هامان


معنی انگلیسی:
grand vizier of xerxes, pharaoh's vizier according to the muhammadans

فرهنگ اسم ها

اسم: هامان (پسر) (فارسی، عبری، یونانی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hāmān) (فارسی: هامان) (انگلیسی: haman)
معنی: مشهور، نام وزیر اخشویروش و نام وزیر فرعون، ( اَعلام ) ) هامان ( مشهور ) وزیر اخشویروش [خشیارشا که او را با اردشیر خلط کرده اند] بود که بر مردخای یهودی غضبناک شد، [زیرا که وی را تعظیم ننموده بود]، بدین لحاظ پادشاه را بر آن داشت که فرمانی صادر کند که یهود را در تمام ممالک فارس به قتل رسانند، اما اِستراین فرمان را باطل نمود و هامان را بر همان داری که از برای مردخای حاضر نموده بود دار کشیدند، ) هامان وزیر فرعون که معاصر موسی ( ع ) بود و نامش در آیه های متعددی از قرآن کریم ( سوره های «قصص»، «عنکبوت» و «غافر» ) آمده است، ( در اعلام ) هامان [مشهور] وزیر اخشویروش [خشیارشا که او را با اردشیر خلط کرده اند] بود که بر مردخای یهودی غضبناک شد [زیرا که وی را تعظیم ننموده بود]، بدین لحاظ پادشاه را بر آن داشت که فرمانی صادر کند که یهود را در تمام ممالک فارس به قتل رسانند اما اِستراین فرمان را باطل نمود و هامان را بر همان داری که از برای مردخای حاضر نموده بود دار کشیدند، هامان نیز وزیر فرعون که معاصر موسی ( ع ) بود و نامش در آیه های متعددی از قرآن کریم ( سوره های ' قصص '، ' عنکبوت ' و ' غافر ' ) آمده است، معرب از یونانی، نام وزیر اخشویروش
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم فارسی، اسم عبری، اسم یونانی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

هامان.( اِخ ) نام برادر حضرت ابراهیم بوده و در وقت سوزانیدن اصنام و بتها سوخته شد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).

هامان. ( اِخ ) نام وزیرفرعون بود. و این لغت عجمی است. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). نام کافری که وزیر فرعون بود. ( کشف اللغات ) ( لطایف ) ( غیاث ). وزیر اول اخشویروش ( خشایارشا که او را با اردشیر خلط کرده اند ) بود که بر مُردَخای یهودی غضبناک شد، زیرا که وی را تعظیم ننموده بود، بدین لحاظ پادشاه را بر آن داشت که فرمانی صادر فرمود که یهود را در تمام ممالک فارس به قتل رسانند. اما اِستر زن یهودی خشایارشا شاهنشاه هخامنشی ، این فرمان را باطل نمود و هامان را بر همان داری که از برای مردخای حاضر نموده بود دار کشیدند وروز چهاردهم و پانزدهم آن ماه را محض خلاصی یهود از دشمنانشان عید قرار دادند و عید فور یا فوریم خوانده شد. و در این دو روز در وقت ذکر اسم هامان ، یهود صفیر استهزا میزنند. ( قاموس کتاب مقدس ). ولی چنانکه دیدیم در روایات اسلامی هامان را وزیر فرعون معرفی کرده اند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ص 2310 ) :
ای از دل تو خدای ایمان برده
کفرت سبق از ثمود و هامان برده.
فخرالدین محمد سرخسی.
هارون زمانه را ندیدی
ای غره شده به مکر هامان.
ناصرخسرو.
علی هارون امت بود دشمن زآن همی دارد
مر او را کش چنین آموخت ره فرعون و هامانش.
ناصرخسرو.
تو نبیره پسر موسی و هارونی
زین قبل من عدوی لشکر هامانم.
ناصرخسرو.
دست هامان ستمکاره ز تو کوته شود
گر تو اندر شهر ایمان خطبه بر هارون کنی.
ناصرخسرو.
اگر هارون ز موسی ترجمان بود
که حجت گفت بر فرعون وهامان.
ناصرخسرو.
تو ای جاهل برو با اهل هامان
مرا بگذار با اولاد هارون.
ناصرخسرو.
لیکن ننماییمت راه هارون
تا بازنگردی ز راه هامان.
ناصرخسرو.
ز یار زشت نامت زشت شد اما سزاواری
چنان کز بخت فرعون لعین بدبخت شد هامان.
ناصرخسرو.
برز گران را نگر چگونه ز مستی
بهره هارون همی دهند به هامان.
ناصرخسرو.
چون باز بگردی بسوی موسی و هارون
یکره بشوی سیر ز فرعون وز هامان.
ناصرخسرو.
تخم بد را چه بود بار مگر هم بدبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نام وزیر خشایارشا که یهودیان او را دشمن میداشتند و بهمین جهت نیز پادشاه را بر آن داشت که فرمانی صادر کند تا در تمام کشور یهودیان را بقتل رسانند ولی استر زن یهودی شاه این فرمان را باطل کرد و هامان را بدار کشیدند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هامان، نام وزیر و پیشکار فرعون بود.
هامان از مقامی مهم برخوردار بوده است و نامش در ردیف فرعون و قارون در قرآن ذکر شده است.
"وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسی‏ بِالْبَیِّناتِ".


[ویکی شیعه] هامان از شخصیت های بلندمرتبه حکومت فرعون در زمان حضرت موسی(ع). نام هامان شش بار در قرآن به کار رفته است که در تمام موارد، همراه با نام فرعون است؛ در دو آیه نام قارون نیز در کنار این دو آمده است. هامان به جهت کمک هایش به فرعون، یکی از درباریان فاسد و گنهکار به شمار آمده است.
نام هامان شش بار در قرآن ذکر شده است: سه بار در سوره قصص آیات ۶ ، ۸ و ۳۸ و یک بار در سوره عنکبوت آیه ۳۹ و دوبار در سوره غافر آیه ۲۴ و ۳۶. بنا بر آیات قرآن، هامان از شخصیت های بلندمرتبه و صاحب نفوذ حکومت فرعون در زمان حضرت موسی(ع) بوده است. در قرآن از سپاه مصر، با نام لشکریان فرعون و هامان یاد شده است. برخی از مفسران شیعه و اهل سنت، معتقدند هامان، وزیر و مشاور اعظم فرعون بوده است؛ اما شیخ طوسی، وزیربودن هامان را نظریه ضعیفی دانسته است.
پس از آنکه موسی(ع) بر ساحران پیروز شد و موقعیت فرعون به خطر افتاد، به دستور فرعون، هامان برای او قصر و برج بسیار بلندی ساخت تا فرعون بالای آن رفته، از خدای موسی (ع) خبری پیدا کند. در حدیثی پیامبر(ص) دوازده نفراز بدترین انسان ها را نام برده است که هامان یکی از آنان است.

[ویکی اهل البیت] هامان، آن گونه که از قرآن کریم استفاده می شود، وزیر معروف فرعون بود و تا آن حد در دستگاه حکومت فرعون نفوذ داشت که در قرآن کریم (سوره قصص، 6) از لشکریان مصر به لشکریان فرعون و هامان یاد شده است.
اما داستان فرعون و هامان - آن گونه که در آیات 38 تا 42 سوره قصص ذکر شده است - به این قرار است: پس از آن که آوازه پیروزی موسی علیه السلام بر ساحران در سراسر مصر پیچید، موقعیت فرعون سخت به خطر افتاد؛ از این رو به اطرافیان خود اعلام کرد خدایی جز او برای آن ها سراغ ندارد! و به هامان وزیر خود دستور داد قصر و برجی بسیار مرتفع برای او بسازد تا بالای آن رفته، شاید از خدای موسی علیه السلام خبری پیدا کند.
به هر تقدیر هامان در دستگاه حکومت فرعون نقش کلیدی داشت و سپاهیان حکومت فرعون، تحت فرماندهی هامان قرار داشت.
با بررسی آیات قرآنی در این باره، به این نکات دست می یابیم:

[ویکی الکتاب] معنی هَامَانُ: نام وزیر فرعون
ریشه کلمه:
هامان (۶ بار)

. این لفظ مجموعا شش بار در قرآن مجید آمده و از . . که فرعون به او دستور می‏دهد، روشن می‏شود که وزیرو پیشکار فرعون بوده است. در عین حال مقامش بسیار مهم بوده که در ردیف فرعون شمرده شده . و نیز آیه . طبرسی رحمه الله فرموده:هامان وزیر فرعون و قارون خزانه دار او بود. در کتاب اِسترَ از مجموعه کتابهاییکه با تورات فعلی چاپ شده هامان نامی ذکر شده که وزیر اول اخشویروش بوده و به واسطه خشمی که بر مردخای یهودی گرفت پادشاه را به قتل عام یهود در فارس تشویق کرد. استر معشوقه شاه آن فرمان را باطل و موجبات اعدام هامان را فراهم کرد. اگر این مطلب صحت هم داشته باشد یقینا هامانیکه در قرآن مجید ذکر شده، او نیست که او معاصر فرعون و با فرعون همکاری داشته است.

دانشنامه عمومی

هامان (کتاب استر). هامان ( ( به عبری: המן האגגי ) ، به معنی «شکوهمند» ) ( به انگلیسی: Haman ) شخصیتی در کتاب استر در عهد عتیق است.
او پسر همداتای اجاجی و وزیر اَخْشُورُش[ ۱] ( احتمالا خشایارشا[ ۲] ) پادشاه ایران بود. از آنجایی که اجاج لقب شاهان عمالیقی بود، علمای یهودی تصور کرده اند که هامان از نسل خاندان سلطنتی عمالیقی باشد، و او یا پدرش به صورت اسیر وارد سرزمین پارس شده باشد. سجده نکردن مردخای در برابر او، باعث بدبینی او به یهودیان شد. وی توانست رضایت اَخْشُورُش را برای قتل یهودیان جلب کند. [ ۳] ملکه استر، که همسر پادشاه و یهودی[ ۴] بود، پادرمیانی کرده، نقشهٔ هامان خنثی شد و در نهایت، هامان به دستور پادشاه اعدام شد. یهودیان سالروز اعدام هامان را ( براساس کتاب داستانی استر ) در عید پوریم جشن می گیرند.
دانشنامه بریتانیکا در نوشتار مربوط به عید پوریم می نویسد: حقیقت تاریخی این واقعه کتاب مقدس، معمولاً مورد سؤال است. در مورد جشن پوریم نیز هر چند مشخص است که عید پوریم تا حدود قرن دوم میلادی به سنتی تثبیت شده در میان یهودیان تبدیل شده بوده، ریشه تاریخی این جشن ناشناخته است. در این دانشنامه در هنگام بررسی تأثیرات تمدن ایران زمین بر یهودیت چنین آمده است که ماجرای پوریم از کتاب استر در واقع یکی از قصه های ایرانی در مورد زیرکی و خدعه های شهبانوهای ایرانی در درون اندرونی های پادشاهان و خود عید پوریم نیز به نوعی اقتباس یهودیان از عید نوروز است.
به گفته تاریخچه دنیای کتاب مقدس دانشگاه آکسفورد، اگرچه برخی بنیادگرایان کتاب استر را تاریخی می پندارند ولی ژانر ادبی کتاب استر، همانند اکثر کتاب دانیال از نوع رمان است. نه نویسندگان این کتاب قصد بازگویی حوادث گذشته را داشتند، و نه انتظار داشتند که خوانندگان آن را به عنوان تاریخ قلمداد کنند؛ شخصیتی به نام استر وجود خارجی نداشته است. با توجه به ژانر ادبی کتاب چند سؤال در ذهن مخاطب مطرح می شود از جمله: «چه کسی این کتاب را نوشته؟ قصدش از نگارش این کتاب چه بوده و تا چه حدی به آن رسیده است؟ مخاطب این کتاب چه کسی بوده؟ از مقایسه این کتاب و مخاطبان آن با موارد مشابه در دنیای یونانی - رومی چه نتایجی حاصل می شود؟»
شائول شاکد، استاد دانشگاه عبری اورشلیم اعتقاد دارد در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا، گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته می شود. نظریه هایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی یا بابلی است. هرچند چنین نظری را نمی توان با اطمینان پذیرفت. این کتاب را بیشتر می توان نمونه ای از ژانر مشهور دسیسه های درون دربار و نجات یافتن های معجزه آسا نامید.
عکس هامان (کتاب استر)عکس هامان (کتاب استر)عکس هامان (کتاب استر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(عبری، به معنای مشهور) در قرآن و قصص اسلامی وزیر و مشاور فرعون. نام او شش بار در قرآن آمده است (قصص، ۶، ۸، ۳۸؛ عنکبوت، ۳۹؛ غافر، ۲۴، ۳۶) که چهار بار آن پس از نام فرعون است که در آن ها به تبهکاری او در زمین و هلاکت او اشاره شده است. هامان، هم ردیف فرعون و قارون، اهل استکبار و سپاهیانش خطاکار معرفی شده اند. در (غافر، ۲۴) موسی با معجزاتش نزد هامان و فرعون و قارون فرستاده می شود و آنان می گویند که او جادوگری دروغگو است. مهم ترین اشاره به هامان در (قصص، ۳۸) و (غافر، ۳۶) آمده است که فرعون از او می خواهد که برجی سازد تا فرعون بتواند از آن به آسمان راه یابد و خدای موسی را پی جوید. در منابع تاریخی هامان، وزیر خشایارشا معرفی شده که با یهود دشمن بود و فرمان قتل آنان را از شاه گرفت، ولی با دخالت استر همسر خشایارشا این فرمان لغو شد.

پیشنهاد کاربران

در مصر به کاهن اعظم دربارِ فرعون ( حالا نمیدونم که همون وزیر اعظمه یا نه ) میگفتن ha amun ( ها امون ) یعنی پادشاه آمون یا کاهن اعظم، یعنی کسی که از سایر روحانیونیشون بالاتره. amun نام خدای برتر مصریان بوده مثل اَهورا در دین زرتشتی برای ما.
...
[مشاهده متن کامل]

مصریان باستان عربی صحبت نمیکردن بنابراین تلفظ این کلمه در زبان عربی که در قرآن ( در رابطه و داستان فرعون ) اومده به آمون میگن اَمان، ها اَمان ha aman و با هامان در زبان پارسی قدیم متفاوته

در کتاب مقدس به معنی پر سر و صدا است ، که زبان رسمیه کتاب مقدس از زبان های آرامی و عبری بوده. Hama
در مصر ها اَمان یک لقب بوده نه اسم، به معنیه پادشاه آمون که به وزیر اعظم نسبت داده میشده و در قرآن هم آمده ، زبان مصریان باستان یکی از زبان های سامی بوده مثل عربی ، عبری، ارامی و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان پارسی هامان اسم هست که به معنای نیکنام، عالی مقام، معروف، مشهور هست.
هامان و وهومن ( بهمن ) یکی نیستن فرق دارن.

هامان = وهومن = بهمن = نیک منش = نیک رفتار
دروادی انگاشتم باید از همند ( hemend= daman= damaneh ) امده باشد = دشت و صحرا اما یافتم به چم نیک منش است
هامان : مقرب درگاه پروردگار - شکوهمند
زینت دهنده
در قرآن هامان وزیر فرعون به شمار آمده ، این کلمه ریشه فارسی شناخته شده ای ندارد
مقرب درگاه پروردگار - شکوهمند
هَمَنَ = هَمان، هَمون، هَمانیکه، هَمین، هَمانان
چیزی که شناخته شده در عام است و شنونده مطّلع است و نیازی به تشریح ندارد۔
هامان هم ریشه با فاعال است۔ مثل شاداب، رادار، عادات، باران ، وادار ، ناهار ، قاجار۔
...
[مشاهده متن کامل]

هامان حالت چیزی مشهور است که ثبت شده و همه به تصویرِ آن آگاهی دارند۔ پیامی که اتفاق افتاده بارها، در حال شدن است و میبایست ادامه یابد۔
اشاره به معلوملات و عُرف اجتماع۔
نکته: فرعون از فَرَعَ مقابل اصل و مستقیم، شخصیت راه گریز و میانبُر را نشان میدهدکه راه را کَج میکند۔
این دو حالتِ شخصییتی را قرآن بیان میکند که اول شخصیت فرعون راه را کَج میکند و شخصیت هامان با ساختِ هَمان های شناخته شده ( دلایل عام ) حفاظت از فَرعی های فرعون میکند

هامان : هامان نیز وزیر فرعون که معاصر موسی ( ع ) بود و نامش در آیه های متعددی از قرآن کریم ( سوره های ' قصص '، ' عنکبوت ' و ' غافر ' ) آمده است - معرب از یونانی، مشهور، نام وزیر
هامان
اسم هامان اسم یونانی به معنی مشهور است. از نام های ایران باستان نیز هست. اسم وزیر خشایارشا بوده است.
هامان : شکوهمند، مشهور ، وزیرکافر فرعون
هامان : مشهور
هَامَانُ درقران تلفظش با نام هامان کاملا تفاوت دارد درقران بعنوان لقب بکار میرود ( وزیر ساخت وساز به معنی معمار بزرگ ) بکار میرود ودرکاربردبعنوان اسم یک نام ایرانی به معنی مقرب پروردگار وشکوهمند است.
تلفظ هَامَانُ برای لقب وزیر فرعون درست است ( به قرآن مراجعه شود ) که با تلفظ نام هامان کاملا متفاوت است . هامان یک نام فارسی به معنی مقرب درگاه پروردگار - شکوهمند است
کاربرد هامان در قران بعنوان وزیر فرعون در مقام لقب بوده نه اسم . هامان به معنی معماربزرگ ولقب وزیری که مسئول ساختن اهرام به دستور فرعون بوده . کاربرد هامان بعنوان اسم به معنی نامی ومشهور است ویک اسم ایرانی
...
[مشاهده متن کامل]
اصیل می باشد . در تبدیل آن به زبان عبری نیز هاران نام برادر حضرت ابراهیم بوده که در شکستن بتها به ایشان کمک نموده است.

استوار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس