موافقان الزام حکومتی حجاب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نیاز به پوشش و پرهیز از برهنگی جزء گرایش های فطری است که خداوند متعال آن را در وجود انسان قرار داده و در همه تمدن های کهن و ادیان الهی پوشش و حجاب زنان، جایگاه خاصی داشته و مورد توافق همه مذاهب اسلامی است.
پیرامون موضوع حجاب و پوشش زنان مسائل مختلفی طرح می شود. از این میان، چگونگی مواجهه حکومت با موضوع حجاب، مسئله مهم و بحث برانگیزی است.در ابتدا باید توجه نمود که نیاز به حجاب و پرهیز از برهنگی جزء گرایش های فطری بشر است که خداوند متعال آن را در وجود انسان قرار داده است. شواهد تاریخی نیز فطری، فرامذهبی و فراملی بودن حجاب را تائید می کند.در تمدن های کهن بشری مانند تمدن یونان و ایران موضوع حجاب در بین بانوان جایگاه ویژه ای داشته است و همه ادیان الهی، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده و جامعه بشری را به سوی آن فراخوانده اند. از بررسی و مقایسه حد و کیفیت حجاب در ادیان الهی روشن می گردد که حجاب در ادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدّت بیشتری برخوردار بوده است.اولین نشانه های بی مبالاتی نسبت به حجاب در ایران، هم زمان با آشنایی ایرانیان با فرهنگ غرب و غرب زدگی، در دوره قاجار پدیدار گشت، و اوج آن پروژه کشف حجاب بود که با مقاومت دلیرانه ملت، خصوصا علمای دین و زنان مسلمان و غیرتمند ایران زمین با شکست مواجه شد.بعد از پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (رحمة الله علیه) و استقرار نظام جمهوری اسلامی، حجاب به عنوان یک اصل اسلامی در ایران الزامی شد. اما در این میان برخی با طرح شبهاتی مانند فردی بودن موضوع حجاب یا برچسب اجباری زدن به حجاب و ... به آزادی مطلق در پوشش اجتماعی و عدم برخورد حکومت با افراد بی حجاب اعتقاد دارند. این شبهات که به صورت پراکنده در کتاب ها، مقالات، سخنرانی ها دیده می شود، مبتنی بر این است که موضوع حجاب مسئله ای صرفاً عبادی و فردی بوده که فاقد ابعاد اجتماعی است و الزام حکومت بر حجاب، امری مذموم، غیراخلاقی، ناقض حریم خصوصی افراد و موجب رواج ریاکاری در جامعه است. آنان با مناقشه در گستره قاعده فقهی تعزیر و اشکال بر اصل امر به معروف و نهی از منکر و با استناد به نبود گزارش تاریخی از برخورد با پدیده بدحجابی در حکومت نبوی و علوی و نیز روایات دال بر جواز نگاه کردن به زنان بی حجاب مدعی هستند که رعایت نکردن حجاب در اجتماع، کیفری را به دنبال نمی آورد و حکومت اسلامی نمی تواند کسی را به دلیل ترک واجبی چون حجاب مجازات کند.این در حالی است که از منظر فلسفه سیاسی، حکومت ها چه سکولار و چه غیر سکولار، می توانند با وضع قوانین، اتباع شان را ملزم به انجام یا ترک فعلی نمایند. البته مبنای پذیرش الزامات حکومت اسلامی، حق حاکمیت الهی و اجرای حدود و قوانین اسلامی در جامعه است و چون قلمرو حکومت اسلامی، همان قلمرو احکام و شریعت اسلامی است، وظیفه اصلی حکومت اسلامی اجرای احکام و فرمان های الهی در میان بندگان خداوند است. بنابراین، حاکم اسلامی هرگز نمی تواند نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات الهی بی تفاوت باشد، خصوصاً در آنجا که موضوع حکم، اجتماعی بوده و از ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برخوردار است مانند پوشش اسلامی و حجاب.از سوی دیگر در نظام سیاسی اسلام، سخن از حقوق متقابل مردم و دولت است؛ به این معنا که دولت در حکومت اسلامی موظف است که در جهت اجرای الزامات دینی و قانونی در جامعه تلاش نماید و از سوی دیگر مردم نیز علاوه بر پذیرش این الزامات می توانند اجرای آن ها را از دولت مطالبه نمایند. جامعه ای که حکومت دینی را بر حکومت غیردینی و سکولار ترجیح داده است، انتظاری جز این ندارد که حکومت منتخب برمبنای شریعت الهی و عرف متشرعه رفتار نماید. زیرا در حکومت دینی مرجع قانون گذاری، شریعت الهی ا ست. به علاوه در چنین حکومتی، دولت هرگز نمی تواند نسبت به مرجعیت دین و شریعت دینی بی تفاوت باشد؛ یعنی دولت در حکومت اسلامی موظف است که هر آنچه را که در شریعت دینی آمده به مثابه قانون تلقی کرده و برای اجرای آن در جامعه تلاش نماید و در غیر این صورت، اصولاً دولت مشروعیتی نخواهد داشت و مردم، دلیلی بر اطاعت از او نخواهند داشت.باید توجه نمود که اجتماعی بودن حجاب و موظف بودن حکومت اسلامی در پاسداشت و گسترش آن، به معنی آن نیست که حکومت باید بدین منظور حتما از قوه قاهره و اقدامات قضایی و جزایی بهره ببرد، بلکه به استناد ادله فقهی، دولت موظف به اتخاذ نیکوترین طرق دعوت، برای اقامه این معروف است. همچنین مصادیق تعزیر نیز در حکومت اسلامی بسیار متنوع و متعدد است و منحصر به حبس یا شلاق نیست؛ بلکه تعزیر از مراتب ضعیف مانند نهی زبانی، وعظ و توبیخ شروع می شود و تا مراحل ضرب وجرح و زندان شدت می یابد.
طرح مسئله
پیرامون موضوع حجاب و پوشش زنان مسائل مختلفی طرح می شود. از این میان، چگونگی مواجهه حکومت با موضوع حجاب، مساله مهم و بحث برانگیزی است. آیا حکومت می تواند زنان را ملزم به رعایت حجاب نماید؟ آیا توجیهی از سوی حکومت برای الزام مردم به حفظ پوشش متصور است؟ یا آنکه چنین الزام حکومتی اساساً مردود است و هیچ عنوان و دلیلی که حکومت با تکیه بر آن بتواند مردم را به رعایت حجاب الزام کند، وجود ندارد.
پیشینه بحث
خداوند اشتیاق درونی زنان به حجاب را با تشریع قانون پوشش مستحکم ساخت تا گوهرِ هستی زن در صدفِ پوشش، حفظ شود و جامعه از فرورفتن در گرداب فساد و تباهی نجات یابد. بی تردید جهان بینی و انسان شناسی هر فرهنگ و مکتب، نقش اساسی و مهمی در انتخاب نوع و کیفیت پوشش دارد. موضوع بحث ما پوشش در جامعه است؛ لذا نداشتن حجاب در حریم خصوصی از محل بحث خارج است.
← فطری بودن حجاب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس