نظارت

/nezArat/

مترادف نظارت: بازرسی، بررسی، سرپرستی، مباشرت، مراقبت، تماشا، نظر، نگرش

برابر پارسی: بازبینی، بازرسی، پاییدن، دیدوری، فردید، وارسی

معنی انگلیسی:
control, supervision, stewardship, regulation, superintendence, superintendency, surveillance

لغت نامه دهخدا

نظارت. [ ن َ رَ ] ( ع مص ) نظر کردن و نگریستن به چیزی. ( غیاث اللغات ). || مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن کاری. || ( اِمص ) نگرانی و دیده بانی به سوی چیزی. || سرکاری چیزی. مباشرت. || حراست. || شغل ناظر و میر سامانی. ( ناظم الاطباء )

نظارة.[ ن َ رَ ] ( ع اِمص ) پاکی و پرهیزگاری . ( از منتهی الارب ). رجوع به نَظْارَة شود. || تنزه در باغ و بوستان. ( ناظم الاطباء ). در استعمال عجم : تنزه در باغ ها و بوستانها. ( از اقرب الموارد نقل از المصباح ). || در تداول اهل سیاست : عمل ناظر و مقام ناظر، گویند: نظارة خارجی و نظارة مالی. ( از المنجد ). رجوع به نظارت شود.
- حق النظارة ؛ دستمزد و اجرتی که ناظر بجهت نظارت و مراقبت در حسن اجرای امری دریافت می کند. نیز رجوع به نظارت شود.

نظارة. [ ن َظْ ظا رَ ] ( ع اِ ) نگرندگان. ( منتهی الارب ). قومی که می نگرند به چیزی. ( مهذب الاسماء ). قومی که به سوی چیزی نظر کنند. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). قومی که به سوی چیزی نگران باشند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نظاره [ ن َ ظ ظا رَ / رِ ] شود. || قومی که در جای مرتفعی می نشینند و صحنه نبرد را تماشا می کنند بی آنکه در جنگ شرکت جویند. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || متنزه ، و به تخفیف [ ن َ رَ ] غلط است. ( از متن اللغة ). || آلتی است که در طرفین آن شیشه ای تعبیه شده و بدان اجسام دور را تماشا می کنند. ( از المنجد ). دوربین.

فرهنگ فارسی

عمل ناظرومقام او، مراقبت دراجرای امری
۱ - (اسم ) زیرکی فراست . ۲ - ( مصدر ) نظر کردن نگریستن . ۳ - (اسم ) نظر نگرش.

فرهنگ معین

(نَ رَ ) [ ع . نظارة ] (اِمص . ) ۱ - نگریستن ، دیدن . ۲ - مراقبت در انجام کاری .

فرهنگ عمید

عمل ناظر و مقام او، مراقبت در اجرای امری.
زیرکی، فراست.

دانشنامه عمومی

نظارت ( به انگلیسی: Surveillance ) ، به معنی زیر نظر گرفتن رفتار، کارها، یا اطلاعات، با هدف تأثیرگذاری، مدیریت، یا هدایت کردن آنها است. این می تواند شامل نظارت از دور به وسیله ابزار الکترونیک، مانند دوربین مداربسته، یا شنود الکترونیک اطلاعات جابجا شده مانند ترافیک اینترنت شود. همچنین روش های فنی ساده، مانند گردآوری اطلاعات با جاسوس و رهگیری پستی را نیز در بر می گیرد.
دولت ها از نظارت، برای گردآوری اطلاعات، پیشگیری از بزه، حفاظت از یک فرایند، فرد، گروه، یا جسم، یا بررسی یک بزه استفاده می کنند. همچنین، سازمان های تبهکار از نظارت، برای برنامه ریزی و انجام کارهای تبهکارانه خود استفاده می کنند. شرکت های کسب وکار نیز از آن برای بدست آوردن اطلاعات از رقیبان، عرضه کنندگان، یا مشتری های خود استفاده می کنند.
می توان نظارت را به دید زیر پا گذاشتن حریم شخصی، نگاه کرد که اغلب، کنش گران آزادی مدنی، با آن مخالفند. یک لیبرال دموکراسی، ممکن است قوانینی داشته باشد که نظارت حکومت کشور خود و استفاده شخصی از نظارت را محدود کند. حکومت های فرمایشی، جسته گریخته، محدودیت داخلی برای نظارت دارند و جاسوسی بین المللی بین کشورها، چیزی عادی است.
به خاطر گسترش فناوری های الکترونیکی و اینترنتی شدن همه چیز، نگرانی دربارهٔ نظارت، بیشتر شده است. جایی که فناوری نظارتی برای شناسایی، نظارت، مکان یابی، یا دسترسی به ساختمان ها و شبکه ها استفاده می شود.
بخش زیادی از نظارت رایانه ای، شامل نظارت بر داده و ترافیک اینترنت می شود. [ ۱] برای نمونه در ایالات متحده آمریکا بر پایه لایحه کمک های ارتباطاتی برای اجرای قانون ۱۹۹۴، همه تماس های تلفنی و ارتباطات اینترنتی پهن باند ( ایمیل، وبگردی، پیام رسانی فوری، و مانند آنها ) برای نظارت لحظه ای نامحدود سازمان های فدرال اجرای قانون باید در دسترس باشند. [ ۲] [ ۳] [ ۴]
در اینترنت، داده خیلی زیادی برای بازرسان، وجود دارد تا در آن جستجو کنند؛ بنابراین، برنامه های نظارت اینترنتی خودکار، داده بزرگ شنود الکترونیک شده از ترافیک اینترنتی را وارسی می کنند تا ترافیکی را که جالب با مشکوک به نظر می رسد به بازرسان، گزارش دهند. این فرایند با جستجوی واژه یا گزاره های «کلیدی»، بازدید از وبگاه های خاص، یا ارتباط اینترنتی با ایمیل یا گفت وگوی اینترنتی با مردم یا گروه های مشکوک، کار می کند. [ ۵] هر سال، سازمان های اطلاعاتی ( مانند آژانس اطلاعات مرکزی ( سیا ) ، اداره تحقیقات فدرال ( اف بی آی ) ، و دفتر آگاهی از اطلاعات ) میلیاردرها دلار آمریکا برای توسعه، خرید، کارگذاری، و اجرای سامانه هایی مانند کارنیور، ناروس اینسایت، و اشلون هزینه می کنند تا همه این داده را شنود و تحلیل کنند تا تنها، اطلاعاتی را استخراج کنند که به درد سازمان های اطلاعاتی و اجرای قانون، می خورد. [ ۶]
عکس نظارتعکس نظارتعکس نظارتعکس نظارتعکس نظارتعکس نظارت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

supervision (اسم)
سرپرستی، نظارت، برنگری

superintendency (اسم)
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست

surveillance (اسم)
مراقبت، نظارت، مبصری

bailiwick (اسم)
نظارت، پیشخدمتی، ناحیه قلمرو مامور، مباشرت

stewardship (اسم)
نظارت، مباشرت، نظارت خرج، رفاقت و معاونت

superintendence (اسم)
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست

helm (اسم)
دسته، نظارت، اداره، سکان، زمام، اهرم سکان

presidency (اسم)
نظارت، ریاست، مقام یا دوره ریاست جمهوری

proctorship (اسم)
وکالت، نظارت

فارسی به عربی

اشراف , قیادة

پیشنهاد کاربران

نظارت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
فردید fardid، پایش pāyeŝ ( دری )
نیهَر nihar، نیراز nirāz ( اوستایی )
نیپاوَن nipāvan ( اوستایی: nipāvangh )
🇮🇷 همتای پارسی: نگروَری 🇮🇷
نظارت
دیده بانی، گشت، سرکشی
دانشیک ترین واژه، به باور من، همان کاربرد واژه ی �پادمان� است که از ریشه ی پاییدن است و برای نظارت بر مقررات و آیین نامه های جهانی در پیوند با دانش هسته ای که فرهنگستان برگزیده است. . .
پایش / چشم گذاشتن
از دیدِ من، واژه های �نگهبانی� و �دیده بانی� را نیز می توان با اندک چشم پوشی درخور بجای واژه ی از ریشه عربی �نظارت� بکار برد. کاربرد کارواژه ی �چشم داشتن� را چندان درست نمی بینم؛ زیرا بیش تر به آرش و مانش �انتظار داشتن� در پارسی جا افتاده و بکار می رود؛ ولی �چشم گذاشتن� پیشنهاد شده از سوی یکی از کاربران در بالا را می پسندم که کم و بیش همان آرش �پایش� را داراست و بزبان کوچه و بازار نزدیک تر است. همانگونه که زمانی دورتر در همین واژه نامه آورده بودم، یکی از کوشش های ما پارسی زبانان و دوستداران زبان پارسی برای بهبود این زبان زیبا و نیرومند زنگارگرفته بدرازای تاریخ باید این باشد که زبان نامور به �ادبی� و �دانشورانه� و دیوانی را هر چه بیش تر بزبان توده های مردم نزدیک کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

‏بَردیدن = نظارت کردن، to supervise
بَربینش، بَردید = نظارت، supervision
بَردیدگر = supervisor
{بَردیدن: پیشوند �بَر� به چم روی، بالا و . . . دیدن. رویهمرفته به چم از بالا دیدن، نظارت کردن، supervise}
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
پایشگری
برابر پارسی نظارت، ( ( بَرنگری ) ) هم می شود. oversight
برابر پارسی �نظارت� = پایش
برابر پارسی �کنترل� = واپایش
نِظارَت
بَرنِگَری
پایش: واژه ای است که در ویکی پدیای پارسی بسیار کاربرد دارد
نظارت:[اصطلاح اقتصای] تنظیم و انتشار ضوابط و مقررات ویژه از سوی سازمان های مجاز تحت نظارت قانونی، درجهت اداره وسازمان دهی یک فعالیت یا صنعت مشخص.
پایش
دیدبانی
نگاهبانی
نگهبانی
" نگروری " ، نگریستن = نظارت کردن
به معنی چشم داشتن و چشم گذاشتن و چشم گماردن که در مجموع همان نظاره گر بودن است . از لحاظ اسم بودن نیز برگرفته از کلمه نظارات یا عینان یا همان چشمان است و فراست و زیرکی نه در برداشت عام و نه در برداشت خاص از کلمه نظارت صحیح نیست
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
جاگرjãgr ( سنسکریت )
آخژ ãxž ( اوستایی: آخش ) ،
دَسوژdasuž ( اوستایی: دَثوشو )
نیهَر nihar، نیراز nirãz ( اوستایی )
نیپاوَن nipãvan ( اوستایی: نیپاوَنگه )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس