پیامبر و اجتهاد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از مباحث مجامع علمی اهل سنت و شیعه ، این است که آیا اصولاً پیامبر اسلام از راه اجتهاد و از طریق به کار گیری رأی و نظر و برداشت شخصی خویش حکمی را بیان داشته است یا خیر؟
این موضوع مسلم است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله احکام و قوانینی به طور مستقیم از وحی می گرفته و بدون کمترین تغییری آن را به مردم ابلاغ می کرده است، اما بحث بر سر این است که هرگاه حکمی از طریق وحی نبوده، آیا پیامبر صلی الله علیه و آله به رأی خویش اعتماد می کرده و از طریق تفکر شخصی حکمی را بیان می داشته یا خیر؟ برای یافتن پاسخ باید این بحث در دو مرحله مطرح شود:یکی مرحله ثبوت، یعنی اینکه آیا در اصل این گونه اجتهاد برای رسول خدا در بیان احکام شرعی جایز است و دوم مرحله اثبات است؛ یعنی اثبات اینکه چنین اجتهادی از سوی پیامبر واقع شده یا نه. میان علمای مذاهب اسلامی درباره اصل جواز اجتهاد بر اساس رأی پیامبر نظریه های گوناگونی وجود دارد که بجاست آنها را به شرح ذیل بیان کنیم.
← قائلان به جواز اجتهاد پیامبر
مناسب است در این جا چند نکته تذکر داده شود: ۱. اندیشمندان اهل سنت اجتهاد از راه رأی را برای پیامبر در آنجا که وحی فرود نمی آمد، جایز دانسته اند. در اینکه آیا جواز در اینجا به معنای اباحه است و یا وجوب، اختلاف نظر دارند: بعضی گفته اند به معنای اباحه است و این نظریه را به ابن الهمام محمد بن عبدالوهاب حنفی و بعضی دیگر نسبت داده اند. برخی دیگر گفته اند به معنی وجوب است. عده ای دیگر تفصیل داده اند میان حق مردمی و حق خدا،و در این باره گفته اند جوازِ اجتهاد او درباره حق مردمی به معنای وجوب است، ولی درباره حق خدا به معنای اباحه است. برخی دیگر مانند علامه عبدالعلی محمد بن نظام الدین انصاری ، فرقی بین جواز به معنای اباحه و جواز به معنای وجوب نگذاشته اند؛ زیرا بازگشت جواز به معنای اباحه به وجوب است؛ چون معنای جواز اجتهاد، عمل به چیزی است که مجتهد از دلیل می فهمد و عمل بر طبق دلیل واجب است؛ ولی وجوبِ عملِ مطابقِ با دلیل، در جایی است که از راه اجتهاد آن احراز شود و با واجب نبودن اجتهاد و اعمال نکردن آن دلیل، حکم احراز نمی شود. پس چگونه می توانیم بگوییم تفاوتی بین جواز اجتهادی معنای اباحه و جواز اجتهادی معنای وجوب نیست. ۲. عالمان اهل سنت اجتهاد پیامبر را از قبیل وحی باطنی و یا شبیه آن دانسته اند. از این رو، مخالفت با اجتهاد او را جایز ندانسته اند. ۳. عالمان اهل سنت بر این عقیده اند که اگر در اجتهاد پیامبر خطایی حاصل می شد، خداوند آن را نمی پذیرفت و بلافاصله او را به واقع امر، ارشاد و راهنمایی می کرد.
اختلاف نظر قائلان به جواز
قائلان به ثبوت و اصل جواز اجتهاد برای رسول خدا (در مواردی که وحی نازل نشد، باشد)، در مرحله اثبات و وقوع اجتهاد، به دو دسته انشعاب یافته اند:عده ای گفته اند اجتهاد از سوی پیامبر صورت گرفته است و عده ای دیگر قائل به عدم وقوع آن شده اند.
← قائلان به عدم وقوع اجتهاد
...

پیشنهاد کاربران

بپرس