ولا

/valA/

مترادف ولا: تولی، دوستی، رفاقت، مصادقت، مصادقه، مودت، نزدیکی، وداد

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

ولا. [ وَ ]( اِ، از اتباع ) هول و ولا؛ هول و دلهره. اضطراب. ( فرهنگ فارسی معین از فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).

ولا. [ وَ ] ( از ع ، اِ ) ولاء. یاران. || میراث بنده آزاد. ( غیاث اللغات ). || ملک و پادشاهی. || قرابت. ( آنندراج ). خویشاوندی. رجوع به ولاء شود. || ولاء. توالی اجرای امری : و بدان رکن شود که حجرالاسوددر اوست و حجر را بوسه دهد و از حجر بگذرد و بر همین ولا بگردد. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 87 ).
- برولا ؛ متوالیاً. برتوالی : شرط ما در این کتاب آن است که مجلس ها سازیم در آیات قرآن برولا و در هر مجلس سه نوبت سخنی گوئیم. ( کشف الاسرار ج 1 ص 1 از فرهنگ فارسی معین ).
- به ولای ِ؛ به تبعِ. به دنبال ِ. ( از فرهنگ فارسی معین ) : و به ولای اینکه در مقدمه شرط رفته است. ( نفثةالمصدور چ یزدگردی ص 109 ).
- علی الولا ؛ برتوالی. دمادم.

ولا. [ وِ ] ( از ع ، اِمص ) ولاء. پیاپی کردن کاری. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).دمادم کردن. رجوع به ولاء شود. || ( اِمص ) دوستی و محبت. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
شیفته کرد مرا عشق و ولای تو چنین
شایدم هرچه به من عشق و ولای تو کند.
منوچهری.
و دلهای خاص و عام رعیت و لشکری بر قاعده هواو ولا قرار گیرد. ( کلیله و دمنه ).
دادی انصاف و رهیدی از بلا
تو عدو بودی شدی اهل ولا.
مولوی.
رجوع به ولاء شود.
|| نزدیکی ایام. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به ولاء شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ولایت : (( درین ولاکه زبده الاشیائ فضلی بیک را بدرگاه جهان پناه فرستاده بودند... ) )

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ولاء ] (اِ. ) ۱ - محبت ، دوستی . ۲ - قرابت ، خویشی .
(وَ ) (اِمر. ) (عا. ) = هول و ولا: هول ، دلهره ، اضطراب .

فرهنگ عمید

۱. محبت، دوستی.
۲. [قدیمی] قرابت، خویشی.
۳. [قدیمی] یاری.
۴. [قدیمی] ملک، پادشاهی.

گویش مازنی

/velaa/ پهن – گسترده - گاه – زمان – بار

واژه نامه بختیاریکا

بار. مثلاً سه ولا یعنی سه بار

دانشنامه عمومی

ولا شهری در شهرستان تیودر استان بولکیمده در بورکینافاسوی غربی مرکزی است و جمعیت آن ۱۹۲۷ نفر است.
عکس ولا

ولا (برند). ولا ( انگلیسی: Wella ) شرکت لوازم بهداشتی آلمانی است، که در زمینه تولید انواع محصولات آرایشی و بهداشتی و محصولات مرتبط با مو فعالیت می نماید.
شرکت ولا در سال ۱۸۸۰ توسط فرانتس اشتروئر تأسیس شد. دفتر مرکزی این شرکت در شهر دارمشتات، آلمان قرار دارد و تمامی سهام آن در اختیار شرکت کوتی اینکورپوریتد می باشد.
عکس ولا (برند)عکس ولا (برند)

ولا (ماهواره). ولا ( انگلیسی: Vela ) نام گروهی از ماهواره ها بود که به عنوان پروژه ئ «هتل ولا» Vela پروژه Vela Hotel Vela توسط ایالات متحده برای شناسایی انفجارهای هسته ای برای نظارت بر انطباق آن با پیمان منع جزئی آزمایش هسته ای ۱۹۶۳ توسط اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد.
ولا به عنوان یک برنامهٔ تحقیقاتی با بودجه کوچکی در سال ۱۹۵۹ شروع به کار کرد. این برنامه ۲۶ سال بعد به عنوان یک سیستم موفق و مقرون به صرفه فضایی نظامی به پایان رسید، که همچنین داده های علمی در مورد منابع طبیعی تابش فضایی را ارائه می داد. در دهه ۱۹۷۰ مأموریت شناسایی هسته ای توسط ماهواره های برنامه پشتیبانی دفاع ( DSP ) به عهده گرفت. در اواخر دهه ۱۹۸۰، ماهواره های سامانه موقعیت یاب جهانی Navstar ( GPS ) آن را تقویت کردند. این برنامه اکنون سیستم شناسایی یکپارچه عملیاتی NuDet ( انفجار هسته ای ) ( IONDS ) است.
عکس ولا (ماهواره)

ولا (موغله). ولا ( به ترکی استانبولی: Ula ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در استان موغله واقع شده است. [ ۳]
عکس ولا (موغله)عکس ولا (موغله)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

به اضافه، نه تنها، تازه
وَلا به معنای نزدیکی است در اصطلاح حقوقی، رابطه است غیر از خویشاوندی که موجب ارث شناخته شده است.
تولی
راغب در مفردات خود گفته کلمه : ( ولأ ) و نیز کلمه ( توالی ) به این معنا است که دو چیز و یا چند چیز طوری نسبت به یکدیگر متصل باشند که چیزی از غیر جنس آنها در بین قرار نداشته باشد، و کلمه به عنوان استعاره
...
[مشاهده متن کامل]
در معنای نزدیکی استعمال می شود، حال یا نزدیکی از حیث مکان ، یا از حیث نسبت و خویشاوندی ، یا از حیث دین ، یا از حیث صداقت و نصرت و یا اعتقاد.

محبت، دوستی، ولایت
محبت دوستی ولایت
محبت و دوستی، ولایت
محبت و دوستی
ولایت
محبت _دوستی _ولایت
ولا*مرتوه. کرت*::در زبان لری بختیاری به معنی
چند بار. دفعه. مرتبه
. Vela. martaveh. kerat
یه کرت ویم به دینت::
یکبار اومدم به دنبالت
یه مرتوه رد اویم::یکبار
مردود شدم
هف ولا بس گوهدوم::
هفت بار به او گفتم

بپرس