[ویکی فقه] معانی اسم، معانی دلالت کننده بر ذات یا حَدَث یا ارتباط بین آن دو بدون اقتران به زمان می باشد.
معانی اسما، مقابل معانی افعال و حروف قرار داشته، و بر ذات (زید) یا حدث (علم) و یا ارتباط بین ذات و حدث (ضارب) بدون اقتران به زمان، دلالت می کند. در برخی اسم ها، ماده و هیئت دارای یک وضع می باشد؛ یعنی هر یک دارای وضع مستقلی نیست، مثل: زید. اما در برخی دیگر، ماده و هیئت هر یک دارای وضع مستقل بوده و معنایی جدا از دیگری دارند، مثل: ضارب.
نکته اول
معانی اسما، قابلیت دارد که در یک جمله تام ، محکوم به و یا محکوم علیه قرار گیرد؛ بر خلاف حروف که صلاحیت هیچ یک را ندارد و بر خلاف افعال که فقط محکوم به قرار می گیرد.
نکته دوم
اسما دارای معنای اسمی می باشد مگر آنهایی که دارای هیئت و ماده است، که در این گونه اسما ماده دارای معنای اسمی و هیئت دارای معنای حرفی است.
معانی اسما، مقابل معانی افعال و حروف قرار داشته، و بر ذات (زید) یا حدث (علم) و یا ارتباط بین ذات و حدث (ضارب) بدون اقتران به زمان، دلالت می کند. در برخی اسم ها، ماده و هیئت دارای یک وضع می باشد؛ یعنی هر یک دارای وضع مستقلی نیست، مثل: زید. اما در برخی دیگر، ماده و هیئت هر یک دارای وضع مستقل بوده و معنایی جدا از دیگری دارند، مثل: ضارب.
نکته اول
معانی اسما، قابلیت دارد که در یک جمله تام ، محکوم به و یا محکوم علیه قرار گیرد؛ بر خلاف حروف که صلاحیت هیچ یک را ندارد و بر خلاف افعال که فقط محکوم به قرار می گیرد.
نکته دوم
اسما دارای معنای اسمی می باشد مگر آنهایی که دارای هیئت و ماده است، که در این گونه اسما ماده دارای معنای اسمی و هیئت دارای معنای حرفی است.
wikifeqh: مفاد_اسما