کلات

/kalAt/

مترادف کلات: ارگ، بارو، حصار، قلعه، کلاته

معنی انگلیسی:
castle, citadel, fort, fortress, stronghold

لغت نامه دهخدا

کلأت. [ ک َ ءَ ] ( ع مص ) کلاءة : الحمد که ذات کریم مجلس سامی در کلأت و حفظ الهی است. ( عتبة الکتبة چ قزوینی یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در حمایت بیضه اسلام و کلأت حوزه دین از اتباع هوا و اختیار مراد نفس دور باشد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 379 ). رجوع به کلاءة شود.

کلات. [ ک َ ] ( اِ ) قلعه یادهی بزرگ را گویند که برسر کوه یا پشته بلندی ساخته باشند خواه آباد باشد و خواه خراب ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). قلعه. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). ده کوچکی که بر پشته باشد. ( اوبهی ). دیهی باشد کوچک بر بلندی و اگر نیز خراب بود. ( لغت فرس اسدی ). دیه و قریه وقلعه بالای کوه. ( غیاث ) ( از رشیدی ). در ارمنی «کهلکه » و ظاهراً شکل قدیمی آن «کلاک » بوده و همین کلمه است که در اسماء امکنه مازندران بصورت «کلا» در آمده و قلعه معرب آن است... در طبری «کلا» ، «کلا» ، «قلا» ، «کلاته » و «کلایه » ( ده ، قلعه )، در مازندرانی کنونی کلا ( در آخر نام دیه ها درآید: حسن کلا، فیروزکلا ). در جندقی و بیابانکی کلات بمعنی ده و کلاته بمعنی مزرعه... گیلکی «کلا» و «کلایه »( 7 )( کیا کلایه )... در شاهنامه بمعنی مطلق شهر مستحکم و قلعه آمده... ( از حاشیه برهان چ معین ) :
تیر تو از کلات فرود آورد هزبر
تیغ تو از فرات برآرد نهنگ را.
دقیقی.
گذر بر کلات ایچ گونه مکن
گر آن ره روی خام گردد سخن.
فردوسی.
در این میانه فزون دارد از هزار کلات
به هریک اندر دینار تنگها برتنگ.
فرخی.
زرادخانه تو بود هفتصد کلات
انبارخانه تو بود هفتصد حصار.
منوچهری.
خودچنین شد بربلند از ذات خویش
خیرخیر این نیلگون بی در کلات.
ناصرخسرو.
ز یک پهلویش بیشه آب کند
کلاتی دراو برز و کوهی بلند.
( گرشاسب نامه چ یغمائی ص 174 ).
هیچکس جز مردم آن ولایت ( ریشهر ) به تابستان آنجا نتواند بودن مگر بردز کلات و دیگر قلاع که امیر فرامرز راست. ( فارسنامه ابن البلخی ص 149 ). رجوع به کلاته شود. || بعضی گویند دهی که در آن دکان و بازار باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). || نام فنی از کشتی. ( غیاث ).

کلات. [ ک َ ] ( اِخ ) نام قلعه ای است از مضافات قندهار که بر سر کوه واقع است مشهور به قلات. ( برهان ) ( از رشیدی ). قلعه ای در قندهار. ( ناظم الاطباء ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

در گذشته معروف به [ کلات نادری ] و یکی از مستحکمترین قلعه های شمال خاوری در مرز ایران بود . امروزه یکی از بخشهای شهرستان دره گز میباشد کوهستانی و سردسیر دارای ۹۳ آبادی و در حدود ۱۵۱۸۳ تن جمعیت دارد . محصول کلات : غله و میوه میباشد . قلعه کلات از جاهای دیدنی و عجیب دنیاست . نادرشاه که اکنون عمارتی بنام خورشیده ساخته که اکنون در شرف خرابی است .
قلعه، ده یاقلعه که برروی کوه ساخته شده باشد
( اسم ) ۱ - قلع. مستحکم حصار : ( گذر بر کلات ایچ گونه مکن گران ره روی خام گردد سخن ... ) . ( کنون بر کلات است و با مادرست جهاندار بافر و با لشکرست ) . ۲ - دهی کوچک

فرهنگ معین

(کَ ) [ طبر. ] (اِ. ) قلعه یا ده بزرگی که بر سر کوه و یا پشتة بلندی ساخته باشند.

فرهنگ عمید

۱. قلعه: تیر تو از کلات فرود آورد هزبر / تیغ تو از فرات برآرد نهنگ را (دقیقی: ۹۵ ).
۲. ده یا قلعه که بر روی کوه ساخته شده باشد.

گویش مازنی

/kalaat/ از توابع خرم آباد تنکابن

واژه نامه بختیاریکا

زباله گاه

دانشنامه عمومی

کلات یا کلات نادر مرکز شهرستان کلات نادری شهری است مرزی در شمال شرقی استان خراسان رضوی. کلات در لغت به معنی ارگ، بارو و قلعه است. [ ۱] شهرت کلات مرهون نام نادر شاه افشار است که پسوند کلات نادر از نام این پادشاه دوره افشاریه گرفته شده است. کلات نادر در میان کوه های هزار مسجد قرار گرفته و از مشهد تا آن ۱۵۰ کیلومتر جاده کوهستانی است. این شهر، از شمال به وسیله تپه ماهورهای نسبتاً پست به طول ۱۸۰ کیلومتر با کشور ترکمنستان همجوار است. از جنوب به کوه هزارمسجد و شهرستان مشهد، از شرق به شهرستان سرخس و از سمت غرب به شهرستان درگز محدود می شود.
قلعهٔ طبیعی کلات محوطه ای بیضی شکل است با طول بیش از ۳۰ کیلومتر و عرض ۲۵ کیلومتر که در میان رشته کوه هزار مسجد قرار گرفته و این رشته کوه از جانب جنوب غربی حائلی طبیعی است که این شهر را از مشهد و چناران جدا ساخته است. [ ۲]
هنگامی که نادرشاه افشار در خراسان به حکومت رسید، ایران با آسیب جدی ضعف حکومت مرکزی روبه رو بود، اما نادر نه تنها این اتحاد را برای ایرانیان به ارمغان آورد، بلکه مهاجمان ایران را نیز به عقب راند و کشورگشایی را تا هندوستان ادامه داد. در این خلال کلات به عنوان پایگاهی نظامی و دژی نفودناپذیر برای نادر دارای اهمیت بود. او پس از فتح هند و حدود سال ۱۱۲۰ خورشیدی دستور ساخت عمارتی را در کلات نادر داد که هم اکنون به عمارت خورشید یا کاخ خورشید مشهور است. از شواهد پیدا است که این بنا با نیت آرامگاهی برای نادر ساخته می شده است و دلیل آن نوع سازه و استفاده از آیات سوره نَبَأْ قرآن در کتیبه ای که دور تا دور سالن اصلی داخل عمارت که دربارهٔ معاد و زندگی پس از مرگ می باشد است. این عمارت تا پایان عمر نادر تکمیل نشد؛ اما با همین شرایط در مدت زمان حکومت نادر و حتی پس از آن نیز مورد استفاده قرار می گرفت.
کلات محل تلاقی تاریخ و جغرافیا است. شهر کلات نادر با توجه به این که در میان کوه قرار گرفته، به سرزمین دژهای نفوذ ناپذیر یا دژ خدای آفرین شهرت دارد. این شهر در دل خود لایه های تمدنی بسیاری از دوران تاریخ پیش از اسلام تا دوران معاصر را جای داده است. در ضلع شمالی شهر کنونی آثار برج و باروی قلعه های دوران ساسانیان کشف شده و دلیل انتخاب کلات توسط نادر نیز همین نفوذناپذیری آن بوده است. به عبارت بهتر کلات و عمارت خورشید آن بهترین محل ذخیره گنج های نادر بوده است. تخت طاووس، الماس کوه نور، الماس دریای نور و گنج های حاصل از جهانگشایی او به هندوستان که فراوانی آن و گران بهایی اش در تاریخ شهره عام است جایی برای نگهداری نیاز داشت و به گفته برخی مورخان کلات برای این منظور و برای پناه گرفتن در دوران خطر مناسبترین مکان بوده.
عکس کلاتعکس کلاتعکس کلاتعکس کلاتعکس کلاتعکس کلات

کلات (بخش مرکزی کهگیلویه). کلات یک روستا در ایران است که در دهستان دشمن زیاری ( کهگیلویه ) واقع شده است. [ ۱] کلات ۵۷۵ نفر جمعیت دارد.
عکس کلات (بخش مرکزی کهگیلویه)

کلات (سیگار). کلات ( به انگلیسی: Colt ) یک برند سیگار است؛ که در حال حاضر توسط امپریال توباکو تولید می شود. این برند در سال ۱۹۶۴؛ ۶۰  سال پیش  ( ۱۹۶۴ - خطا: زمان نامعتبر}} ) پایه گذاری گردید.
عکس کلات (سیگار)

کلات (شهرستان بازارقرغون). کلات ( به لاتین: Kolot ) یک عوارض جغرافیایی در قرقیزستان است که در شهرستان بازارقرغون واقع شده است. [ ۱] کلات ۲٬۰۴۹ نفر جمعیت دارد و ۶۸۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس کلات (شهرستان بازارقرغون)

کلات (گناباد). کلات، نام روستایی است از دهستان زیبد، بخش کاخک در دامنهٔ کوه های جنوبی شهرستان گناباد. از شمال به یک دشت وسیع که به شهر گناباد منتهی می شود و از جنوب به کوه هایی متصل می باشد که به روستای باغستان علیا از توابع شهرستان فردوس منتهی می شود و از غرب به روستای سقی و از شرق با روستاهای فخ، دیسفان و شهر کاخک همجوار است.
در سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰ این روستا دارای ۴۰۰ خانوار بوده و جمعیتی بالغ بر ۲۰۰۰ نفر داشته است. اما با مهاجرت جوانان روستا به شهرهای بزرگ نظیر مشهد و تهران جمعیت روستا رو به کاهش می باشد به گونه ای که اکنون شاید بتوان گفت به طور تقریبی بیش از ۲۰۰ خانوار در روستا زندگی نمی کنند و جمعیت روستا در حالت عادی به ۱۰۰۰ نفر هم نمی رسد. در مراسم مذهبی محرم و اعیاد باستانی نظیر نوروز با بازگشت جوانان به زادگاهشان جمعیت روستا به ۵۰۰۰ نفر هم می رسد.
مردم روستای کلات در فصول مختلف به کارهای متعددی اشتغال دارند. کار اصلی مردم روستا کشاورزی است که از اواخر زمستان با کاشت غلات شروع می شود. پس از کشت غلات نوبت به کشت های بهاره نظیر سبزیجات و صیفی جات می رسد. این محصولات شامل خیار سبز، تره، جعفری، ریحان، مرزه، لوبیا سبز و گوجه فرنگی می شود. مردم روستا در کنار کشاورزی خود کارهای متعددی از قبیل دامداری نیز دارند. به این منظور در کنار کشت محصولات یاد شده کاشت علوفه های دامی نظیر یونجه، شبدر، ذرت علوفه ای و چغندر به منظور تأمین نیاز دام های اهالی نیز انجام می شود. دام های تحت پرورش شامل گوسفند، گاو و مرغ می شود. البته در فصل بهار پرورش کرم ابریشم که از کارهای با درآمد مناسب است نیز انجام می شود. از دیگر اقلام قابل کشت در روستا زعفران می باشد. این محصول مدت هاست که در این منطقه کشت می شود و پیشینهٔ کاشت آن اگر قدیمی تر از زعفران قائنات نباشد هم دوره با آن می باشد. اقتصاد چند محصولی این منطقه این امکان را به مردم داده است که در صورت افت قیمت یا خسارات طبیعی وارده به برخی از محصولات، مردم دچار تنگدستی و فقر نشوند.
تمامی روستاهایی که در حوزهٔ آبریز روستای کلات قرار دارند از توابع روستا محسوب می شوند. این روستاها به ترتیب از ابتدای حوزهٔ آبریز که از گردنه کلات شروع می شود عبارتند از: روستای کارشک، روستای تک میدان، روستای زو، روستای میموند، روستای کج آباد، و آبادی های تک تنوره، تک درواس، کلاته کربلایی مختار می باشد. در کنار روستا نیز آبادی های دیگر هستند که جزو روستاهای تابعه کلات محسوب می شوند اما در درهٔ تنگل کلات واقع نشده اند از جمله مهم ترین آن ها روستای محمدآباد است که جمعیت بالایی نیز دارد و در شرق روستا واقع است. آبادی های دیگری نظیر کلاته ملا نبی نیز در غرب روستا واقع است.
عکس کلات (گناباد)عکس کلات (گناباد)

کلات (معمولان). کلات، روستایی در دهستان زیودار بخش مرکزی شهرستان معمولان در استان لرستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۵ نفر ( ۷ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس کلات (معمولان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کلات (Kalat)
ایالت سابق پاکستان. اکنون در بلوچستان ادغام شده است. کلات دارای چراگاه های مناسب برای گله های گاو و گوسفند است.

پیشنهاد کاربران

قلّه و قلعه عربی از کلا، کلاه، قلا و کلات پارسی به چم نوک بالا و تاج و جای در بالا و نوک گرفته شده.
کلاته در گویش محلی راوری
به وسیله ی کهنه که کارای خودشو تقریبا از دست داده
مثلا دوچرخه کلاته ، یعنی دوچرخه ای که عمر مفیدش تمام شده
در لری بویراحمدی
کِلات - kelat
به معنای = نوک سر ، تاج خروس ، موهای جمع شده بر بالای سر
مثال:
کلات سر: موی سر
قضاته من کلاتم: درد و بلات به سرم
کِلاتین: تاج دار / کُل کلاتین: نوعی پرنده که تاج دارد ، آدم فوکولی کسی که جلوی موهاشو بالا داده یا تاب داده ومانندش
در خراسان رضوی سرباز بودم و در آنجا با لک های کلات نادری آشنا شدم واقعا برام جالب بود .
با هم خدمتی هایم به کلات رفتیم و از نزدیک با این عزیزان برخورد داشتم . مردمی دوست داشتنی و صادق و مهربانی هستن . به گفته خودشان در زمان نادرشاه افشار از کرمانشاه به خراسان کوج کرده اند . اصل اصالت لک های کلات نادری از لک های ایل بزرگ کاکاوند هرسین و کرمانشاه هستن ،
...
[مشاهده متن کامل]

پایار باو لکستان
هر بژی لک ، هر بژی لکستان

قلعه از واژه پارسی ( ( کلات ) ) گرفته شده است که اگر درست بنگرید در نام بسیاری از شهر و روستاهای کشور بویژه مازندران ( همچون کلا که خود بهشهر است و یا کردی کلا ) و در سیستان و بلوچستان و خراسان و دیگر
...
[مشاهده متن کامل]
جاهای ایران آمده است که عربها از آن واژه ی قلعه را برساخته اند و این واژه سپس به جاهای دیگر راه پیدا کرده است . شماری از واژگانی که در زبان پارسی پهلوی دارای ک و گ به زبان عربی راه پیدا کرده اند و به ق ترادیس ( تبدیل ) شده اند را خواهم آورد. همچون سایاگ که به سیاق ( سبک ) و زندیک که به زندیق دگرگون شده اند. در شاهنامه فردوسی نیز این واژه آمده است که خود گواه دیگری بر پارسی بودن آن است: گذر بر کلات ایچ گونه مکن گر آن ره روی خام گردد سخن. . . یا دقیقی که پیش از فردوسی در پی نوشتن شاهنامه برآمد: تیر تو از کلات فرود آورد هزبر تیغ تو از فرات برآرد نهنگ را. . .

کِلاته ببه معنایه قلعه در زبان لکی. زنده باد بیرانوند بزرگ
کلات یا کلاته: دژ
همخانواده با سانسکریت : کرته
زبان و نژاد مردم کلات نادری لکی است
قوم بزرگ لک قومی به پهنای ایران زمین
زنده و پایدار باد لک و لکستان بزرگ
" کلات" یک واژه پارسی است و معادل دژ به معنای سازه رزمی و دارای برج و بارو، مانند : باهوکلات ، کلات نادری که درگویش تپوری ( تبری ) کلا شده است ، مانند امیرکلا ، بیجی کلا و . . . هم چنین این واژه در زبان
...
[مشاهده متن کامل]
تازی" قلعه" و در ترکی" قالا یا قلا "شده است، مانند آق قلا ( سپید کلات ) ، قلعه مازیار ( کلات مازیار ) ، قلعه الموت ( کلات آله آموت=آشیانه عقاب ) و . . . .

در زبان لری بختیاری به معنی
کل::خانه. کلبه
لات::بین کوهها
خانه های بین کوه. روستا

بپرس