[ویکی فقه] موانع فهم قرآن. قرآن کریم به همه ی انسانها هشدار می دهند که اگر غرق در امور مادی باشید، منبع الهام درونی و تشخیص حق و باطل و تقوا و بدی را از دست می دهید.
خدای سبحان می فرماید «ساصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الارض؛ کسی که عمدا خودبزرگ بین باشد و فروتنی در برابر حق نداشته باشد، من قلبش رااز درک معارف دینی منصرف می کنم.»«ثم انصرفوا صرف الله قلوبهم؛ چون آنها نخست به دلیل ضعف درونی خود از آیات الهی روی گردان شدند، خدا نیز قلوب آنان را از ادراک مفاهیم قرآن منصرف کرد...» و چنین گروهی نه قرآن را می فهمند و نه بر فرض فهمیدن، از آن بهره مند می شوند. آنها همیشه در فکر متاع زودگذر دنیا هستند، «یاخذون عرض هذا الادنی؛ متاع پست دنیا را می گیرند و در مقابلش عقل و فطرت پاک و الهی را می دهند و به کوردلی مبتلا می شوند.»
دفن فطرت الهی
قرآن کریم به همه ی انسانها هشدار می دهند که اگر غرق در امور مادی باشید، جان پاک خود را در طبیعت دفن کرده و خسران دیده اید. اگر کسی عقل و فطرت خود را در غریزه ها و هدف های طبیعی دفن کند، منبع الهام درونی و تشخیص حق و باطل و تقوا و بدی را نیز دفن کرده است «فالهمها فجورها و تقواها؛ سپس فجور و تقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است.» و هیچ گاه نمی تواند معارف جدای از طبیعت و بلند قرآن کریم را بفهمد.
جاهلان به لزوم وحی و نبوت
کسانی که لزوم وحی را نمی فهمند و در برابر انبیا مقاومت می کنند؛ جاهلان و تکبر کننده گانند. چون جاهلند، ذهن علمی ندارند و اهل تفکر نیستند و به همین جهت قابلیت فهم ره آورد انبیا را ندارند و چون تکبر کننده گانند، در ساحت حق فروتنی و تواضع ندارند و در برابر آن قیام می کنند. چنین کسانی نه زبانشان به علم و حق گویاست و نه گوش شنوایی برای شنیدن حق دارند؛ و نه تنها خود به آیات زنده کننده ی قرآن کریم گوش فرا نمی دهند، بلکه دیگران را نیز از گوش دادن به آن باز می دارند «و هم ینهون عنه و ینؤون عنه؛ آنها دیگران را از آن باز می دارندو خود نیز از آن دوری می کنند. هم دیگران را از فیض الهی نهی می کنند و هم خود آنان محرومند.»
عدم استماع قرآن از سوی کافران
...
خدای سبحان می فرماید «ساصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الارض؛ کسی که عمدا خودبزرگ بین باشد و فروتنی در برابر حق نداشته باشد، من قلبش رااز درک معارف دینی منصرف می کنم.»«ثم انصرفوا صرف الله قلوبهم؛ چون آنها نخست به دلیل ضعف درونی خود از آیات الهی روی گردان شدند، خدا نیز قلوب آنان را از ادراک مفاهیم قرآن منصرف کرد...» و چنین گروهی نه قرآن را می فهمند و نه بر فرض فهمیدن، از آن بهره مند می شوند. آنها همیشه در فکر متاع زودگذر دنیا هستند، «یاخذون عرض هذا الادنی؛ متاع پست دنیا را می گیرند و در مقابلش عقل و فطرت پاک و الهی را می دهند و به کوردلی مبتلا می شوند.»
دفن فطرت الهی
قرآن کریم به همه ی انسانها هشدار می دهند که اگر غرق در امور مادی باشید، جان پاک خود را در طبیعت دفن کرده و خسران دیده اید. اگر کسی عقل و فطرت خود را در غریزه ها و هدف های طبیعی دفن کند، منبع الهام درونی و تشخیص حق و باطل و تقوا و بدی را نیز دفن کرده است «فالهمها فجورها و تقواها؛ سپس فجور و تقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است.» و هیچ گاه نمی تواند معارف جدای از طبیعت و بلند قرآن کریم را بفهمد.
جاهلان به لزوم وحی و نبوت
کسانی که لزوم وحی را نمی فهمند و در برابر انبیا مقاومت می کنند؛ جاهلان و تکبر کننده گانند. چون جاهلند، ذهن علمی ندارند و اهل تفکر نیستند و به همین جهت قابلیت فهم ره آورد انبیا را ندارند و چون تکبر کننده گانند، در ساحت حق فروتنی و تواضع ندارند و در برابر آن قیام می کنند. چنین کسانی نه زبانشان به علم و حق گویاست و نه گوش شنوایی برای شنیدن حق دارند؛ و نه تنها خود به آیات زنده کننده ی قرآن کریم گوش فرا نمی دهند، بلکه دیگران را نیز از گوش دادن به آن باز می دارند «و هم ینهون عنه و ینؤون عنه؛ آنها دیگران را از آن باز می دارندو خود نیز از آن دوری می کنند. هم دیگران را از فیض الهی نهی می کنند و هم خود آنان محرومند.»
عدم استماع قرآن از سوی کافران
...
wikifeqh: موانع_فهم_قرآن
[ویکی اهل البیت] موانع فهم قرآن. "موانع" جمع "مانع" از ماده "منع" می باشد که در علم لغت آن را به حائل شدن بین شخص و اراده اش معنا می کنند.
ضد آن در معنا کلمه "اعطاء" است. و معادل آن در فارسی "بازداشتن" می باشد.
همچنین لغویون "فهم" را به شناختن یا تعقل معنا کرده اند. «فهمت الشیء» یعنی «عرفته یا عقلته» و برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده اند. و معادل فارسی آن را دانستن می گویند.
البته اهل لغت ماده فهم را برای "معانی" دانسته اند و به کار بردن آن را برای "ذوات" اشتباه می دانند؛ مثلا «فهمت الکلام» درست است ولی «فهمت الرّجل» صحیح نیست. ماده فهم در قرآن کریم تنها یکبار به کار رفته است: «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ...»؛ ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم...
بنابراین فهم قرآن از این باب است که قرآن نیز کلامی دارای معانی می باشد و می خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند.
منظور از فهم قرآن در بحث موانع فهم، دستیابی به معانی ظاهری آیات نیست؛ بلکه منظور اعتقاد داشتن و بهره بردن از آیات قرآن کریم است و الا هر کس به راحتی می تواند معنای ظاهری آیات را درک کند.
قبل از شمردن موانع فهم قرآن باید متذکر شویم که قرآن در حجاب نیست و ابهامی ندارد که دیگران آیاتش را نفهمند، بلکه خود انسان با اعمالش به جایی می رسد که از فهم قرآن بی نصیب می ماند.
ضد آن در معنا کلمه "اعطاء" است. و معادل آن در فارسی "بازداشتن" می باشد.
همچنین لغویون "فهم" را به شناختن یا تعقل معنا کرده اند. «فهمت الشیء» یعنی «عرفته یا عقلته» و برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده اند. و معادل فارسی آن را دانستن می گویند.
البته اهل لغت ماده فهم را برای "معانی" دانسته اند و به کار بردن آن را برای "ذوات" اشتباه می دانند؛ مثلا «فهمت الکلام» درست است ولی «فهمت الرّجل» صحیح نیست. ماده فهم در قرآن کریم تنها یکبار به کار رفته است: «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ...»؛ ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم...
بنابراین فهم قرآن از این باب است که قرآن نیز کلامی دارای معانی می باشد و می خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند.
منظور از فهم قرآن در بحث موانع فهم، دستیابی به معانی ظاهری آیات نیست؛ بلکه منظور اعتقاد داشتن و بهره بردن از آیات قرآن کریم است و الا هر کس به راحتی می تواند معنای ظاهری آیات را درک کند.
قبل از شمردن موانع فهم قرآن باید متذکر شویم که قرآن در حجاب نیست و ابهامی ندارد که دیگران آیاتش را نفهمند، بلکه خود انسان با اعمالش به جایی می رسد که از فهم قرآن بی نصیب می ماند.
wikiahlb: موانع_فهم_قرآن