مردم ژرمن یا ژرمن ها ( در منابع قدیمی تر مردم توتنی ) گروهی نژادی - زبانی اند، که از مردمان هندواروپایی و از اروپای شمالی سرچشمه می گیرند و به زبان های ژرمنی از شاخه زبان های هندواروپایی سخن می گویند. این زبان ها از نیای مشترکشان یعنی زبان نیاژرمنی در دوره آهن به وجود آمده اند. این زبان در بسیاری از مناطق با کمک گروه های قومی شمال اروپا گسترده شد. از آن جمله: اسکاندیناویایی ها ( سوئدی ها، نروژِی ها، دانمارکی ها، جزایر فارویی ها اما نه فنلاندی ها و سامی ها ) ، آلمانی ها ( شامل اتریشی ها و تمام آلمانی زبانان سوئیس و آلمان ) هلندی ها و انگلیسی ها اند. چنان که در لغت نامهٔ دکتر محمد معین آمده است. [ ۱]
اقوام بربری غرب اروپا اکثراً از نژاد ژرمن بودند و نفوذ ژرمن ها بعداً در تشکیل اروپا مؤثر واقع شد. به استثنای چند تن، ژرمن ها هنگام هجوم به طرف مغرب اروپا بی سواد و بت پرست بودند. به زبان های آنان چیزی کتابت و تحریر نشده بود و این جماعت فولکلور ظریف و معتقدات دینی عجیبی داشتند که بر طبق آن ها جنگ و اعمال شجاعانه بسیار مورد احترام و پسندیده بود. اگرچه ژرمن ها در این موقع در حال کوچ بودند اما در عین حال مردمانی زارع بودند که طریق استفاده از آهن را می دانستند و از صنایع رومیان تا اندازه ای آگاه بودند. این ها به قبایل کوچکی تقسیم شده بودند و حس اخوت و هم قبیلگی ( همچون بسیاری از اقوام بدوی ) چنان در آن ها قوی بود که مقدم بر قانون و اطاعت از مافوق محسوب می شد. این ها در امور خویش بیشتر از مردمی که در لوای امپراتوری روم می زیستند آزادی عمل داشتند. در میان بسیاری از این قبایل طرز اداره امور عمومی شباهت به دموکراسی داشت با این تفاوت که به صورتی خشن اجرا می شد؛ بدین معنی که مردمان آزاد ـ یعنی آن ها که حق حمل سلاح داشتند ـ در دشت یا بیابان دور هم جمع شده مشورت می کردند. در میان این اقوام وحشی حس وفاداری نسبت به اشخاص و حس اخلاص نسبت به سرکرده بسیار شدید بود اما حس احترام نسبت به یک تشکیلات بزرگ یا عمومی وجود نداشت. دولت و مرجع قانونی در نظر آن ها عرف و عادات لایتغیر هر قبیله محسوب می شد؛ چرا که نه اتفاق نظری معنی داشت و نه قضات ورزیده وجود خارجی، هر مرافعه ای پیش می آمد میان خود و طبق همان رویه و سنن طبیعی شان آن را حل و فصل می کردند. به این حساب اگر امر می دادند که یکی به آب انداخته شود و آن شخص خود را در آب غرق نمی کرد مقصر بود، [ ۲] گاهی دو طرف دعوا با یکدیگر جنگ تن به تن می کردند و برنده بی گناه محسوب می شد زیرا این مردم معتقد بودند که خداوند اجازه نمی دهد شر بر خیر غلبه کند. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاقوام بربری غرب اروپا اکثراً از نژاد ژرمن بودند و نفوذ ژرمن ها بعداً در تشکیل اروپا مؤثر واقع شد. به استثنای چند تن، ژرمن ها هنگام هجوم به طرف مغرب اروپا بی سواد و بت پرست بودند. به زبان های آنان چیزی کتابت و تحریر نشده بود و این جماعت فولکلور ظریف و معتقدات دینی عجیبی داشتند که بر طبق آن ها جنگ و اعمال شجاعانه بسیار مورد احترام و پسندیده بود. اگرچه ژرمن ها در این موقع در حال کوچ بودند اما در عین حال مردمانی زارع بودند که طریق استفاده از آهن را می دانستند و از صنایع رومیان تا اندازه ای آگاه بودند. این ها به قبایل کوچکی تقسیم شده بودند و حس اخوت و هم قبیلگی ( همچون بسیاری از اقوام بدوی ) چنان در آن ها قوی بود که مقدم بر قانون و اطاعت از مافوق محسوب می شد. این ها در امور خویش بیشتر از مردمی که در لوای امپراتوری روم می زیستند آزادی عمل داشتند. در میان بسیاری از این قبایل طرز اداره امور عمومی شباهت به دموکراسی داشت با این تفاوت که به صورتی خشن اجرا می شد؛ بدین معنی که مردمان آزاد ـ یعنی آن ها که حق حمل سلاح داشتند ـ در دشت یا بیابان دور هم جمع شده مشورت می کردند. در میان این اقوام وحشی حس وفاداری نسبت به اشخاص و حس اخلاص نسبت به سرکرده بسیار شدید بود اما حس احترام نسبت به یک تشکیلات بزرگ یا عمومی وجود نداشت. دولت و مرجع قانونی در نظر آن ها عرف و عادات لایتغیر هر قبیله محسوب می شد؛ چرا که نه اتفاق نظری معنی داشت و نه قضات ورزیده وجود خارجی، هر مرافعه ای پیش می آمد میان خود و طبق همان رویه و سنن طبیعی شان آن را حل و فصل می کردند. به این حساب اگر امر می دادند که یکی به آب انداخته شود و آن شخص خود را در آب غرق نمی کرد مقصر بود، [ ۲] گاهی دو طرف دعوا با یکدیگر جنگ تن به تن می کردند و برنده بی گناه محسوب می شد زیرا این مردم معتقد بودند که خداوند اجازه نمی دهد شر بر خیر غلبه کند. [ ۳]
wiki: ژرمن ها