[ویکی فقه] موجبات کفر (قرآن). چند مورد است که باعث می شود انسان کافر شود که یکی از آنها انکار حکم خداوند است.
انکار حکم ظهار و تجاوز به حدود آن از موجبات کفر می باشد.«والذین یظـهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة من قبل ان یتماسا ذلکم توعظون به والله بما تعملون خبیر• فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین من قبل ان یتماسا فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکینـا ذلک لتؤمنوا بالله ورسوله وتلک حدود الله وللکـفرین عذاب الیم؛ کسانی که همسران خود را ظِهار می کنند، سپس از گفته خود بازمی گردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم، برده ای را آزاد کنند؛ این دستوری است که به آن اندرز داده می شوید؛ و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است!• و کسی که توانایی (آزاد کردن برده ای) نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد؛ و کسی که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند؛ این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید؛ اینها مرزهای الهی است؛ و کسانی که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکی دارند».مطابق این آیه (ظهار) عملی است حرام و منکر، ولی از آنجا که تکالیف الهی اعمال گذشته را شامل نمی شود، و از لحظه نزول حاکمیت دارد، در پایان آیه می فرماید: (خداوند بخشنده و آمرزنده است) (و ان الله لعفو غفور).بنابراین اگر مسلمانی قبل از نزول این آیات مرتکب این عمل شده نباید نگران باشد، خداوند او را می بخشد.بعضی از فقها و مفسران معتقدند که الان هم ظهار گناهی است بخشوده، همانند گناهان صغیره که خداوند وعده عفو- در صورت ترک کبائر - نسبت به آن داده است ولی دلیلی بر این معنی وجود ندارد، و جمله بالا نمی تواند گواه آن باشد.اما به هر حال مساءله کفاره به قوت خود باقی است. .در پایان آیه برای اینکه همه مسلمانان این مساءله را یک امر جدی تلقی کنند می گوید:(این احکام، حدود و مرزهای الهی است، و کسانی که با آن به مخالفت برخیزند و کافر شوند عذاب دردناکی دارند) (و تلک حدود الله و للکافرین عذاب الیم).
انکار وجوب حج
از دیگر موجبات کفر انکار وجوب حج می باشد.«... ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا ومن کفر فان الله غنی عن العــلمین؛ در آن، نشانه های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن (= خانه خدا) شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی نیاز است.».(مقصود از «و من کفر...» فردی است که وجوب حج را انکار کند.)
سخن کفر آمیز
کفر و آثار آن بر فرد، با سخنان کفرآمیز بر هم مترتب می شود.«یحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا کلمة الکفر وکفروا بعد اسلـمهم... فان یتوبوا یک خیرا لهم...؛ به خدا سوگند می خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته اند؛ در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته اند؛ و پس از اسلام آوردنشان، کافر شده اند؛ و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بی نیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است؛ و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمین، نه ولیّ و حامی دارند، و نه یاوری!».سیاق آیه اشعار دارد به اینکه منافقین عمل بسیار زشتی انجام داده و در ضمن عمل کلام زشتی هم به زبان آوردهاند و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ایشان را مؤ اخذه نموده که چرا چنین گفته اید. در پاسخ به خدا سوگند خورده اند که ما چنین نگفته ایم، همچنانکه در آیه (و لئن سالتهم لیقولن انما کنا نخوض و نلعب ...) گذشت که منافقین کار زشتی کرده بودند که آن را عنوان خوض و لعب داده و می خواستند بگویند جز بازی منظور دیگری نداشتیم .خدای تعالی در هر دو قضیه تکذیبشان کرده، درباره انکار قولشان فرموده : ( و لقد قالوا کلمة الکفر) آنگاه همین تکذیب را دوباره تفسیر نموده و فرموده : ( و کفروا بعد اسلامهم) تا کسی خیال نکند از راه مبالغه گفتیم کافر شدند، نه، جدا کافر شدند، و محکوم به کفر، بعد از اسلام گشتند.
انکار حکم ظهار و تجاوز به حدود آن از موجبات کفر می باشد.«والذین یظـهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة من قبل ان یتماسا ذلکم توعظون به والله بما تعملون خبیر• فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین من قبل ان یتماسا فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکینـا ذلک لتؤمنوا بالله ورسوله وتلک حدود الله وللکـفرین عذاب الیم؛ کسانی که همسران خود را ظِهار می کنند، سپس از گفته خود بازمی گردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم، برده ای را آزاد کنند؛ این دستوری است که به آن اندرز داده می شوید؛ و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است!• و کسی که توانایی (آزاد کردن برده ای) نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد؛ و کسی که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند؛ این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید؛ اینها مرزهای الهی است؛ و کسانی که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکی دارند».مطابق این آیه (ظهار) عملی است حرام و منکر، ولی از آنجا که تکالیف الهی اعمال گذشته را شامل نمی شود، و از لحظه نزول حاکمیت دارد، در پایان آیه می فرماید: (خداوند بخشنده و آمرزنده است) (و ان الله لعفو غفور).بنابراین اگر مسلمانی قبل از نزول این آیات مرتکب این عمل شده نباید نگران باشد، خداوند او را می بخشد.بعضی از فقها و مفسران معتقدند که الان هم ظهار گناهی است بخشوده، همانند گناهان صغیره که خداوند وعده عفو- در صورت ترک کبائر - نسبت به آن داده است ولی دلیلی بر این معنی وجود ندارد، و جمله بالا نمی تواند گواه آن باشد.اما به هر حال مساءله کفاره به قوت خود باقی است. .در پایان آیه برای اینکه همه مسلمانان این مساءله را یک امر جدی تلقی کنند می گوید:(این احکام، حدود و مرزهای الهی است، و کسانی که با آن به مخالفت برخیزند و کافر شوند عذاب دردناکی دارند) (و تلک حدود الله و للکافرین عذاب الیم).
انکار وجوب حج
از دیگر موجبات کفر انکار وجوب حج می باشد.«... ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا ومن کفر فان الله غنی عن العــلمین؛ در آن، نشانه های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن (= خانه خدا) شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی نیاز است.».(مقصود از «و من کفر...» فردی است که وجوب حج را انکار کند.)
سخن کفر آمیز
کفر و آثار آن بر فرد، با سخنان کفرآمیز بر هم مترتب می شود.«یحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا کلمة الکفر وکفروا بعد اسلـمهم... فان یتوبوا یک خیرا لهم...؛ به خدا سوگند می خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته اند؛ در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته اند؛ و پس از اسلام آوردنشان، کافر شده اند؛ و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بی نیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است؛ و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمین، نه ولیّ و حامی دارند، و نه یاوری!».سیاق آیه اشعار دارد به اینکه منافقین عمل بسیار زشتی انجام داده و در ضمن عمل کلام زشتی هم به زبان آوردهاند و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ایشان را مؤ اخذه نموده که چرا چنین گفته اید. در پاسخ به خدا سوگند خورده اند که ما چنین نگفته ایم، همچنانکه در آیه (و لئن سالتهم لیقولن انما کنا نخوض و نلعب ...) گذشت که منافقین کار زشتی کرده بودند که آن را عنوان خوض و لعب داده و می خواستند بگویند جز بازی منظور دیگری نداشتیم .خدای تعالی در هر دو قضیه تکذیبشان کرده، درباره انکار قولشان فرموده : ( و لقد قالوا کلمة الکفر) آنگاه همین تکذیب را دوباره تفسیر نموده و فرموده : ( و کفروا بعد اسلامهم) تا کسی خیال نکند از راه مبالغه گفتیم کافر شدند، نه، جدا کافر شدند، و محکوم به کفر، بعد از اسلام گشتند.
wikifeqh: موجبات_کفر_(قرآن)