پتروناس

دانشنامه عمومی

پتروناس ( به انگلیسی: Petronas ) شرکت دولتی نفت وگاز مالزی است، که در تاریخ ۱۷ اوت ۱۹۷۴ تأسیس شد و هم اکنون دارای عملیات در هر دو بخش صنایع بالادستی و پایین دستی صنعت نفت می باشد. شرکت پتروناس امروزه در زمینه های اکتشاف و استخراج، پالایش، انتقال، ذخیره سازی و فروش نفت خام، گاز طبیعی و فراورده های نفتی، همچنین تولید و بازاریابی فرآورده های پتروشیمی و مواد شیمیایی، بنزین، ال ان جی و ال پی جی، ارائه خدمات حفاری، احداث خطوط لوله و مدیریت جایگاه های سوخت فعالیت می کند.
ظرفیت تولید نفت خام شرکت پتروناس به طور میانگین معادل ۴۴۸، ۰۰۰ بشکه در روز می باشد. این شرکت اکنون مالک ۲۰ کارخانه پتروشیمی، ۴ پالایشگاه نفت، شبکه ای از ۸۷۰ جایگاه پمپ بنزین ، ۱۲۵ کشتی نفت کش ( از طریق شرکت تابعه میسک برحد ) ، شبکه گسترده ای از ۱۰ هزار کیلومتر خطوط لوله نفت وگاز، در کشورهای گوناگون جهان می باشد.
بیشتر سهام این شرکت، در اختیار دولت مالزی است، همچنین بنابر توافق انجام شده میان دولت مالزی و شرکت پتروناس، مدیریت همه میدان ها و ذخایر نفت وگاز موجود در کشور مالزی، به این شرکت واگذار شده است، که پتروناس، مسئولیت توسعه میدان ها و افزایش تولید از این مخازن را، تضمین نموده است. در سال ۲۰۰۹ پتروناس در فهرست سودآورترین شرکت های جهان، رتبه سیزدهم را به خود اختصاص داد. [ ۱] در همان سال، پتروناس به عنوان سودآورترین شرکت آسیا معرفی شد. [ ۲] این شرکت در سال ۲۰۱۳ در فهرست فورچون جهانی ۵۰۰ در رتبه ۷۵ از بزرگترین شرکت های جهان قرار گرفت. [ ۳]
پتروناس، نخستین شرکت استخراج نفت وگاز در مالزی نمی باشد. نخستین بار شرکت رویال داچ شل، عملیات اکتشاف نفت را، در منطقه ساراواک مالزی آغاز نمود. در سال ۱۹۱۰ نخستین چاه اکتشافی در میری، ساراواک حفاری شد و در پایان دهه ۱۹۱۰ میلادی سرانجام، در "میدان گرند اویل لِیدی"، به نفت رسیدند، گرچه این تلاش ها به علت اقتصادی نبودن تولید نفت، عملاً به مرحله استخراج و بهره برداری نرسید.
در سال ۱۹۶۳ شرکت شل، تنها شرکت نفتی در فدراسیون مالزی بود، که شش سال پیش از استقلال این کشور از بریتانیا، در ایالات ساراواک و صباح، به نفت رسیده بود. در سال های پسین و پس از تشکیل کشور مالزی نیز، این رابطه حفظ شد و مقامات دو کشور، ارتباط خود را با رویال داچ شل، که در عمل، نفت مالزی را در سال ۱۹۶۸ به ارمغان آورده بود، حفظ نمودند.
عکس پتروناسعکس پتروناسعکس پتروناسعکس پتروناسعکس پتروناسعکس پتروناس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

پتروناس ؛
اگر گوش به حرف حرف این کلمه بدهیم حرفی که این کلمه برای گفتن دارد منشعب از مفهوم پتروس پادرز پدر پیتر فادر فاطر فطرت فتیر و پریز و پرایز و پارس و پاریس
به معنی دارای قدرت و انرژی یا شخص پرایز کننده به مفهوم انرژی دهنده یا شخص رُست کرده راست شده رشد کرده و رشید
...
[مشاهده متن کامل]

از کلمه ی پترو به معنی انرژیِ رشد دهنده به عنوان یک پیشوند در بسیاری از کلمات استفاده گردیده است مثل پتروشیمی پتروفیزیک پترولیوم پترولوژی پترون و. . .
در قران واژه father انگلیسی به شکل فاطر آمده است . در سوره فاطر و آیه 1 الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ و. . .
یکی از ویژگی های کلمه ی پارس این است که خداوند متعال روی کلمه ی پارس در عالم امکان به مفهوم راستی و رُستَن خیلی مانور داده است.
تحلیل مفهوم و فلسفه ی ایجاد کلمه ی پتروناس در مطلب زیر توسط کلمات هم خانواده ی پتروناس تبیین گردیده است ؛
قبل از اینکه به باطن و ریشه ی کلمه appraisal ورود کنیم و این کلمه رو تفسیر کنیم و ببینیم این کلمه چه حرفی برای گفتن به ما دارد یک نگاهی به کلمه پارس و یا فارس داشته باشیم.
اگر از قانون اولویت آوا و تلفظ نسبت به نگارگری و صورتگری حروف در زبانهای مختلف به این مقوله ورود کنیم با توجه به قانون چرخش و تغییر شکل حروف در غالب کلمه که باعث می شود کلمات به سمت مفاهیم جدید در جایگاه های کاربردی مختلف خیز بردارد کلماتی مثل پارس فارس فرض رِفرِنس فرانسه کنفرانس فیروز پیروز پتروس پرایس سپرینگ اسپرم پرافیس پروفسشنال پروفسور پرافیت فیروز پیروز پاریس پیریس پیریز سورپرایز پرستار پرستش پارادایس پُرسش پُرس پِریز پارازیت پرزیدنت سیراف سُفره سَفر اَسفور سَفیر سِپَر مسافرت sparrow spirit فرض فُرس فرجه ظرف حتی کلمه صفر از یک ریشه می باشند که هر کدام کاربرد خودشان را در جایگاه خودشون ولی از یک راسته مفهومی دارند. کُلاً پارس یعنی سرزمین نور و نیرو سرزمین انرژی و کسب انرژی. حالا چطور این مفهوم در این دل کلمه وجود دارد به این صورت که کلمه ی پارادایس که تحت عنوان باغ بهشت و باغ پرندگان بهشتی از اون تفسیر شده از همین مفهوم شکل گرفته. کلمه پِریز یا پیریس در لهجه های محلی که ما در امکانات امروزی از اون انرژی الکتریکی رایز یا پرایس می کنیم نیز همین رویه موجود است. در کل هر جریانی که از درون به بیرون جاری باشد و باعث تغذیه انرژی در یک سیستم گردد رایز نمودن را مفهوم می رساند. حتی کلمه rescue مرتبط با کلمه ی ریسک که در زبان انگلیسی با ترجمه نجات یافتن و زنده ماندن و احیاء شدن برای ما برگردان شده است منشعب از همین مفهوم rise ، که قانون حذف و اضافه یا افزونه ها در این کلمه اعمال گردیده است. یعنی حرف پ در کلمه رایز برای راحتی آوا حذف گردیده است یعنی کلمه رایز تغییر شکل یافته کلمه پرایز یا همین پریز در صنعت الکترونیک بوده است. یعنی تغذیه شدن، رایز شدن پرایز شدن پاراست شدن و راست شدن و رُستن و روستا شدن و appraisal می باشد. هر چند که خود کلمه riser نیز در صنعت نفت به لوله های حامل نفت خام اطلاق می شود که نفت خام چاه از درون زمین به کارخانه جهت فرآوری آن ارسال می شود. یا در صنعت فاضلاب عکس این جریان در لوله ها تحت عنوان رایزر در حال استفاده می باشد.
البته اگر در بُعد ادبیاتی هم نگاهی داشته باشیم کلمه پُرسش مرتبط با کلمه ی پرایس نیز یعنی کسب علم و حل مسئله.
و در بُعد و تفسیر و کاربرد مواد غذایی نیز اصطلاح صرف یک پُرس غذا بر روی سفره و حتی کلمه پذیرایی و پذیرفتن و پذیرش همین مفهوم یعنی گرفتن و دادن انرژی را در دل خودش دارد.
کلمه سیراف نیز که یکی از اماکن سرزمین فارسی ما می باشد و از قانون نگارش حروف معکوس شکل گرفته است شاخه ای دیگر از جریان مفهوم سفره ی انرژی را در خود دارد.
یا کلمه پروفسور و پرافیس که به شخصی که در مرزهای علم پیچ و تابی خورده و مشغول دادن اطلاعات به جامعه بشری می باشد. به طوری که پُر در کلمه پرفسور از پر بودن و در شکل دیگر همان تغییر شکل یافته فر خودمان در زبان فارسی می باشد و به معنای پیچ و تاب خوردن و حرکت و پیچ و تاب انرژی در همه زوایای علمی مفهوم می رساند و در کلمات زیادی در زبان فارسی هم موجود هست و بخش دوم از منظر قانون لاتین کلمات که فسور می باشد منشعب از کلمه فارس به مفهوم انرژی دهنده که ذات حرف و در میان این کلمه دارا بودن جریان انرژی در عالم واقع را می رساند.
یا کلمه ی فِرْنِس با ترجمه کوره و تنور به معنی گرمکن نیز خود گویای شرح حال خود می باشد.
کلمه ی رِفرِنس که تحت عنوان مرجع ترجمه و برگردان شده به مفهوم برداشت و کسب اطلاعات از یک منبع معتبر تحقیقی و پژوهشی و تولید علم می باشد.
کلمه ی نزدیک دیگر به کلمه ی فِرنِس در یک بُعد کاربردی دیگر کلمه ی پِرَنسِس به مفهوم دختر گرم و پر شور و حرارت و پر جنب و جوش و انرژی دهنده دارای مفهوم می باشد.
کلمات دیگری که رِفرِنسی از کلمه فِرنِس با ترجمه و برگردان کوره می باشد دو مدل اجاق حرارتی که در قدیم الایام از اون استفاده می شد به نام پِریموس و پارسِنگه یا فارسونگا می باشد که با شارژ هوای فشرده با اهرم دستی بر روی سوخت مایع داخل مخزن میزان پرتاب شعله رو بیشتر می کرد.
و یا کلمه پرافیت مرتبط با کلمه ی پرافیس و پروفسور که در زبان لاتین تحت عنوان پیامبر ترجمه و برگردان گردیده یعنی شخصی که انرژی را از مخزن اصلی خود که ذات پاک خداوند متعال باشد به جامعه بشری می رساند. لذا با این تفاسیر کلمه appraisal که تحت عنوان ارزیابی برای دادن امتیاز، درجه و پاداش ترجمه شده نیز از همین مفهوم شکل گرفته.
حتی کلمه ابزار یا اپزار و آپارات که با مفهوم پنچرگیری در زمانه ما در اذهان جا افتاده است منشعب از مفهوم راستی و رستن، برگرفته از قانون تغییر شکل حروف در غالب کلمات می باشند.
همچنین کلمه پرنسس که با ترجمه شاهزاده خانم برای ما ترجمه گردیده است منشعب از مفهوم پارس می باشد که در قوانین و قواعد کلامی دو حرف س در یک کلمه قانون باب ها برای ایجاد اسم در اینجا اعمال گردیده است. قانون باب ها یا قانون استفاده از باب ورود به کلمه در باب خروجی کلمه و یا قانون استفاده از باب خروجی در باب خروجی مانند یک دالان در یک ساختمان برای ایجاد اسم در کاربردی خاص مثل فلسفه فیلسوف بیتوته پرنسس
یک توضیحی هم برای فلسفه ی پیدایش کلمه صفر اگر داشته باشیم این است که در زبان ترکی امروزی و فارسی قدیم و لهجه های موجود محلی به صفر که عدم عدد در درس ریاضی است، نول گفته می شود. کلمه نول بُعد نبودن چیزی را تداعی می کند که در صنعت برق اصطلاح فاز و نول هم در حال استفاده می باشد. ولی کلمه صفر بُعد دایره بودن و نقاشی اون عدد می باشد که اون نماد یعنی صفر که به صورت دایره میان تهی می باشد، دایره هم نماد گردش و چرخش و سفر و مسافرت و سفیر یا اَسفور که عرب ها به گنجشک می گویند و انگلیسی های امروزی Sparrow که با لهجه عرب های خودمان همان اَسفور به مفهوم پرنده مسافر می باشد. علت اینکه حرف س در کلمه صفر به ص تبدیل شده به علت اشتباه نکردن این مفهوم در مکاتبات در دو کاربرد مختلف هست. مثل کلمه سَد در رشته عمران و صَد در ریاضیات که هر دو یک مفهوم در دل خود دارد ولی در دو جایگاه کاربردی در حال استفاده می باشد. یا مثل دو کلمه صوت و صدا که از یک خانواده ولی در دو جایگاه کاربردی متفاوت در حال استفاده می باشد. به این صورت که با توجه به ذات حرف ( و ) و ( آ ) در کلمه صوت و صدا دارا بودن یک جریان رو به افزایش را در کلمه بیان می کند و صدا عمل ایجاد جریان صوت را بیان می کند.
کلمه فَرَس هم در عربی که به معنی اسب ترجمه شده از همین مفهوم به معنای پُرنیرو پرانرژی می باشد. نمونه مشابه همین کلمه در انگلیسی Horse می باشد که حرف ف در این کلمه phorse حذف شده است.
البته یک کلمه هم خانواده با کلمه appraisal کلمه approve می باشد که اصطلاحاً با ترجمه ی تایید کردن باب شده است و حرف s برای تلفظ راحت تر تغییر شکل داده است. نمونه موازی این دو کلمه در زبان ما کلمه آری هست که هم خانواده با آرمان آرمانیا آرزو آرتش ایران آریا آرام آرامش آرارات و غیره به مفهوم انرژی دار می باشد. یعنی با آری گفتن و approve کردن مقوله ی انرژی دادن و ایجاد حس مثبت برقرار می گردد.
فرض؛ اصطلاح فرض گرفتن یعنی یک محدوده و ظرفیتی را به صورت ذهنی در نظر گرفتن. ظرفی را به صورت ذهنی ایجاد کردن، یک محدوده ای رو مشخص کردن برای پُرس گرفتن از یک پریز با یک پرسش.
یا اگر با برداشت های امروزی مطرح کنیم یعنی مظروف کردن یک مقوله علمی جهت رسیدن به جواب و حل مسأله. یا اگر با یک تعبیر دیگر بخواهیم کلمه فرض رو تعریف کنیم فرض کردن یعنی کوانتیته کردن. یعنی به صورت کُنتوریک و قابل شمارش و قابل محاسبه شدن بررسی کردن.
در دو کلمه ظرف و فرض قانون حروف معکوس اعمال و قانون مفاهیم انطباقی اعمال گردیده است. مثل؛ قَدَح حَدقه، متافیزیک اتم فیزیک، کلاف فلک فلکه، کلاغ قُلَّک، فَلس سِلف صَلّاف، کاسه ساک، شییٔ عیش،
قانون مفاهیم موازی و مفاهیم انطباقی به گونه ای است که مثلاً اگر کلمه ی مخزن رو با کلمه ظرف تعریف کنیم کلمه ظرف یک مفهوم موازی و غیر ریشه ای می باشد ولی اگر برای تعریف کلمه مخزن از کلمه خزینه و خزانه استفاده کنیم از قانون مفاهیم انطباقی بهره گیری کرده ایم.
در مجموع تمام این کلمات مرتبط با کلمه پارس حول محور انرژی و گرفتن و دادن انرژی می باشد. البته در تمام این کلمات با توجه به ذات حرف ( ر ) که در این کلمات وجود دارد نشان دهنده برقرار بودن جریان مداوم و مکرر انرژی، نهفته و نمایانگر است.
forging:
کلیدواژه ی forging ؛ فُرجینگ که در ترجمه تحت عنوان آهنگری و چکش کاری و پتک زدن برگردان شده است به مفهوم ضربه زدن و نیرو وارد کردن منشعب از مفهوم فُرجه دادن و فُرجه گرفتن یا فُرس دادن و فُرس گرفتن می باشد.
فُرجه؛ اصطلاح فُرجه گرفتن به مفهوم فُرسْ گرفتن و نیرو گرفتن. مرتبط با کلمه پُرس که به عنوان واحد شمارش غذا استفاده می شود. مرتبط با کلماتی از قبیل پارس پُرس پُرش پُرشه پِرشیَن پرشیا پریز پرستار پاریس پرسش سُفره پرافیت پرافیس پروفسشنال پروفسور و خیلی کلمات اینچنینی.
فَجْر؛ اصطلاح سپیده ی فَجر به مفهوم شروع فَرَج و فروج نور و تَفَرّج طبیعت توسط گشایشگر فاجر.
و شروع فُرجه و فُرسْ گرفتن زمین و طبیعت از صاحب نور و نیرو، صاحبی که نیرومند و فاجر است.
جیرفت ؛ تفرجگاه پایان یافته. مکان فروج و فَرَج نور و فَجْر و انفجار یک تمدن در تاریخ مانده.
تمدن و تفرجگاهی که بر اثر تغییرات آب و هوایی منقرض گردیده است.
در قانون ایجاد کلمات مرتبط با راسته و زنجیره ی مفهوم کلمه ی جفت جفا شده.

تفرجگاه ؛ مکان نورگیر و آفتاب گیر. مکان فُرجه گرفتن.
فُرْج، فُرجه، فَرَج، فروج، فَجر. تفرج، جیرفت

بپرس