[ویکی فقه] کوته فکری اکثریت (قرآن). خداوند متعال در قرآن کریم اکثریت مردم را کوتاه فکر و جاهل و سطحی نگر معرفی کرده است.
اکثریت انسان ها سطحی نگر هستند.... ولـکن اکثر الناس لایعلمون یعلمون ظـهرا من الحیوة الدنیا... یعنی و لیکن بیشتر مردم به شؤون خدای تعالی جاهلند، و به وعده او اطمینان و وثوق ندارند، او را چون امثال خود می پندارند، که هم راست می گویند، و هم دروغ، هم وعده می دهند، و هم خلف وعده می کنند.
غفلت اکثریت مردم
غفلت و بی خبری اکثریت انسان ها از آخرت از آیات زیر استفاده می شود.... ولـکن اکثر الناس لایعلمون یعلمون ظـهرا من الحیوة الدنیا وهم عن الاخرة هم غـفلون. جمله" یعلمون" به طوری که در کشاف گفته- بدل است از جمله" لا یعلمون" و با در نظر گرفتن اینکه هر جا بدل در کلام آید" مبدل منه" آن در حکم سقوط است، از این به دست می آید که فرقی بین ندانستن یعنی جهل و بین دانستنی که از امور مادی تجاوز نمی کند نیست، یعنی کسی که عملش تنها در امور مادی است، در حقیقت با جاهل هیچ فرقی ندارد. بعضی دیگر گفته اند: " جمله مذکور استینافی است، می خواهد علت جهلشان را بیان کند، جهلشان به حقانیت وعده خدا، و اینکه امر به دست اوست، چه قبل و چه بعد، و او مؤمنین را علیه کفار یاری خواهد کرد، و آن علت این است که: علم خود را به اموری مادی اختصاص داده اند، و معنای آن این است که: کفار حقایق مذکور را نمی دانند، و علمی ندارند، مگر به امور ظاهری دنیا" و این ظاهرتر است. و اگر کلمه" ظاهرا" را نکره آورد، و فرمود: ظاهری از حیات دنیا را می دانند، برای این است که آن را تحقیر کند، و ظاهر حیات دنیا، در مقابل باطن آن، همان چیزهایی است که با حواس ظاهریشان احساس می کنند، و این احساس وادارشان می کند که در پی تحصیل آن برآیند، و به آن دل بسته، غیر آن را یعنی حیات آخرت، و معارف مربوط به آن را فراموش کنند، و از خیرات و منافعی که در آن است، و منافع و خیرات واقعی و به حقیقت معنای کلمه است غفلت بورزند.
برداشتهای جاهلانه
برخورداری از اموال و فرزندان بسیار، نشانه تکریم الهی در نظر اکثریت انسان های نادان است.وقالوا نحن اکثر امولا واولـدا وما نحن بمعذبین ضمیر جمع به کلمه" المترفین" در آیه قبل «و ما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها...» بر می گردد، و خاصیت اتراف، و ترفه، و غوطه ور شدن در نعمت های مادی همین است، که قلب آدمی بدان ها متعلق شود، و آنها را عظیم بشمارد، و سعادت خود را در داشتن آنها بداند، حالا چه اینکه موافق حق باشد، یا مخالف آن، در نتیجه همواره به یاد حیات ظاهری دنیا بوده، ما ورای آن را فراموش می کند. قل ان ربی یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر ولـکن اکثر الناس لایعلمون.
اکثریت انسان ها سطحی نگر هستند.... ولـکن اکثر الناس لایعلمون یعلمون ظـهرا من الحیوة الدنیا... یعنی و لیکن بیشتر مردم به شؤون خدای تعالی جاهلند، و به وعده او اطمینان و وثوق ندارند، او را چون امثال خود می پندارند، که هم راست می گویند، و هم دروغ، هم وعده می دهند، و هم خلف وعده می کنند.
غفلت اکثریت مردم
غفلت و بی خبری اکثریت انسان ها از آخرت از آیات زیر استفاده می شود.... ولـکن اکثر الناس لایعلمون یعلمون ظـهرا من الحیوة الدنیا وهم عن الاخرة هم غـفلون. جمله" یعلمون" به طوری که در کشاف گفته- بدل است از جمله" لا یعلمون" و با در نظر گرفتن اینکه هر جا بدل در کلام آید" مبدل منه" آن در حکم سقوط است، از این به دست می آید که فرقی بین ندانستن یعنی جهل و بین دانستنی که از امور مادی تجاوز نمی کند نیست، یعنی کسی که عملش تنها در امور مادی است، در حقیقت با جاهل هیچ فرقی ندارد. بعضی دیگر گفته اند: " جمله مذکور استینافی است، می خواهد علت جهلشان را بیان کند، جهلشان به حقانیت وعده خدا، و اینکه امر به دست اوست، چه قبل و چه بعد، و او مؤمنین را علیه کفار یاری خواهد کرد، و آن علت این است که: علم خود را به اموری مادی اختصاص داده اند، و معنای آن این است که: کفار حقایق مذکور را نمی دانند، و علمی ندارند، مگر به امور ظاهری دنیا" و این ظاهرتر است. و اگر کلمه" ظاهرا" را نکره آورد، و فرمود: ظاهری از حیات دنیا را می دانند، برای این است که آن را تحقیر کند، و ظاهر حیات دنیا، در مقابل باطن آن، همان چیزهایی است که با حواس ظاهریشان احساس می کنند، و این احساس وادارشان می کند که در پی تحصیل آن برآیند، و به آن دل بسته، غیر آن را یعنی حیات آخرت، و معارف مربوط به آن را فراموش کنند، و از خیرات و منافعی که در آن است، و منافع و خیرات واقعی و به حقیقت معنای کلمه است غفلت بورزند.
برداشتهای جاهلانه
برخورداری از اموال و فرزندان بسیار، نشانه تکریم الهی در نظر اکثریت انسان های نادان است.وقالوا نحن اکثر امولا واولـدا وما نحن بمعذبین ضمیر جمع به کلمه" المترفین" در آیه قبل «و ما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها...» بر می گردد، و خاصیت اتراف، و ترفه، و غوطه ور شدن در نعمت های مادی همین است، که قلب آدمی بدان ها متعلق شود، و آنها را عظیم بشمارد، و سعادت خود را در داشتن آنها بداند، حالا چه اینکه موافق حق باشد، یا مخالف آن، در نتیجه همواره به یاد حیات ظاهری دنیا بوده، ما ورای آن را فراموش می کند. قل ان ربی یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر ولـکن اکثر الناس لایعلمون.
wikifeqh: کوته فکری_اکثریت_(قرآن)