کنش متقابل نمادین ( به انگلیسی: Symbolic Interactionism ) یک نظریه جامعه شناختی است که از ملاحظات عملی و اشاره به استفاده خاص مردم از گویش برای ایجاد تصاویر و پیامدهای عادی، برای کسر و مکاتبه با دیگران گسترش می یابد. [ ۱] به عبارت دیگر، این یک چارچوب مرجع برای درک بهتر چگونگی تعامل افراد با یکدیگر برای ایجاد جهان های نمادین است و در عوض، این جهان ها چگونه رفتارهای فردی را شکل می دهند. [ ۲] این چارچوبی است که به درک چگونگی حفظ و ایجاد جامعه از طریق تعاملات مکرر بین افراد کمک می کند. روند تفسیری که بین تعاملات رخ می دهد به ایجاد و بازآفرینی معنا کمک می کند. این درک و تفسیر مشترک معانی است که بر تعامل بین افراد تأثیر می گذارد. افراد بر اساس فرضیه درک مشترک معنا در متن اجتماعی خود عمل می کنند؛ بنابراین، تعامل و رفتار از طریق معنای مشترکی تنظیم می شود که اشیا و مفاهیم به آنها پیوسته اند. از این دیدگاه، مردم در هر دو محیط طبیعی و نمادین زندگی می کنند. مفاهیم اساسی کنش نمادین، خود، گروه مرجع، اجرای نقش و دریافت است.
کنش متقابل نمادین از یک دیدگاه جامعه شناختی ناشی می شود که در اواسط قرن بیستم شکل گرفت و همچنان در برخی از رشته ها اثرگذار است. به ویژه در جامعه شناسی خرد و روان شناسی اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این فلسفه از فلسفه عمل گرایی آمریکایی و به ویژه از کار جورج هربرت مید به عنوان یک روش عملی برای تفسیر تعاملات اجتماعی گرفته شده است. [ ۳] [ ۴]
رندال کالینز کنش متقابل نمادین را به عنوان مطالعه روش ایجاد جهان اجتماعی از طریق تعامل بین افراد و محیط آنها می داند. [ ۵]
نظریه کنش متقابل نمادین توسط جورج هربرت مید و چارلز هورتون کولی طرح شد. مید استدلال می کرد خود افراد محصول اجتماعی و نیز هدفمند و خلاق هست و باورمند بود آزمون واقعی هر نظریه آنست که «در حل مسایل پیچیده اجتماعی مفید باشد. »[ ۶] گفته می شود تأثیر مید به قدری عمیق است که جامعه شناسان او را «بنیان گذار واقعی» سنت کنش متقابل نمادین می دانند.
اگرچه مید در بخش فلسفه تدریس می کرد ولی جامعه شناسان او را بیشتر به عنوان استادی می شناسند که نسلی از بهترین ذهن ها را در رشته خود تربیت کرده است. عجیب است که او هرگز ایده های گسترده خود را در یک کتاب یا رساله سیستماتیک ننوشت. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۱، شاگردانش یادداشت ها و گفت وگوهای کلاس را با مربی خود گردآوری کردند و کتاب «ذهن، خود و جامعه» را به نام مید منتشر کردند. [ ۶] تصور اشتباهی رایج است که جان دیویی رهبر این نظریه جامعه شناختی بود. بر اساس کتاب «راهنمای کنش متقابل نمادین»، مید بدون شک فردی بود که «ساختار درونی نظریه را دگرگون ساخت و آن را به سطح بالاتری از پیچیدگی نظری سوق داد. »[ ۷]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکنش متقابل نمادین از یک دیدگاه جامعه شناختی ناشی می شود که در اواسط قرن بیستم شکل گرفت و همچنان در برخی از رشته ها اثرگذار است. به ویژه در جامعه شناسی خرد و روان شناسی اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این فلسفه از فلسفه عمل گرایی آمریکایی و به ویژه از کار جورج هربرت مید به عنوان یک روش عملی برای تفسیر تعاملات اجتماعی گرفته شده است. [ ۳] [ ۴]
رندال کالینز کنش متقابل نمادین را به عنوان مطالعه روش ایجاد جهان اجتماعی از طریق تعامل بین افراد و محیط آنها می داند. [ ۵]
نظریه کنش متقابل نمادین توسط جورج هربرت مید و چارلز هورتون کولی طرح شد. مید استدلال می کرد خود افراد محصول اجتماعی و نیز هدفمند و خلاق هست و باورمند بود آزمون واقعی هر نظریه آنست که «در حل مسایل پیچیده اجتماعی مفید باشد. »[ ۶] گفته می شود تأثیر مید به قدری عمیق است که جامعه شناسان او را «بنیان گذار واقعی» سنت کنش متقابل نمادین می دانند.
اگرچه مید در بخش فلسفه تدریس می کرد ولی جامعه شناسان او را بیشتر به عنوان استادی می شناسند که نسلی از بهترین ذهن ها را در رشته خود تربیت کرده است. عجیب است که او هرگز ایده های گسترده خود را در یک کتاب یا رساله سیستماتیک ننوشت. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۱، شاگردانش یادداشت ها و گفت وگوهای کلاس را با مربی خود گردآوری کردند و کتاب «ذهن، خود و جامعه» را به نام مید منتشر کردند. [ ۶] تصور اشتباهی رایج است که جان دیویی رهبر این نظریه جامعه شناختی بود. بر اساس کتاب «راهنمای کنش متقابل نمادین»، مید بدون شک فردی بود که «ساختار درونی نظریه را دگرگون ساخت و آن را به سطح بالاتری از پیچیدگی نظری سوق داد. »[ ۷]
wiki: کنش متقابل نمادین