ریاکاری

/riyAkAri/

مترادف ریاکاری: تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق

معنی انگلیسی:
insincerity, masquerade, pretense, simulacrum, hypocrisy, hypocrisy, prudery, quackery

لغت نامه دهخدا

ریاکاری. ( حامص مرکب ) عمل و صفت ریاکار. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ریاکار شود.

فرهنگ فارسی

عمل و حالت ریا کار دورویی منافقی .

فرهنگ عمید

عمل ریاکار.

مترادف ها

sham (اسم)
ساختگی، ریاکاری

پیشنهاد کاربران

تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق
دورویی

بپرس