کوه

/kuh/

مترادف کوه: بند، پشته، جبل، کتل، کوهستان، کوهه، گردنه

معنی انگلیسی:
mount, mountain

لغت نامه دهخدا

کوه. ( اِ ) معروف است و عربان جبل خوانند. ( برهان ). ترجمه جبل. ( آنندراج ). هر برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین خواه از خاک باشد و یا سنگ و به تازی جبل گویند. ( ناظم الاطباء ). پهلوی «کف » ( کوه ، قله کوه )، ایرانی باستان «کئوفه » ( کوه )، اوستا «کئوفه » ( کوه ، کوهان )، پارسی باستان «کئوفه » ( کوه )، پهلوی «کفک » ( کوه ، کوهان )، بلوچی «کپک ، کفغ » ( شانه )، کردی «کوی » ( وحشی )، ارمنی «کهک » ( کوه ، موج )، و به قول کایگر، افغانی «کوب » ( کوهان ). ( از حاشیه برهان چ معین ). هر یک از برآمدگیها و مرتفعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان و کانیهای مختلف تشکیل شده و نسبت به زمینهای اطراف بسیار بلند باشد. جبل. ( فرهنگ فارسی معین ). جبل. طور. طود. علم. ذَبر. دَبر. کُه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
آهو ز تنگ و کوه بیامد به دشت و راغ
بر سبزه باده خوش بود اکنون اگر خوری.
رودکی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
چو دریا و چون کوه وچون دشت و راغ
زمین شد به کردار روشن چراغ.
فردوسی.
ببالید کوه آبها بردمید
سر رستنی سوی بالا کشید.
فردوسی.
به چاره بیاوردش از دشت و کوه
به بند آمدند آنکه بد زآن گروه.
فردوسی.
گردون ز برق تیغ چو آتش لپان لپان
کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان.
فرخی.
بیابان درنورد و کوه بگذار
منازلها بکوب و راه بگسل.
منوچهری.
پیلان ترا رفتن باد است و تن کوه
دندان نهنگ و دل و اندیشه کندا.
عنصری ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
که چون کرکس به کوهان برگذشتی
بیابان را چو نامه درنوشتی.
( ویس و رامین ).
بجنبد ز جا ای پسر چون درخت
به باد سحرگاه کوه ثبیر.
ناصرخسرو.
حوض ز نیلوفر و چمن ز گل سرخ
کوه نشابور گشت و کان بدخشان.
عثمان مختاری.
کآن چاره چو سنبیدن کوه است به سوزن
وآن حیله چو پیمودن آب است به غربال.
امیرمعزی.
ملک وعمرت را چه باک از کید و مکر دشمنان
کوه و دریا را چه باک از سایه پرذباب.
امیرمعزی ( از امثال و حکم ص 1250 ).
کوه اگر حلم ترا نام برد بی تعظیم
ابر اگر دست ترا یاد کند بی تجلیل بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بر آمدگی بزرگ در مین که ازخاک وسنگ فراوان تشکیل یافته ونسبت بزمین هی اطرافش بسیاربلندباشد
( اسم ) ۱ - هر یک از بر آمدگیها و مرتفعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان کانیهای مختلف تشکیل شده و نسبت بزمینهای اطراف بسیار بلند باشد جبل : دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن بهمتم . ( حافظ ) یا کوه آتشفشان . یا کوه اخضر . کوه قاف . یا کو رونده . اسب و پیل قوی : به کوه رونده در آورد پای چو پولاد گویی روان شد ز جای . ( نظامی ) یا کوه زمرد . چیزی که حصول آن ممکن نباشد امر محال . یا کوه گنج . گنج بزرگ . یا کوه و کاه . بزرگ و کوچک مهم و بی اهمیت : کوه و کاه پیش او یکی است . ۲ - اوج بلندی . یا کوه آسمان . اوج آسمان . یا یکی کوه . بسیار ( یک دنیا یک عالم ) : برون آمد از پرد. تیره میغ زهر تیغ گویی یکی کوه تیغ . ( یعنی اشع. بسیار ) ( نظامی )
به لغت حبشه مشکاه

فرهنگ معین

(کُ وَ ) (اِ. ) ۱ - غلاف پنبه ، غوزة پنبه . ۲ - کوکنار (که غلاف خشخاش است ). ۳ - پیلة ابریشم .
(اِ. ) تودة بزرگ و برآمده ای از زمین که دارای بلندی چشمگیر نسبت به زمین های پیرامون خود دارد و از تپه بلندتر است .

فرهنگ عمید

برآمدگی بزرگ در زمین که از خاک و سنگ فراوان تشکیل یافته و نسبت به زمین اطرافش بسیاربلند باشد.
* کوه آتش فشان: (زمین شناسی ) = آتش فشان
۱. غوزه و غلاف پنبه.
۲. غلاف خشخاش، کوکنار.

واژه نامه بختیاریکا

کُر؛ کُه

دانشنامه عمومی

کوه ها به زمین چهرهای بزرگی گفته می شود. که از زمین های اطراف بلندتر بوده، سطح نسبتاً کوچکی داشته باشند و دارای قلّه نیز باشند. معمولاً کوه نسبت به تپه دارای سراشیبی بیشتری است. عموماً به ارتفاعات بلندتر از ۶۰۰ متر نسبت به زمین های اطراف آن کوه می گویند. کوه ها بر اثر زمین ساخت صفحه ای یا آتشفشان خیزی تشکیل می شوند. این نیروها می توانند به صورت موضعی سبب بالا آمدن سطح زمین شوند. کوه ها به آهستگی و به دلیل اثر رودخانه ها، شرایط آب وهوایی و یخچال های طبیعی دچار فرسایش می شوند. اندک کوه هایی به شکل قلّه های منفرد دیده می شوند و بیشتر آنها در قالب رشته کوه وجود دارند.
ارتفاعات بالای کوه ها در مقایسه با سطح دریا سطح دریا عرض جغرافیایی مشابه آب و هوای سردتری ایجاد می کنند. این آب و هوای سردتر به شدت بر اکوسیستم کوه ها تأثیر می گذارد: ارتفاعات مختلف گیاهان و جانوران متفاوتی دارند. [ ۲] به دلیل اینکه در ارتفاعات شرایط زمین و آب و هوا کمتر مطلوب است، از کوه ها کمتر برای کشاورزی استفاده می شود و بیشتر برای استخراج منابع، مانند استخراج معدن و چوب برداری، و فعالیت های تفریحی، مانند کوهنوردی و اسکی استفاده می شود.
کوه: هر یک از برآمدگی ها و ارتفاعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان کانی های مختلف تشکیل شده و نسبت به زمین های اطراف بسیار بلند باشد؛ جبل؛
«دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف، ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم. »[ ۳] [ ۴]
در سراسر جهان باستان، کوه های مقدس بسیاری وجود داشت که جایگاه خدایان بود و پیوند میان آسمان و زمین به شمار می آمد. بنابر بعضی کیهان شناختی ها، کوه مقدس نیز مرکز و محور سراسر کیهان بود. ستیغ های دوگانه، گاهی جایگاه خورشید و ماه بود. در مصر، یک ماه خدا به نام تهوت، در معبدی می زیست که بر روی سلسله جبالی در غرب شهر تب واقع بود. در جهان فرودین اساطیر مصری، کوهی وجود داشت که بر فراز آن، تختی بود و فرعون پس از مرگ به وسیلهٔ نردبانی از آن بالا می رفت،
در شهرهای بین النهرین زیگورات، به مفهوم کوه مقدس ساخته می شد و معبدی در قلهٔ آن برپا می کردند. مادر – الههٔ عمدهٔ بین النهرینی را بانوی کوه ( یعنی نین – هورساگ[ ۵] Ninhursag ) می نامیدند، زیرا کوه ها سرچشمهٔ نخستین آبها و در نتیجه، موجب حاصلخیزی به شمار می رفتند.
هندوستان دارای کوه های مقدس بسیار است. کوه کایلاسا Kailasa در هیمالیا، جایگاه شیوا و مرکز زیارت است. در آیین بودایی چنین تعلیم داده می شد که زمین مسطح و مدور و کوه مرو Mero در وسط آن است و تخت بودا را تشکیل می دهد. استوپا و پاگودا، شکل های نمادین کوه مرو بودند و محور کیهانی، از مرکز آن معبدها می گذشت. جایگاه «بودهی ستوه»، آوالوکی تشوارا، کوه اسطوره ای پوتالا Potala بود. تپه ای که بر آن قصر دالایی لاما در لهاسا قرار دارد، سده شانزدهم یعنی زمانی که او آنجا را در اختیار داشت نیز، به همان نام بود، زیرا او به عنوان تجسم دوبارهٔ بودهی ستوه به شمار می آمد.
عکس کوهعکس کوهعکس کوهعکس کوهعکس کوهعکس کوه

کوه (فیلم ۱۹۵۶). کوه ( انگلیسی: The Mountain ) فیلمی به کارگردانی ادوارد دمیتریک است که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد.
اسپنسر تریسی
رابرت واگنر
کلر تروور
ویلیام دمارست
• ای. جی. مارشال
ریچارد آرلن
• استیسی هریس
• فرانسوا والورب
عکس کوه (فیلم ۱۹۵۶)

کوه (فیلم ۲۰۱۲). «کوه» ( ترکی استانبولی: Dağ ) فیلمی در ژانر درام و ماجرایی است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد.
عکس کوه (فیلم ۲۰۱۲)

کوه (فیلم ۲۰۱۶). کوه ( ایتالیایی: Monte ) یک فیلم درام به کارگردانی امیر نادری محصول سال ۲۰۱۶ مشترک ایتالیا، فرانسه و ایالات متحدهٔ آمریکاست. این فیلم بیستمین فیلم کارگردانی شده توسط امیر نادری است.
مردی به همراه خانواده اش سعی می کند وظیفه ای که نیاکانش بر عهده او گذاشتند را انجام دهد. همه او را طرد می کنند اما او باز هم ادامه می دهد…
عکس کوه (فیلم ۲۰۱۶)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کوه (mountain)
برجستگی طبیعی سطح زمین، با ارتفاع و دامنه هایی پرشیب تر از تپه. کوه ها دست کم ۳۳۰ متر از توپوگرافی اطراف خود بلندترند. سنگ های موجود نیز ممکن است تحت حرارت و فشارهای زیادِ ناشی از دگرگونی ایجاد شده باشند. فعالیت های آذرین درونی نیز ممکن است موجب کوه سازی شوند. کوه ها وقتی ایجاد می شوند که دو صفحۀ قاره ای با هم برخورد کنند و فرورانشی صورت نگیرد. در نتیجه، زمین در منطقۀ برخورد فشرده شده و به سمت بالا رانده می شود.

جدول کلمات

جبل

مترادف ها

mount (اسم)
ترفیع، صعود، کوه، تپه، پایه، مقوای عکس، قاب عکس، مرکوب

barrow (اسم)
توده، چرخ دستی، چرخ دوره گردها، کوه یخ، زنبه، قطعه عظیم یخ، پشته، کوه، تپه، خاک کش، خنازیر، ماهور

mountain (اسم)
کوه، کوهستانی، کوهستان

فارسی به عربی

جبل

پیشنهاد کاربران

کوه یا کهن که بخاطرشتران دو کهن آنرا کوهان نامیده ایم برآمدگی و برجستگی زمین می باشد
برآمدگی زمین که در اصل کوهان زمین است و ما با تخفیف مخفف آنرا کوه می نامیم
به زبان سنگسری
چکولjekol
واژه کوه از فارسی میانه 𐭪𐭥𐭯 ( کوف، �تپه، کوه� ) ، در نهایت از پارسی باستان 𐎣𐎢𐎳 ( کوفا، �کوه� ) . کوه. ( اِ ) معروف است و عربان جبل خوانند. ( برهان ) . ترجمه جبل. ( آنندراج ) . هر برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین خواه از خاک باشد و یا سنگ و به تازی جبل گویند. ( ناظم الاطباء ) . پهلوی �کف � ( کوه ، قله کوه ) ، ایرانی باستان �کئوفه � ( کوه ) ، اوستا �کئوفه � ( کوه ، کوهان ) ، پارسی باستان �کئوفه � ( کوه ) ، پهلوی �کفک � ( کوه ، کوهان ) ، بلوچی �کپک ، کفغ � ( شانه ) ، کردی �کوی � ( وحشی ) ، ارمنی �کهک � ( کوه ، موج ) ، و به قول کایگر، افغانی �کوب � ( کوهان ) . ( از حاشیه برهان چ معین ) . هر یک از برآمدگیها و مرتفعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان و کانیهای مختلف تشکیل شده و نسبت به زمینهای اطراف بسیار بلند باشد. جبل. ( فرهنگ فارسی معین ) . جبل. طور. طود. علم. ذَبر. دَبر. کُه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها. لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی به پهلوی
واژگان مترادف و متضاد
ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگنامه کوچک پهلوی
فرهنگ فارسی به پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
تاریخچه واجهای ایرانی
فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی

در پارسی میانه، به کوه گَر می گفتند.
کوه یعنی قامت بلند زمین
حرکت کوتاه و توانایی ثبات سرزمین
کوه سربلندی حکمت حاکمیت خداست
کوه انرژی موجودات ذخیره ساز قدرت دام
واژه ( کوه ) در زبان اوستایی به دیسه یِ ( کئوفَ ) به چمِ ( کوه، کوهانِ شتر ) و در زبان پهلوی به دیسه یِ ( کوف ) بوده است.
نامِ شهر ( کوفه ) نیز از همین واژه برگرفته شده است. واژه کفکاس ( قفقاز ) نیز به گمانِ من به چمِ
...
[مشاهده متن کامل]

( کوهِ درخشان یا کوهِ کاسی ها ) بوده است.
ولی بنابر دیدگاهِ برخی تاریخ پژوهان، کفکاس ( قفقاز ) به چمِ ( یخِ درخشان ) بوده است ( kroy - khasis کروی در زبان سغدی - سکاییِ ایرانی به چمِ یخ بوده است ) ( کاس ) در ( کفکاس ) نیز واژه ای اوستایی به چمِ ( درخشیدن ) می باشد؛به تاربرگِ واژه ( کاس ) در این تارنما مراجعه کنید. )
چنانکه در رویه هایِ 347 و348 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) و در رویه 51 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:

کوهکوه
کوه:ارتفاعاتی که بلندی آن از سطح زمین های اطراف بیش از ۶۰۰ متر است.
کوه در سنسکریت کوته kuta بوده و از دو بخش ساخته شده: کو ( زمین ) ته ( پستان ) ؛ کوته یعنی پستان زمین؛ هم از دید برآمدگی و هم آبدهندگی که چون پستان شیر ده است. 09163657861
سینه ٔکوه ؛ نزدیک قله ٔ کوه. بالای دامنه. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
کوه
دکتر کزازی در مورد واژه ی کوه می نویسد : ( ( کوه در پهلوی کوف kōf بوده است و ریخت های باز خوانده بدان کوفگ kōfag و کوفیگ kōfig که در پارسی کوهه و کوهی شده اند . ) )
( ( چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
...
[مشاهده متن کامل]

زمین شد به کردار روشن چراغ ) )
استاد می گوید :با پدید آمدن آسمانها و جنبیدن آنها، پدیده های گیتی چون :دریا و کوه و دشت و راغ در وجود آمدند و زمین از فروغ و روشنی همانند چراغی تابان شد.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 192 )

کوه : این کلمه را در زبان فارسی میانه کوف یا کوپ تلفظ می کردند که مفهوم خودرا از کلمه کوپ یا کُپه ( برجستگی زمین ) گرفته بود . اصولا در زبان ترکی هر چیزی برآمدگی هلال مانند داشته باشد و اژه کوپ در آن وجود
...
[مشاهده متن کامل]
دارد . مثل کوپ : نفخ و برآمدگی شکم . کوپه : ظرفی که از وسط برآمدگی دارد . کپرو ( کورپو ) : پل . گپّه ( کته برنج ) کوپوک : حباب و . . . در ترکمنستان کوه های وجود دارد که به کوپه داغ معروف هستند .

کوه همریشه باکهف عربی و اشکفت لری یعنی غاربنظرمیرسد. caveانگلیسی ازهمین ریشه میباشد.
در زبان آذری به کوه داغ گفته می شود در زبان های زیر با کمی تفاوت به کوه داغ یا تاغ می گویند .
ترکمنی ، ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی Dag در زبان ازبکی و اویغوری Tog ، قرقیزی too
در زبان پارتی به کوه گر ( gar ) و کوف ( kof ) گفته میشود. ( دقت شود به کوه قاف و قفقاز ) اسلوونیایی Gora ، روسی gora ، لهستانی G�ra
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان های زیر با اندکی تفاوت به کوه mountain گفته می شود.
انگلیسی ، دانمارکی ، باسکی ، سواحیلی ، صربی ، لاتین ، مالاگاسیایی ، نروژی ، هائیتیایی ، تلوگویی
در کشور های زیر به کوه planina می گویند .
بلغاری ، بوسنیایی ، کروات ، مقدونی

در زبان پارتی به کوه گر ( gar ) و
کوف ( kof ) گفته میشود.
Mountain
کوه، کوهستان، صخره
Mountain به هر کوهی می گویند
Mountain
صخره
کوه

صفت کوه

کوه زمینی نسبتاً بلند است که در یک منطقه گسترده است و عموماً بلندتر و شیب دارتر از تپه است.
کوه ها ۵۲٪ آسیا، ۳۶٪ آمریکای شمالی، ۲۵٪ اروپا، ۲۲٪ آمریکای جنوبی، ۱۷٪ استرالیا و ۳٪ آفریقا را پوشانده اند و روی هم رفته ۲۴٪ خشکی های زمین را شامل می شوند. اما از هر ۱۰ نفر یک نفر در کوه ها زندگی می کند. همه رودخانه های مهم جهان از کوه ها سرچشمه می گیرند و بیش از نیمی از آبی که انسان ها نیاز دارند از کوه ها به دست می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

به سرزمینی که کوه فراوان داشته باشد کوهستان یا کوهساران گفته می شود. به زنجیره ای از کوه های به هم پیوسته، رشته کوه گفته می شود.
جستارهای وابسته [ویرایش]
مناطق کوهستانی ایران
فهرست کوه های افغانستان
منابع [ویرایش]
Wikipedia contributors، "Mountain، " Wikipedia، The Free Encyclopedia، http://en. wikipedia. org/w/index. php?title=Mountain&oldid=191337765 ( accessed February ۱۴، ۲۰۰۸ ) .
[نهفتن]
ن • ب • و
فهرست کوه ها
زمینی
آفریقا · آسیا · استرالیا · جنوبگان · آمریکای شمالی · آمریکای جنوبی · اروپا · اقیانوسیه
فرازمینی
ماه · مریخ · ناهید · مشتری
فهرست فهرست ها ·رده:کوه ها
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ کوه موجود است.
رده های صفحه: پدیده های جغرافیایی جغرافیای فیزیکی کوهنوردی کوه ها
قس عربی
الجبل هو کتلة ضخمة من الأحجار والصخور توجد على قطعة ضخمة کبیرة هی سطح الأرض الذی یتکون من نفس المادة وهی أیضا قمم مرتفعة العلو. الجبل بصورة عامة أکثر ارتفاعا من الهضبة هناک اختلاف حول تحدید الارتفاع الکافی للجبل لاعتباره جبلا فالموسوعة البریطانیة تستعمل ارتفاع 610 متر عن سطح الأرض لإطلاق مصطلح الجبل على المرتفع. یعتبر جبل إفرست أعلى جبل فی العالم ارتفاعه ( 8848م ) ، بینما یعد أعلى جبل فی النظام الشمسی هی جبل اولیمبوس مونس على کوکب المریخ ارتفاعه ( 21171 م ) .
أکبر جبال العالم
محتویات [اعرض]
[عدل]تعریف الجبل
لا یوجد تعریف مقبول عالمیا للجبل، وقد استخدم الارتفاع والحجم والکثافه والوعورة کمعاییر لتسمیة الجبل، ولکن جاء فی قاموس أوکسفورد الإنکلیزی ان "الجبل هو عباره عن ارتفاع طبیعی عن سطح الأرض یرتفع أکثر أو أقل من سطع البحر لیحقیق مستوى ارتفاع نسبی عن الارتفاعات المجاورة له".
فی الولایات المتحدة الامریکیه استخدم التعریف القادم لتحدید مسمیات الجبل عن غیره من المرتفعات:
مسطح ارتفاعه 500 قدم یسمى سهل
نقطة ارتفاعها من 501 - 999 قدم یسمى تل
نقطة أعلى من 1000 قدم أو أکثر یسمى جبال
تعریف اخر للمرکز العالمی لللرصد والحفظ کامبریدج، المملکة المتحدة: یعتبر الجبل جبلا إذا کان:
ارتفاعه على قاعدة بما لا یقل عن 2500 م.
ارتفاعه على قاعدة بین 1500 - 2500 م مع میل أکبر من 2 درجة.
ارتفاعه على قاعدة بین 1000 - 1500 م مع میل أکبر من 5 درجات.
إذا کان ارتفاعه أکثر من 300 م وکان نصف قطره 7 کلم.
وحسب هذا التعریف فان الجبال تغطی 64 ٪ من قارة آسیا و 25 ٪ من قارة أوروبا و 22 ٪ من قارة أمریکا الجنوبیة و 17 ٪ من قارة أسترالیا، و 3 ٪ فی قارة أفریقیا. وعلى ذلک فان 24 ٪ من مساحة الأرض الإجمالیه جبلیة و 10 ٪ من الناس یعیشون فی المناطق الجبلیة، ومعظم الأنهار فی العالم تتغذى من المصادر الجبلیة، وأکثر من نصف البشریة یعتمدون على الجبال فی الحصول على المیاه.
توجد بعض الجبال منعزلة ولکن الأغلب أنها توجد فی مجموعة أو صف إما فی شکل حید واحد مرکب أو سلسلة من الحیود0المترابطة ومجموعة الجبال هی عدد من الصفوف الجبلیة المترابطة من حیث الشکل والأصل أما السلسلة فهی عدد من مجموعات الجبال التی تشغل منطقة عامة بعینها. والمعروف أن الجبل الظاهر على سطح الأرض هو عبارة عن ثلث المساحة الحقیقیة للجبل، أما عن الثلثین الآخرین فهما تحت سطح الأرض یشابه کثیرًا أوتاد الخیمة عندما یغرس معظمها فی الأرض ولا یتبقى منها سوى الجزء الممسک بالحبل، وهذا مصداق لقول الله عزوجل : ( ( أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ( 6 ) وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ( 7 ) ) ) بعض الجبال بقایا لهضاب نحتتها عوامل الطبیعة وبعضها الآخر أصله مخروطات برکانیة أو تدخلات من صخور ناریة کونت قبابا صخریة وتتکون جبال الکتل الصدمیة نتیجة رفع کتل ضخمة من سطح الأرض بالنسبة للکتل المجاورة لها. و کل السلاسل الجبلیة إما أن تکون جبال طی أو تراکیب بنائیة معقدة دخلت فی تکوینها عوامل الطی والتصدع والنشاط الناری ومعظمها یتعرض للرفع الرأسی بعد حدوث الطی.
[عدل]تکون الجبال
هنالک اربع مراحل لتکون الجبل :
غمر البحر وترسیب مواد فی قعر البحر.
تکون طبقات متنوعه من مواد الترسیب.
حدوث تجعد نتیجة ضغط باطنی إلى أعلى.
تراجع میاه البحر وظهور الیابسة.
[عدل]أنواع الجبال
تنتظم جبال العالم فی ثلاثة أنواع هی: الجبال المنفردة، والسلاسل الجبلیة، والأحزمة الجبلیة.
تکثر الجبال المنفردة فی المناطق البرکانیة، وفی البقاع التی تعرضت للحت، أما السلاسل الجبلیة فهی أشرطة طویلة تمتد عشرات ومئات الکیلومترات، فی حین تتألف الأحزمة الجبلیة من سلاسل متصلة وتمتد آلاف الکیلومترات، أکبرها الحزام الألبی ـ الهیمالائی، والحزام الأندیزی، وحزام سلاسل آسیا الوسطى، وحزام هوامش المحیط الهادئ.
ویغلب على الجبال السلاسل والأحزمة توزعها على هوامش القارات وسواحلها، ففی الوطن العربی تقع أهم الجبال على سواحل البحر المتوسط، مثل جبال بلاد الشام والأطلس فی المغرب العربی وعلى جانبی البحر الأحمر وخلیج عدن، ثم جبال عُمان، وفی أسترالیة تمتد جبال الألب الأسترالیة على سواحلها الشرقیة، وفی أمریکا الجنوبیة على سواحلها الغربیة، وفی أمریکا الشمالیة على سواحلها الغربیة والشرقیة، وفی آسیا الصغرى على سواحلها الجنوبیة والشمالیة. ولا تبعد جبال الألب والبیرینه فی أوربة عن البحار کثیراً، بل تسایر السواحل فی إیطالیة . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس