[ویکی فقه] مفهوم وجود از مفاهیم عقلی بدیهی است. ماهیت هم سوال از چیستی اشیاء اطراف برای شناخت اولیه آن هست.واقعیت عینی هنگامی که در ذهن ظرف علم حصولی انعکاس می یابد به صورت قضیه هلیه بسیطه منعکس می شود که دست کم از دو مفهوم اسمی و مستقل تشکیل می یابد و یکی از آنها که معمولا در طرف موضوع قرار می گیرد مفهومی ماهوی است که می توان آن را به عنوان قالبی مفهومی برای حدود موجود عینی در نظر گرفت و دیگری که در طرف محمول واقع می شود مفهوم موجود است که از معقولات ثانیه فلسفی به شمار می رود و دلالت بر تحقق مصداق آن ماهیت دارد و بدین ترتیب دو مفهوم مختلف از یک حقیقت بسیط گرفته می شود که هر کدام دارای احکام و ویژگی هایی است.
درباره مفهوم موجود و وجود فلاسفه به همین اندازه اکتفاء کرده اند که از مفاهیم عقلی بدیهی است و دیگر متعرض کیفیت دستیابی ذهن به این مفهوم نشده اند و تنها در عصر اخیر مرحوم استاد علامه طباطبائی (رضوان الله علیه) در صدد بیان کیفیت انتزاع آن برآمده اند.
پیدایش مفاهیم ماهوی
و اما درباره پیدایش مفاهیم ماهوی نظرهای گوناگونی داده شده که در مبحث شناخت شناسی با آنها آشنا شدیم و نظریه مورد قبول این بود که نیروی ذهنی خاصی به نام عقل این مفاهیم را به طور خودکار از مدرکات خاص می گیرد و ویژگی این انعکاسات عقلی همان کلیت و قابلیت انطباق آنها بر مصادیق بی شمار است.ولی بسیاری از فلاسفه مخصوصا مشائین کیفیت به دست آوردن مفاهیم ماهوی را به گونه ای بیان کرده اند که منشا بحث ها و کشمکش های زیادی در طول تاریخ فلسفه شده و در اغلب مباحث فلسفی آثار خاصی را به جای نهاده است.
حقیقت مشترک
حاصل بیان ایشان این است هنگامی که ما چند فرد انسان را مثلا با هم مقایسه می کنیم می بینیم که این افراد علی رغم اختلافاتی که در طول و عرض و رنگ پوست و دیگر اوصاف خاص دارند همگی در یک حقیقت مشترکند که منشا آثار مشترکی در ایشان می شود و صفات خاص هر فرد در واقع مشخصات خاص آن فرد است که او را از دیگر افراد متمایز می سازد پس ذهن به وسیله حذف مشخصات فردی به ادراک مفهوم کلی انسان دست می یابد که ماهیت افراد انسانی نامیده می شود.
عدم تکرار ماهیت صرف
...
درباره مفهوم موجود و وجود فلاسفه به همین اندازه اکتفاء کرده اند که از مفاهیم عقلی بدیهی است و دیگر متعرض کیفیت دستیابی ذهن به این مفهوم نشده اند و تنها در عصر اخیر مرحوم استاد علامه طباطبائی (رضوان الله علیه) در صدد بیان کیفیت انتزاع آن برآمده اند.
پیدایش مفاهیم ماهوی
و اما درباره پیدایش مفاهیم ماهوی نظرهای گوناگونی داده شده که در مبحث شناخت شناسی با آنها آشنا شدیم و نظریه مورد قبول این بود که نیروی ذهنی خاصی به نام عقل این مفاهیم را به طور خودکار از مدرکات خاص می گیرد و ویژگی این انعکاسات عقلی همان کلیت و قابلیت انطباق آنها بر مصادیق بی شمار است.ولی بسیاری از فلاسفه مخصوصا مشائین کیفیت به دست آوردن مفاهیم ماهوی را به گونه ای بیان کرده اند که منشا بحث ها و کشمکش های زیادی در طول تاریخ فلسفه شده و در اغلب مباحث فلسفی آثار خاصی را به جای نهاده است.
حقیقت مشترک
حاصل بیان ایشان این است هنگامی که ما چند فرد انسان را مثلا با هم مقایسه می کنیم می بینیم که این افراد علی رغم اختلافاتی که در طول و عرض و رنگ پوست و دیگر اوصاف خاص دارند همگی در یک حقیقت مشترکند که منشا آثار مشترکی در ایشان می شود و صفات خاص هر فرد در واقع مشخصات خاص آن فرد است که او را از دیگر افراد متمایز می سازد پس ذهن به وسیله حذف مشخصات فردی به ادراک مفهوم کلی انسان دست می یابد که ماهیت افراد انسانی نامیده می شود.
عدم تکرار ماهیت صرف
...
wikifeqh: وجود_و_ماهیت