( معجزة ) معجزة. [ م ُ ج ِ زَ ] ( ع اِ ) آنچه نبی عاجز کند بدان خصم را وقت غلبه جستن در دعوی. ج ، معجزات. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . امر خارق العاده ای که مردم را از آوردن نظیر آن عاجز می کند و عادةً مقرون به دعوی نبوت است و در این کلمه هاء برای مبالغه باشد. ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به معجزه شود.
... [مشاهده متن کامل]
معجزة. [ م َ ج َ زَ / م َ ج ِ زَ ] ( ع مص ) رجوع به معجز [ م َ ج َ / م َ ج ِ ] شود. || ( اِ ) جایی که در آن از کسب عاجز باشند و منه الحدیث : ولاتلبثوا بدار معجزة؛ یعنی در جایی که از کسب عاجز باشید اقامت نکنید. ( از منتهی الارب ) . جایی که در آن از کسب عاجز باشند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
معجزة. [ م ِ ج َ زَ ] ( ع اِ ) کمربند بدان جهت که متصل کمر صاحب خود باشد. ( منتهی الارب ) . کمربند و منطقه. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) .
معجزه. [ م ُ ج ِ زَ / زِ ] ( از ع ، اِ ) چون خرق عادتی از نبی صادر شود که خلق از آوردن مثل آن عاجز آید آن را معجزه گویند و چون از ولی خرق عادتی پیدا گردد آن را کرامت خوانند و چون خرق عادتی از کافر به ظهور آید آن را استدراج گویند. ( آنندراج ) ( غیاث ) . آن چیزی که مردم از آوردن آن عاجز باشند مانند خرق عادتی که از انبیا صادر می گرددو شگفت و چمراس و فرجود نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) . امر خارق العاده ای که مایه خیر و سعادت باشد مقرون به دعوی نبوت و غرض از آن آشکار ساختن صدق کسی است که مدعی رسالت از جانب خداست. ( از تعریفات جرجانی ) . امر خارق العاده اعم از ترک یا فعل مقرون به تحدی با عدم معارضه ، و به عبارت دیگر معجزه امر خارق العاده ای است که بر دست مدعی نبوت ظاهر شود موافق دعوی او. ( ازکشاف اصطلاحات الفنون ) . ج ، معجزات : پس قوه پیغمبران معجزات آمد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 93 ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
معجزه در زبان لکی و لری جرمت و به عمل معجزه آسا جزمه دار می گویند
فرجود. [ ف َ ] ( اِ ) معجزه و اعجاز و اعجازخلاف عادتی است که از انبیا و کراماتی که از اولیا به ظهور میرسد. ( برهان ) .
معجزه یک امر خارج از علت ومعلول
ز معجزه در عصر جدید چه نغمه خوان است مرا
ز شق القمر متخصصین ناسا چه زیبا داستان است مرا
در ماه انگار بر دو نیم کردن آن جریان در کار است مرا
در قرآن هر ایه یک معجزه بر خردمند است مرا
... [مشاهده متن کامل]
ز گردش زمین در مدار خود در آن عصر چه زیبا بیان است مرا
که همه در مدار خود در گردش این یک اعجاز است مرا
ز گفتار اینکه اسمان بالا پائین در آن زمان یک معجزه است مرا
ز ستارگان در میلیارد بی ستون اعجاز قرآن است مرا
ز شرح زندگی زنبور عسل در قرآن معجزه عصر زمان است مرا
در سوره علق مراحل رشد جنین با علم امروز هم پیمان است مرا
قرآن معجزه همه دوران با پیشرفت علم درک آن قابل بیان است
ز بیمارانی که در سراسر جهان به آن جهان رفتن وبرگشتن معجزه قرن است مرا
ز وجود آن سرا در شرح حال آنها حجت تمام است مرا
پارسی ز معجزه در قرن جدید ره سوی ایمان حق است مرا
ز هر پاک دل و فرزانه یک چراغ هدایت مقام است مرا عصرچه زیبا بیان است مرا
کهکشان راه شیری با اندماج حداقل 5 کهکشان با خصایص خاص تشکیل شد.
خورشید ما با برخورد حداقل صدستاره تشکیل شد.
مواد اولیه زمین با نابودی حد اقل ۳۶۰ ستاره متفاوت تشکیل شد.
ماه ما با شهاب سنگ خیلی خاص به این مواصفات تشکیل شد.
... [مشاهده متن کامل]
. . .
هر مورد میلیارد میلیارد میلیارد معجزه لازمه تا تحقق پیدابشه!
حالا دانشمندان امیین باتوام اینهمه معجزات خود به خود بوده است.
واشگفتیا!
واژه معجزه
معادل ابجد 125
تعداد حروف 5
تلفظ mo'jeze
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: معجزَة]
مختصات ( مُ جِ زِ ) [ ع . معجزة ] ( اِ. )
آواشناسی mo'jeze
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
معجزه: ناتوان کن. چیزی که با آن پیامبران مردمان را ناتوان می کنند از به مانندش آوردن.
خارق العادة: شگفت انگیز، شکست هنجار.
سحر: افسون.
پارسی را پاس بداریم.
عبارت " ادیان مدعی هستند پیامبران میتوانستند معجزه کنند. مثل تبدیل عصا به اژدها یا مار" توهین وتکذیب قرآن را هست!
اللهُ" القادر" قوانین طبیعت را خلق ووضع کرد؛ وهروقت لازمه؛ عوض یا متوقف کند.
بدون خالق به وجود نمیای A L C Y O N E U S٢٣:٢٦ - ١٤٠١/٠٩/٢٨ واین اصل مفهوم معجزه هست!
... [مشاهده متن کامل]
به واژه "أمیین" رجوع کنید.
Some act of God
باطل کردن قوانین طبیعت و فیزیک
کار، عمل یا اتفاقی که با عقل انسان، منطق، هواس پنچ گانه، تجربه، دانش و علم و فلسفه مغتیرت دارد. ادیان مدعی هستند پیامبران میتوانستند معجزه کنند. مثل تبدیل عصا به اژدها یا مار
از لحاظ علم ( Sience ) مُعجزه ( پدیده ) وقتیکه سه با تکرار میشه به قانون تبدیل میشه وأمر
طبیعی به حساب میاد وقانون مدّون میشه ونظریه پردازی براش تشکیل میشه و. . .
از نظر مردم؛ مُعجزه ( حادثه - واقعه ) اگه بیشتر مردم انهارا دیدند یا شنیدند و نقل شدند وتکرار
... [مشاهده متن کامل]
شد؛ به أمر طبیعی وعادی تبدیل میشه.
واقعیت اینه هرچی در آفریده جهان بالقوّه مُعجزه هست.
مگه ألکترونها دور نترونها میچرخند معجزه نیست!
دیدن نور خورشیدرا معجزه نیست؟!
مگه علماء علّت وجود جاذبیّت بین أجرام کشف کردند یا خلق کردند تا معجزه به حساب نمیاد؟!
. . .
إحتمال توّلد نوزاد سالم وبه 10 سال رشد کنه و سالم بماند کمتر از یکم در میلیارد در
میلیارد در میلیارد . . . ای صفر میباشد؛معجزه نیست؟!
چون تکراری شد وفراوان هست؛ برای ما عادی هست
ومعجزه به نظر نمیاد.
کی میتواند تضمین کند که جنین تا یک روز زنده بماند؟!یا حتی یه ثانیه دیگری!
هرچی توی این گیتی معجزه هست.
در هر روز وهر لحظه میلیونها معجزه را میبینیم ( مانند صحبت کردن ) ؛ أمّا هیهات قبول کنیم
حقیقت وحق را!چون وقتیکه منفعت وخودخواهی بر همه چیز غلبه وأولویّت دارد. . . هیچ معجزه جدید هم فایده هم نداره ونداشت!
به همین سبب جهنّم را خلق شده تا از أوّل أنسانهای مُعانِد را صیقل میشوند.
و خود جهنّم تعجّب میکنه؛ چرا اینقدر مُعانِد ولجوج هست!
"وتقول هل من مزید"
مگه بازهم مُعاند هست!عجب!
هر چی خلق شد شاهکار شگفت، شگفت شاهکار است.
"فتبارک الله احسن الخالقین"
به واژه "مقالید" رجوع کنید
"له مقالید السماوات والارض"
شاهکار شگفت، شگفت شاهکار
وَرچ ( از فرهنگ مکنزی )
فراشگفتی
چون واژه ی' شگفتی' هم اکنون به جای واژه ی 'تعجب' به کار برده می شود. پس برای معجزه که بسیار "فراتر" از عجیب است، می توان از پیشوند فرا بهره گرفت: فراشگفتی.
شگفتکاری
شگفتکاری
شگفتینه
شگفتانه
شگفتار
مُعجِزه
این واژه می بایستی مانند مجازی از : مَج ، مَگ ، مُغ و mega , magic گرفته شده باشد.
زبان شناسان و دستور زبان نویسان زبان اربی که گویا ایرانیان هم در میان شان بودند از وام واژه های زبان های پیش رفته آن زمان مانند پارسی بُنواژه های سه تایی افزایشی ( ثلاثی مزید ) برساختند و در این فتاد ( مورد ) معجزه را از ستاک " عَجَزَ" انگاشتند ( فرض کردند ) ینی دیگران از انجام آن عاجز و ناتوان و درمانده اند.
... [مشاهده متن کامل]
به گمان معجزه مانند مجازی پارسی و از مَج ، مَجوس یا مَگوش ، مُغ ، مُغبُد ( موبد ) که دین بُدان یا دینشمندان ( روحانیون ) مهرِشتی یا زرتشتی بودند گرفته شده که توانا به انجام کارهایی بودند که دیگر مردمان نمی توانستند.
می توان این واژه را مُجِزه نوشت و گفت ، دیگر پیش - نهاد ها : مَجیزه ، مَغیزه ، مَگیزه
miracle
چَمراس
نیز
فرجود هم گفته آمده که فرجود مانای اعجاز دارد.
اعجاز، معجز، کرامت، استدراج، آیت
Wave a manic wand = معجزه کردن
کار هایی که انسان های معمولی توانایی انجام آنها را ندارند
بزرگ ترین معجزه ای که در طول تاریخ بشریت رخ داده است این است که یک یا چندین دروغ در ذهن پیروان ادیان به حقیقت محض تبدیل شده اند. غیر از این تاکنون معجزه دیگری رخ نداده است.
منظور از معجزه ، کاری خارج از دو دوتا چهارتای عقل .
برگرفته از آموزه های استاد محمدعلی طاهری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)