روحانیون


برابر پارسی: دین مداران

معنی انگلیسی:
the clergy, ministry

لغت نامه دهخدا

روحانیون. [ نی یو ] ( ع ص ،اِ ) ج ِ روحانی. ( منتهی الارب ) ( از مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). ج ِ روحانی در حالت رفع. فرشتگان و پریان. ( مهذب الاسماء ). روحانیان. روحانیین. رجوع به روحانی و روحانیان شود. || در اصطلاح فارسی زبانان ، علما و فقها و طلاب علوم دینی. روحانیان. روحانیین. و رجوع به روحانی و روحانیان و روحانیین شود.

فرهنگ فارسی

جمع روحانی، روحانیان، علمائ وفقهاوپیشوایان
که روحانی در اصطلاح فارسی زبانان علما و فقها و طلاب علوم دینی است

فرهنگ عمید

= روحانی

مترادف ها

clergy (اسم)
دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی

pastorate (اسم)
روحانیون، مقام شبانی کلیسا، پیشوایی روحانی

spiritualty (اسم)
روحانیون، قدوسیت، روحانیت

فارسی به عربی

رجال الدین

پیشنهاد کاربران

اهل عمامه ؛ آنکه عمامه بر سر گذارد. روحانی :
وز مال شاه و میر چو نومید شد دلم
زی اهل طیلسان و عمامه و ردا شدم.
ناصرخسرو.
به روایت ابوشامه و بعضی دیگر از اهل عمامه ، صد و چهل و شش هزار کس از کافران به تیغ جهاد مسلمانان به قتل رسیدند. ( حبیب السیر چ طهران ص 404 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- عمامه آرائی ؛ کنایه از اهل فضل و مشایخ گشتن. ( از آنندراج ) :
یکی صد گشت ثقل زاهد از عمامه آرایی
که بر دلها ز لفظ پوچ میگردد گران معنی.
صائب ( از آنندراج ) .

بپرس