فردوسی واژه اصلی را جهت همخوانی با قافیه و ردیف به ( کیومرث ) تغییر داد.
گئو:زنده
مرت:ناپایدار
( زنده ی ناپایدار ) به معنای ( زنده ای که روزی می میرد )
فردوسی واژه اصلی را جهت همخوانی با قافیه و ردیف به ( کیومرث ) تغییر داد.
کیومرث چی معنی عامیانه اش
اولین شاه جهان و ایران در شاهنامه
معنی در زبان لری بختیاری
گیومرد::مرد پهلوان
معنی گئو در زبان لری بختیاری
گیو*گئو*::برادر . پهلوان
معنی گئومات در زبان لری بختیاری
گئومات::برادر جسور، پهلوان جسور
مات::سعی و کوشش فراوان
گیومرد::مرد پهلوان
معنی گئو در زبان لری بختیاری
گیو*گئو*::برادر . پهلوان
معنی گئومات در زبان لری بختیاری
گئومات::برادر جسور، پهلوان جسور
مات::سعی و کوشش فراوان
اولین و آخرین پادشاه قدرتمند و کره خاکی که عدالت را برقرار کرد در زمان حکومت خود
غاثب , غصب کننده , جاه طلب , مغرور , خود پسند ,
کیومرث : کِی: پادشاه بلندقدر و بزرگ مرتبه را گویند + مَرث :مرد شکیبا و بردبار در برابر دشمن و هنگام درگیری = پادشاه بلند مرتبه که در شکیبایی بر دشمنی ها زبانزد بود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)