میرزا ابوالقاسم تهرانی ( میرزا ابوالقاسم دوم ) زاده ۱۲۸۲ ق. و درگذشته ۱۳۰۶ خورشیدی پسر بزرگ حاج سید زین العابدین
امام جمعه ظهیرالاسلام و نوه دختری دوست علیخان معیرالمالک ( نظام الدوله ) [ ۱] و امام جمعه تهران در عصر
محمدعلی شاه بود.
در سال ۱۳۰۴ قمری پدرش حاج سید زین العابدین امام جمعه او را به بین النهرین ( نجف ) برای تکمیل تحصیلات فرستاد و در آنجا مشغول به درس
خواندن شد و پس از گذشت چند سال به ایران مراجعت نمود. در سال ۱۳۲۱ قمری پس از فوت پدرش امام جمعه تهران شد. در اوائل ورود او از نجف و بعد امام جمعه شدن بساط ملائی اش رونق بسزائی گرفت و از ملاهای با نفوذ درجه اول تهران گردید. و چندی بعد ۱۳۲۳ قمری با دختر مظفرالدین شاه، شکوه الدوله ( زن مطلقه موقرالسلطنه ) ، ازدواج نمود و در اطراف این ازدواج خیلی گپ ها زده می شد. چون با مشروطیت موافق نبود و در زمره مستبدین قرار داشت به مرور از وجهه و نفوذ و اعتبار او کاسته شد. یکی از کارهای او این بود که در سال ۱۳۲۳ قمری ( ۱۲۸۴ خورشیدی ) که بازرگانان تهران برای بی احترامی و توهینی که
میرزا احمدخان علاءالدوله حاکم تهران نسبت به تجار قندفروش کرده بود برای شکایت و دادخواهی در
مسجد شاه اجتماع نمودند علماء هم که اهم آنان
سید عبدالله بهبهانی و
سید محمد طباطبایی بودند در آنجا جمع شدند و اولین زمزمه خواستن عدالتخانه که بعدها منتهی به خواستن مشروطیت شد در اینجا بمیان آمد. امام جمعه چون داماد شاه بود طرفدار حکومت وقت بود و بنا بر اشاره
عین الدوله صدر اعظم بواسطه دسائسی که بکار برد و خوب هم گرفت متحصنین مسجد را متفرق و پراکنده نمود. و چون موضوع ریشه داشت و مسائل سیاسی چندی در میان بود از میان نرفت. و در آن شب عده ای از جمله علماء از شهر خارج و به شاه عبدالعظیم ( شهر ری ) رفته و در آنجا قرار گرفتند. و پس از آن عده ای از علما و طلاب دیگر بآنان پیوستند. در سال ۱۳۲۷ قمری پس از
فتح تهران و خلع محمدعلی شاه ( ۲۷ جمادی الثانیه ۱۳۲۷ ) برای ترتیب کارها هیأت مدیره ای درست شد و این هیأت تا چندی مملکت را اداره میکرد. یکی از اقدامات هیأت مزبور اعدام و تبعید کسانی بود که نسبت باساس جدید ( مشروطیت ) اظهار دشمنی کرده بودند. و باید بخوبی دانست که در آن زمان عده ای از آنان خود را به روسها بسته بودند. از آن جمله حاج سیدابوالقاسم امام جمعه بود که شخص
امپراطور روس او را به تبعیت روس پذیرفته و تحت حمایت خود قرار داد. هیأت مدیره حاج سید ابولقاسم امام جمعه را معزول کرد و برادرش حاج سید محمد که معروف بامام زاده و خودش هم مشروطه خواه و جزء اعضاء دادگاه انقلابی بود بجای او امام جمعه شد. سید ابوالقاسم امام جمعه تهران شخصی بود خوش محضر – خوش صحبت – درس خوانده – فقیه – ثروتمند – فوق العاده عیاش و خوش گذران. حاج سیدابوالقاسم امام جمعه از شاگردان حاج
میرزا حبیب الله رشتی و حاج سید محمد امام جمعه از شاگردان
آخوند ملا محمد کاظم خراسانی هروی ( صاحب
کفایت الاصول ) بوده اند. در روز سیزدهم رجب ۱۳۲۷ قمری که
حاج شیخ فضل اله نوری به دار زده شد در همین روز حاج سید ابوالقاسم با وحشت زیادی که او را گرفته بود از قلعه امامیه[ ۲] با شتاب هر چه تمامتر خود را به
سفارت روس در
زرگنده رسانیده و در آنجا متحصن شد و پس از چندی بعد از گرفتن تأمین از دولت بوسیله سفارت رهسپار اروپا گردید. چند سالی که در اروپا بسر میبرد اکثر ممالک و شهرهای اروپا را سیاحت نمود و پس از چند سال توقف در اروپا با موافقت و اجازه دولت بایران بازگشت. و در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در سن ۶۲ سالگی در تهران در گذشت. [ ۳]