[ویکی فقه] میرزا آقاسی. عباس خان معروف به میرزا آقاسی از طوایف بیات ایروان در سال ۱۱۹۸ ه.ق. در ایران به دنیا آمد. چهره حاج میرزا آقاسی در تاریخ ایران در مقام وزیری عمدتاً منفی و غیرمطلوب است.
عباس خان معروف به میرزا آقاسی از طوایف بیات ایروان در سال ۱۱۹۸ ه.ق. در ایران به دنیا آمد و چون هم نام جدش بوده برای احترام به وی، او را به نام (عباس) نخوانده و آقاسی خواندند و او بدین نام مشهور شد. او در جوانی به عتبات آمد و در آنجا عبدالصمد همدانی را به مُرادی برگزید و به سِلک درویشی درآمد. او که طبع شعر نیز داشت در اشعار خود نسبت به لقب استاد خود عبدالصمد همدانی که فخرالدین بوده تخلص فخری می جست. در آغاز سده نوزدهم، در پی کشته شدن عبدالصمد در حمله وهابیان به کربلا میرزا آقاسی همراه خانواده استادش راهی ایروان شد نخست به آذربایجان رفت، و اهل و عیال استادش را بنا بر وصیت خود او، به همدان برد و به تبریز بازگشت. آقاسی چون دارای علم ریاضی، حکمت الهی، تصوف و عرفان بود، بزرگان آن عصر در تبریز صحبتش را غنیمت شمردند، او خود را به میرزا عیسی قائم مقام وزیر عباس میرزا نائب السلطنه نزدیک کرد. قائم مقام او معلم تعلیم و تربیت پسر خود میرزا موسی قرار داد. بعد از چندی در پیشگاه عباس میرزا نائب السلطنه (فتحعلی شاه) معروف شد و وی او را به تربیت فرزندش محمدشاه گماشت. حاج میرزا آقاسی باعث شد که محمدشاه نیز با تصوف و عرفان آشنا شود.
صدارت در وزارت
در سال ۱۲۵۰ ه.ق. عباس میرزا ولی عهد فتحعلی شاه در گذشت و پسرش محمدشاه به جای او به تخت نشست. محمدشاه وقتی به سلطنت رسید، میرزا ابوالقاسم قائم مقام را معزول و معدوم کرد و حاج میرزا آقاسی را به وزرات خود برگزید. پیش گویی که میرزا آقاسی از سلطنت محمدشاه کرده بود، چنان مطبوع طبع محمدشاه افتاده که او به حاجی وعده وزارت خاصه داد. میرزا آقاسی چند سال در سلطنت محمدشاه سمت وزارت اعظم را عهده دار بود و موقعی که به وزارت اعظمی رسید، چند تن از رجال منصوب به هواداری از سیاست انگلیس را، به وزارت انتخاب کرد از آن جمله میرزا آقاخان نوری را به وزارت لشکر و میرزا نصرالله اردبیلی را به وزارت وظایف برگزید.
رابطه وی با محمدشاه
در تمام مدت ۱۳ سال صدارت آقاسی، پادشاه ایران در حقیقت او بود و محمدشاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و فرمایشات آقاسی مخالفتی نشان نمی داد، با وجود همه خطاها و خراب کاری های او هر کس از او انتقاد می کرد به تبعید و آزار او می پرداخت. در دست خط هایی که محمدشاه به آقاسی نوشته او را با این عناوین خطاب کرده: «جناب حاجی سلمه الله تعالی یا جعلت فداک یا روحی فداک یا جناب روح پاک.»این حال مریدی و مرادی بین شاه و وزیر ظاهراً از هر دو جانب بوده، زیرا که آقاسی نیز در پاره ای از نامه های خود خطاب به محمدشاه او را ولی خدا می داند و می نویسد که به آن خدایی که آفریننده زمین و زمان و خورشید آسمان است من بنده، به صداقت حضرت مالک اشتر پیوسته خدمتکار صادقم و به ولی مطلق (علیه السّلام)، که سر کار پادشاهی را ولی خدامی دانم. حاج میرزا آقاسی راه صوفی گری را به شاه نشان داد، به طوری که هر دو آنها به دو درویش معروف شدند. از میرزا آقاسی چه در دوران حیاتش چه پس از مرگش با بد نامی یاد می شود بلاخره صوفی گری شاه و کارهای ناشایست میرزا آقاسی یا هر دو موضوع عاملی بود که بذر بدبختی های مالی را در ایران کاشت. تمایل محمدشاه به صوفی گری موجب گردید که بر شدت مخالفت روحانیون نسبت به وی افزایش یابد به این ترتیب ملاحظه می شود که صوفی گری در دست آقاسی سلاحی برای مبارزه با قدرت روحانیون بوده است.
اقدامات سیاسی
...
عباس خان معروف به میرزا آقاسی از طوایف بیات ایروان در سال ۱۱۹۸ ه.ق. در ایران به دنیا آمد و چون هم نام جدش بوده برای احترام به وی، او را به نام (عباس) نخوانده و آقاسی خواندند و او بدین نام مشهور شد. او در جوانی به عتبات آمد و در آنجا عبدالصمد همدانی را به مُرادی برگزید و به سِلک درویشی درآمد. او که طبع شعر نیز داشت در اشعار خود نسبت به لقب استاد خود عبدالصمد همدانی که فخرالدین بوده تخلص فخری می جست. در آغاز سده نوزدهم، در پی کشته شدن عبدالصمد در حمله وهابیان به کربلا میرزا آقاسی همراه خانواده استادش راهی ایروان شد نخست به آذربایجان رفت، و اهل و عیال استادش را بنا بر وصیت خود او، به همدان برد و به تبریز بازگشت. آقاسی چون دارای علم ریاضی، حکمت الهی، تصوف و عرفان بود، بزرگان آن عصر در تبریز صحبتش را غنیمت شمردند، او خود را به میرزا عیسی قائم مقام وزیر عباس میرزا نائب السلطنه نزدیک کرد. قائم مقام او معلم تعلیم و تربیت پسر خود میرزا موسی قرار داد. بعد از چندی در پیشگاه عباس میرزا نائب السلطنه (فتحعلی شاه) معروف شد و وی او را به تربیت فرزندش محمدشاه گماشت. حاج میرزا آقاسی باعث شد که محمدشاه نیز با تصوف و عرفان آشنا شود.
صدارت در وزارت
در سال ۱۲۵۰ ه.ق. عباس میرزا ولی عهد فتحعلی شاه در گذشت و پسرش محمدشاه به جای او به تخت نشست. محمدشاه وقتی به سلطنت رسید، میرزا ابوالقاسم قائم مقام را معزول و معدوم کرد و حاج میرزا آقاسی را به وزرات خود برگزید. پیش گویی که میرزا آقاسی از سلطنت محمدشاه کرده بود، چنان مطبوع طبع محمدشاه افتاده که او به حاجی وعده وزارت خاصه داد. میرزا آقاسی چند سال در سلطنت محمدشاه سمت وزارت اعظم را عهده دار بود و موقعی که به وزارت اعظمی رسید، چند تن از رجال منصوب به هواداری از سیاست انگلیس را، به وزارت انتخاب کرد از آن جمله میرزا آقاخان نوری را به وزارت لشکر و میرزا نصرالله اردبیلی را به وزارت وظایف برگزید.
رابطه وی با محمدشاه
در تمام مدت ۱۳ سال صدارت آقاسی، پادشاه ایران در حقیقت او بود و محمدشاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و فرمایشات آقاسی مخالفتی نشان نمی داد، با وجود همه خطاها و خراب کاری های او هر کس از او انتقاد می کرد به تبعید و آزار او می پرداخت. در دست خط هایی که محمدشاه به آقاسی نوشته او را با این عناوین خطاب کرده: «جناب حاجی سلمه الله تعالی یا جعلت فداک یا روحی فداک یا جناب روح پاک.»این حال مریدی و مرادی بین شاه و وزیر ظاهراً از هر دو جانب بوده، زیرا که آقاسی نیز در پاره ای از نامه های خود خطاب به محمدشاه او را ولی خدا می داند و می نویسد که به آن خدایی که آفریننده زمین و زمان و خورشید آسمان است من بنده، به صداقت حضرت مالک اشتر پیوسته خدمتکار صادقم و به ولی مطلق (علیه السّلام)، که سر کار پادشاهی را ولی خدامی دانم. حاج میرزا آقاسی راه صوفی گری را به شاه نشان داد، به طوری که هر دو آنها به دو درویش معروف شدند. از میرزا آقاسی چه در دوران حیاتش چه پس از مرگش با بد نامی یاد می شود بلاخره صوفی گری شاه و کارهای ناشایست میرزا آقاسی یا هر دو موضوع عاملی بود که بذر بدبختی های مالی را در ایران کاشت. تمایل محمدشاه به صوفی گری موجب گردید که بر شدت مخالفت روحانیون نسبت به وی افزایش یابد به این ترتیب ملاحظه می شود که صوفی گری در دست آقاسی سلاحی برای مبارزه با قدرت روحانیون بوده است.
اقدامات سیاسی
...
wikifeqh: میرزا_آقاسی