لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
چاودار یا روگن با ( نام علمی: Secale montanum ) گیاهی از خانواده گندمیان است. علفی است که به طور گسترده به عنوان غلات، گیاه پوششی و علوفه کشت می شود. از تبار گندم ( Triticeae ) است و با گندم ( Triticum ) و جو ( جنس Hordeum ) نزدیک است. [ ۱] دانه چاودار برای آرد، نان، آبجو، نان ترد، برخی ویسکی ها، برخی ودکا ها، و علوفه حیوانات استفاده می شود.
چاودار یک دانه غلات است و نباید آن را با چچم ها که برای چمن، مرتع و به عنوان یونجه برای دام استفاده می شود، اشتباه گرفت.
این گیاه دگرگشن بوده و مقاوم ترین غله نسبت به سرما است. در فرهنگ لغت دهخدا از این گیاه این گونه نام برده شده است: «چودار. چودر. ویبگ. گیاهی هرزه که در غله زار روید و دانه آن چون گندمی لاغر و کشیده است. »[ ۲] و نیز در لغت نامه معین این گونه یاد شده است: «گیاهی از نوع غلات که ارتفاعش تا دو متر هم می رسد. »[ ۳]
چاودار گیاهی است بسیار خودعقیم و بنابراین دگرگشن. اغلب چاودارهای زراعی دیپلوئید هستند ۲n=۱۴ و زراعت چاودارهای تتراپلوئید نیز در سطح محدودی در اروپا متداول است. چاودار زراعی یک گیاه یکساله دیپلوئید روزبلند می باشد.
چاودار مقاومترین غله به سرماست و با شرایط آب و هوایی نامساعد و خاک های فقیر غیرحاصلخیز و شنی سازگاری نشان می دهد.
ازت آمونیاکی مطلوب ترین فرم ازت جهت چاودار است.
چاودار عمدتاً در اروپای شرقی، مرکزی و شمالی رشد می کند. کمربند اصلی چاودار از شمال آلمان از طریق لهستان، اوکراین، بلاروس، لیتوانی و لتونی به مرکز و شمال روسیه کشیده شده است. چاودار همچنین در آمریکای شمالی ( کانادا و ایالات متحده ) ، در آمریکای جنوبی ( آرژانتین، برزیل و شیلی ) ، در اقیانوسیه ( استرالیا و نیوزیلند ) ، در ترکیه، در قزاقستان و در شمال چین رشد می کند.




چاودار یک دانه غلات است و نباید آن را با چچم ها که برای چمن، مرتع و به عنوان یونجه برای دام استفاده می شود، اشتباه گرفت.
این گیاه دگرگشن بوده و مقاوم ترین غله نسبت به سرما است. در فرهنگ لغت دهخدا از این گیاه این گونه نام برده شده است: «چودار. چودر. ویبگ. گیاهی هرزه که در غله زار روید و دانه آن چون گندمی لاغر و کشیده است. »[ ۲] و نیز در لغت نامه معین این گونه یاد شده است: «گیاهی از نوع غلات که ارتفاعش تا دو متر هم می رسد. »[ ۳]
چاودار گیاهی است بسیار خودعقیم و بنابراین دگرگشن. اغلب چاودارهای زراعی دیپلوئید هستند ۲n=۱۴ و زراعت چاودارهای تتراپلوئید نیز در سطح محدودی در اروپا متداول است. چاودار زراعی یک گیاه یکساله دیپلوئید روزبلند می باشد.
چاودار مقاومترین غله به سرماست و با شرایط آب و هوایی نامساعد و خاک های فقیر غیرحاصلخیز و شنی سازگاری نشان می دهد.
ازت آمونیاکی مطلوب ترین فرم ازت جهت چاودار است.
چاودار عمدتاً در اروپای شرقی، مرکزی و شمالی رشد می کند. کمربند اصلی چاودار از شمال آلمان از طریق لهستان، اوکراین، بلاروس، لیتوانی و لتونی به مرکز و شمال روسیه کشیده شده است. چاودار همچنین در آمریکای شمالی ( کانادا و ایالات متحده ) ، در آمریکای جنوبی ( آرژانتین، برزیل و شیلی ) ، در اقیانوسیه ( استرالیا و نیوزیلند ) ، در ترکیه، در قزاقستان و در شمال چین رشد می کند.





wiki: چاودار
چاودار (استان اسمولیان). چاودار ( به بلغاری: Chavdar ) یک منطقهٔ مسکونی در بلغارستان است که در شهرستان دوسپات واقع شده است. [ ۳] چاودار ۲۲٫۷۶۷ کیلومتر مربع مساحت و ۳۲۹ نفر جمعیت دارد و ۱٬۳۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

wiki: چاودار (استان اسمولیان)
چاودار (استان صوفیه). چاودار ( به بلغاری: Chavdar ) یک منطقهٔ مسکونی در بلغارستان است که در شهرستان چاودار واقع شده است. [ ۲] چاودار ۱٬۲۵۵ نفر جمعیت دارد و ۵۷۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

wiki: چاودار (استان صوفیه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:جودوسر
wikijoo: چاودار
مترادف ها
گندم سیاه، چاودار، مرد کولی
چاودار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
چاودار. ( اِ ) چودار. چودر. ویبگ. گیاهی هرزه که در غله زار روید و دانه آن چون گندمی لاغر و کشیده است. قسمی گندم وحشی. نوعی از حبوبات که در میان گندم و جو پیدا آید. و رجوع به چودار شود.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی چاودار از ریشه ی دو واژه ی چو و دار فارسی هست خود واژه ی چو از ریشه ی واژه ی چون فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






واژه ی چاودار از ریشه ی دو واژه ی چو و دار فارسی هست خود واژه ی چو از ریشه ی واژه ی چون فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






چاودار واژه ای تورکی است که به ریخت چودار بوده و گونه ای گندم باریک می باشد که به هوای سرد و زمین خشک مقاوم است واژه نامه شاهمرسی
هر گیاهی دارای نر وماده است پس گندم نر وماده داریم گندم نر را میتوان چاودار نامید و گندم ماده را میتوان همان گندمی نامید که ما از ان بیشتر استفاده میکنیم