مصدق
/mosaddeq/
برابر پارسی: باورشده، گواهی شده، راستگو پنداشته شده
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: تصدیق کننده، گواهی دهنده راستی، گواهی دهنده به درستی کسی یا چیزی، ( در حقوق ) آن که از طرف اصحاب دعوا انتخاب می شود تا اظهار نظر یا شهادت او از ماوقع برای طرفین حجت باشد، ( در فقه ) مأمور وصول زکات، ( اَعلام ) مصدق: شهرت محمّد مصدق: [حدود، شمسی] دولتمرد و سیاستمدار ایرانی، دکتر حقوق، وزیر دارایی [ شمسی] و نماینده ی مجلس شورا از تهران [، شمسی] از مخالفان سلطنت رضاشاه، رهبر نهضت ملی کردن نفت ایران، بنیانگذار جبهه ی ملی ایران [ شمسی]، نخست وزیر [، شمسی]، بر اثر کودتای مرداد زندانی و سپس به روستای احمدآباد تبعید شد
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
مصدق. [ م َ دَ ] ( ع اِ ) مِصْدَق. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مِصْدَق شود.
مصدق. [ م ُ ص َدْ دِ ]( ع ص ) صدقات گیرنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). صدقه ستاننده. ج ، مصدقون. ( مهذب الاسماء ). فراهم آورنده زکوة و صدقه. جابی. عامل. ساعی. فراهم آورنده صدقه. صدقه ستاننده. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به تاج العروس ج 6 ص 406 شود. || تصدیق کننده و آنکه تصدیق کند دیگری را و گواهی دهد صداقت و راستی دیگری را. ( ناظم الاطباء ). برراست دارنده. ( مهذب الاسماء ). تصدیق کننده چیزی یا کسی. گواهی کننده راستی چیزی یا کسی را. ( از یادداشت مؤلف ). راستگوی دارنده کسی را. ضد مکذب. ( آنندراج ). مؤید. تأییدکننده. آنچه موجب تصدیق گردد : بالجمله سادات عظام را که ذریه طیبین و طاهرینند معزز و گرامی داشته در توقیر و احترام ایشان مبالغه عظیم می فرمودند مصدق این مقال تعظیم و توقیر زیاده از حد اعتدال سادات اسکویه تبریز است. ( عالم آرا ج 1 ص 143 ). || باورکننده. || مقوم. ارزیاب خبره. ج ، مصدقین.
مصدق. [ م ُص ْ ص َدْ دِ ] ( ع ص ) صدقه کننده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). متصدق. صدقه دهنده. ج ، مصدقون. ( مهذب الاسماء ) : ان المصدقین و المصدقات و اقرضوااﷲ قرضاً حسناً یضاعف لهم و لهم اجر کریم ( قرآن 18/57 )؛ همانا مردان تصدیق کننده و زنان تصدیق کننده و وام دهندگان به خدا وامی نیکو افزوده شود بر ایشان و ایشان راست مزدی ارجمند. و رجوع به تاج العروس ج 6 ص 406 شود.
مصدق. [ م ُ ص َدْ دَ ] ( ع ص ) استوار. ( یادداشت مؤلف ). محقق. تصدیق شده. به راستی گواهی شده :
ور گواهی به چار حد جهان
بگذراند مصدقش دانند.
خاقانی.
- سواد مصدق ؛ رونوشت مصدق. سواد و رونوشت به گواهی رسیده. ( از یادداشت مؤلف ).- مصدق داشتن ؛ تصدیق کردن. به درستی آن گواهی دادن. به راستی و به درستی پذیرفتن. باور کردن :
خدای را به یگانی بدان و از پس اوبیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
تصدیق کننده، باورکننده، تصدیق شده، باورکرده شده، گواهی شده
(اسم ) ۱ - کسی که شخصی یا شیئی را تصدیق کند راستگو دارنده مقابل مکذب . ۲- آنچه که موجب تصدیق گردد موید : بالجمله سادات عظام ( را ) که ذری. طیبین و طاهرینند معزز و گرامی داشته در توقیر و احترام ایشان مبالغ. عظیم می فرمودند مصدق این مقال تعظیم و توقیر زیاده از حد اعتدال سادات اسکوی. تبریز است . ۳ - باور کننده . ۴ - مقوم ارزیاب جمع : مصدقین .
استوار محقق
فرهنگ معین
(مُ صَ دِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - کسی که شخصی یا شیئی را تصدیق کند، راستگو دارنده . مق . مکذب . ۲ - آن چه که موجب تصدیق گردد، مؤید. ۳ - باور کننده . ۴ - مقوم ، ارزیاب . ج . مصدقین .
فرهنگ عمید
۲. باور کرده شده.
۱. تصدیق کننده.
۲. باورکننده.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] مصدق (قرآن). یکی از اوصاف قرآن مصدق می باشد.
از جمله اوصاف قرآن « تصدیق » و «مصدق» است. «تصدیق» در لغت به معنای اذعان و اعتقاد و راست دانستن مطلب یا سخن آمده است. «مصدق» یعنی تصدیق کننده و شهادتی که باعث تایید و تصدیق شود.
کاربرد قرآنی
این تعبیر در آیات متعددی از قرآن مجید دیده می شود که «قرآن مفاد کتب پیشین را تصدیق می کند»؛ مانند:۱. «مصدقا لما معکم» ؛۲. «مصدق لما معهم» ؛۳. «مصدقا لما بین یدیه من الکتاب» ؛۴. «ولکن تصدیق الذی بین یدیه».
وجه تسمیه
براساس این آیات، قرآن مجید کتاب های آسمانی پیامبران گذشته همچون تورات حضرت موسی علیه السّلام و انجیل حضرت عیسی علیه السّلام را تصدیق و تایید کرده است. بنابراین، قرآن خود را «مصدق» می نامد.
تصدیق نشانه های پیامبر
...
از جمله اوصاف قرآن « تصدیق » و «مصدق» است. «تصدیق» در لغت به معنای اذعان و اعتقاد و راست دانستن مطلب یا سخن آمده است. «مصدق» یعنی تصدیق کننده و شهادتی که باعث تایید و تصدیق شود.
کاربرد قرآنی
این تعبیر در آیات متعددی از قرآن مجید دیده می شود که «قرآن مفاد کتب پیشین را تصدیق می کند»؛ مانند:۱. «مصدقا لما معکم» ؛۲. «مصدق لما معهم» ؛۳. «مصدقا لما بین یدیه من الکتاب» ؛۴. «ولکن تصدیق الذی بین یدیه».
وجه تسمیه
براساس این آیات، قرآن مجید کتاب های آسمانی پیامبران گذشته همچون تورات حضرت موسی علیه السّلام و انجیل حضرت عیسی علیه السّلام را تصدیق و تایید کرده است. بنابراین، قرآن خود را «مصدق» می نامد.
تصدیق نشانه های پیامبر
...
wikifeqh: مصدق_(قرآن)
دانشنامه عمومی
مصدق (استان شلف). مصدق ( به عربی: مصدق ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان الشلف واقع شده است. [ ۱] مصدق ۵٬۴۹۶ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: مصدق (استان شلف)
مترادف ها
داور، حکم، قاضی، مصدق، منصف
پیشنهاد کاربران
گواهی دهنده
وقت بخیر رضا پورقاسمی نودهی
مُصَدِّق = در حقوق یعنی کارشناس خط و امضاء
مُصَدِّق = در حقوق یعنی کارشناس خط و امضاء
مقبول القول
در بعضی مواقع مصدق در اصل متصدق [ م ُ ت َ ص َدْ دِ ]است که حرف ت در صاد ادغام شده است لذا در این صورت معنای صدقه دهنده خواهد داشت و جمع آن مصدقون ( مصدقین ) و مصدقات در اصل متصدقون ( متصدقین ) و متصدقات
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
خواهد بود لذا با توجه به عبارت و جمله می توان دریافت که معنی تصدیق کننده دارد یا صدقه دهنده مانند آیه ی 18 سوره ی حدید: ان المصدقین و المصدقات و اقرضوااﷲ قرضاً حسناً یضاعف لهم و لهم اجر کریم؛ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺻﺪﻗﻪ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻭ ( ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ) ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺍﻣﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺟﺮﻱ ﻧﻴﻜﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
( مُ صَ دِّ ق )
گواهی کننده
گواهی گر
گواهی کننده
گواهی گر