[ویکی فقه] اکراه از سوی صاحبان قدرت ، با توجه به اهداف و منافع آنان، در عرصه های گوناگونی صورت می گیرد.
بخش قابل توجهی از موارد اکراه در قرآن ، به مسائل عقیدتی و فکری مربوط است؛ از جمله این موارد می توان از اکراه مشرکان مکه برای تغییر عقیده و به کفر کشاندن نو مسلمانان یاد کرد: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ ایمنِهِ اِلاّ مَن اُکرِهَ و قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالایمنِ و لکِن مَن شَرَحَ بِالکُفرِ صَدرًا فَعَلَیهِم غَضَبٌ مِنَ اللّهِ ولَهُم عَذابٌ»
← شأن نزول آیه
در جاهلیت پیش از اسلام رسم بر آن بود که برخی، کنیزان خود را در برابر گرفتن اجرت به کارهای نامشروع وا می داشتند. عبدالله بن اُبیّ ۶ کنیز به نامهای مُعاذه، مُسَیکه، اُمَیمه، عَمَره، اَروی و قُتیله داشت که آن ها را حتی پس از اسلام در معرض سوء استفاده قرار می داد. دو نفر از آنها (مُعاذه و مُسَیکه) نزد رسول خدا آمدند و از وی شکایت کردند که ما را به زنا وا می دارد. آیه ۳۳ سوره نور نازل شد و آنان را از اکراه کنیزان بر زنا منع کرد: «و لا تُکرِهوا فَتَیتِکُم عَلَی البِغاءِ اِن اَرَدنَ تَحَصُّنًا» البته حرمت اکراه بر فحشا ویژه کنیزان نیست و زنان آزاد را نیز نمی توان بر زنا اجبار کرد.
← سه بیان مختلف
زنان پیش از اسلام با ستمها و آزارهایی روبه رو بودند؛ یکی از رسوم جاهلی این بود که فرزندان با مرگ پدرشان سرنوشت زن او را که نامادری آنان محسوب می شد به دست می گرفتند و او هیچ گونه حق اعتراضی نداشت. آنها می توانستند برخلاف میل او با وی ازدواج کنند یا او را به همسری دیگری درآورند. گفته اند: فرزند یا نزدیک ترین خویشان میّت لباس خود را روی زن می افکند و به این ترتیب بر او و سرنوشت او حاکم می شد؛ یا خود بدون پرداخت مهر با وی ازدواج می کرد یا با مهری سنگین اورا به نکاح دیگری درمی آورد و مهر را خود تصرف می کرد یا این که زن را بلاتکلیف رها می کرد تا آنچه از شوهرش ارث برده به صورت فدیه آزادی خود بپردازد و گرنه آن قدر نزد آن ها بماند تا بمیرد و اموالش را ارث ببرند.
← منع قرآنی
...
بخش قابل توجهی از موارد اکراه در قرآن ، به مسائل عقیدتی و فکری مربوط است؛ از جمله این موارد می توان از اکراه مشرکان مکه برای تغییر عقیده و به کفر کشاندن نو مسلمانان یاد کرد: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ ایمنِهِ اِلاّ مَن اُکرِهَ و قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالایمنِ و لکِن مَن شَرَحَ بِالکُفرِ صَدرًا فَعَلَیهِم غَضَبٌ مِنَ اللّهِ ولَهُم عَذابٌ»
← شأن نزول آیه
در جاهلیت پیش از اسلام رسم بر آن بود که برخی، کنیزان خود را در برابر گرفتن اجرت به کارهای نامشروع وا می داشتند. عبدالله بن اُبیّ ۶ کنیز به نامهای مُعاذه، مُسَیکه، اُمَیمه، عَمَره، اَروی و قُتیله داشت که آن ها را حتی پس از اسلام در معرض سوء استفاده قرار می داد. دو نفر از آنها (مُعاذه و مُسَیکه) نزد رسول خدا آمدند و از وی شکایت کردند که ما را به زنا وا می دارد. آیه ۳۳ سوره نور نازل شد و آنان را از اکراه کنیزان بر زنا منع کرد: «و لا تُکرِهوا فَتَیتِکُم عَلَی البِغاءِ اِن اَرَدنَ تَحَصُّنًا» البته حرمت اکراه بر فحشا ویژه کنیزان نیست و زنان آزاد را نیز نمی توان بر زنا اجبار کرد.
← سه بیان مختلف
زنان پیش از اسلام با ستمها و آزارهایی روبه رو بودند؛ یکی از رسوم جاهلی این بود که فرزندان با مرگ پدرشان سرنوشت زن او را که نامادری آنان محسوب می شد به دست می گرفتند و او هیچ گونه حق اعتراضی نداشت. آنها می توانستند برخلاف میل او با وی ازدواج کنند یا او را به همسری دیگری درآورند. گفته اند: فرزند یا نزدیک ترین خویشان میّت لباس خود را روی زن می افکند و به این ترتیب بر او و سرنوشت او حاکم می شد؛ یا خود بدون پرداخت مهر با وی ازدواج می کرد یا با مهری سنگین اورا به نکاح دیگری درمی آورد و مهر را خود تصرف می کرد یا این که زن را بلاتکلیف رها می کرد تا آنچه از شوهرش ارث برده به صورت فدیه آزادی خود بپردازد و گرنه آن قدر نزد آن ها بماند تا بمیرد و اموالش را ارث ببرند.
← منع قرآنی
...
wikifeqh: موارد_اکراه