مشیت
/maSiyyat/
مترادف مشیت: اراده، خواست، خواهش، عزم، میل، سرنوشت، تقدیر
برابر پارسی: خواست، خواسته، آرزو
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: اراده، خواست، سرنوشت
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
نه بی ارادت او بر زمین ببارد ابر
نه بی مشیت او بر هوا بجنبد باد.
مسعودسعد.
بحر مشیت بود کفک زمان از لبش گرد جهان میکشد منت او زیر بار.
خاقانی.
اسباب معیشت او برحسب مشیت و ارادت او ترتیب داد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). حکیم گفت بموجب آنکه انجام کار معلوم نیست و رأی همگنان در مشیت است که صواب آمد یا خطا. ( گلستان ). و رجوع به مشیئة شود.مشیة. [ م ِش ْ ی َ ] ( ع ص ) رفتار و نوعی از رفتار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نوع رفتن و هیئت رفتن ورفتار. ( ناظم الاطباء ). نوعی رفتار. یقال : «مشی مشیةسریعة»، و آن خوبی رفتار است. ( از اقرب الموارد ).
مشیة.[ م َش ْ ی َ ] ( ع اِ ) یکمرتبه رفتن. ( ناظم الاطباء ).
مشیة. [ م َ شی ی َ ] ( ع اِ ) اراده خداوند تبارک و تعالی. الحدیث ، قال الرضا علیه السلام : الابداع و الارادة و المشیة، اسماء ثلثة و معناها واحد. ( ناظم الاطباء ).
- بمشیةاﷲ، بمشیئةاﷲ ؛ به خواست خدای تبارک و تعالی : اکنون آن شرط نگاه دارم بمشیةاﷲ و عونه. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 89 ). هر باری که خیلتاش را بباید داد بدهد تا به موقع رضا باشد بمشیة اﷲ و عونه و السلام. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 118 ). اکنون به سر تاریخ بازشویم بمشیة اﷲ و عونه. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 341 ). رجوع به مشیت و مشیئة و ترکیب مشیئةاﷲ شود.
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - اراده خواست . ۲ - اراد. خدای تعالی : مگن بچشم حقارت نگاه در من مست تکه نیست معصیت و زهد بی مشیت او . ( حافظ ) ۳ - تجلی ذاتی وعنایت سابق. حق بر ایجاد معدوم واعدام موجود است و آن اعم از اراده است زیرا اراده عبارت از تجلی ذات است برای ایجاد معدوم .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. اراده و خواست خداوند.
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] مَشیت به معنای خواستن و خواست و اراده خدا از الفاظ مشترک میان خدا و انسان است. این واژه در مورد خدا به معنای ایجاد شیء و درباره انسان به معنای طلب و خواستن تعریف شده است.
مشیت الهی در میان اندیشمندان مورد اختلاف واقع شده، برخی آن را از صفات فعل، عده ای آن را از صفات ذات و برخی دیگر آن را از آثار علم و قدرت خداوند دانسته اند. مشیت الهی به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم شده است.
بین مشیت الهی با مشیت انسان از جهاتی از جمله بی نیاز بودن از لوازم و مطلق و نامحدود بودن تفاوت گذاشته شده است. در نگرش شیعی با استناد به روایت «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ وَ لَکنْ أَمْرٌ بَینَ أَمْرَین» اختیار انسان را در طول مشیت خداوند دانسته اند.
مشیت به خواستن، اراده کردن و خواست و اراده خداوند تعبیر شده و به تمایل پیدا کردن به چیزی تا حدی که به طلب آن منجر شود، نیز تعریف شده است. این واژه را از الفاظ مشترک میان خدا و انسان دانسته اند؛ به صورتی که مشیت را در مورد خداوند به معنای ایجاد شیء و درباره انسان به معنای طلب و خواستن معنا کرده اند. توجه به شیء، تصور آن و تمایل و رغبت به آن چیز، از مراحل تحقق مشیت در انسان دانسته شده و بعد از تحقق مشیت تصمیم و اراده قرار داده شده است؛ ولی تحقق مشیت در مورد خداوند را به دلیل علم حضوری خدا، نیازمند مراحل فوق ندانسته اند. مشیت را نخستین ظهور هستی امکانی از مبدا هستی دانسته اند که سایر ظهورات هستی به واسطه آن آشکار می گردد. واژه مشیت در قرآن به صورت صریح وارد نشده ولی مشتقات آن در قالب واژه هایی از قبیل «شاء»، «یشأ»، «یشاء» و «یشإ» بیش از دویست بار درباره خدا و انسان به کار رفته است. علاوه بر این در روایات متعددی مفهوم مشیت گاه مترادف با واژه های ابداع (ایجاد) و اراده و گاه متفاوت از آنها استفاده شده است.
مشیت و اراده را گاه به یک معنا دانسته و تفاوت آنها را فقط در لفظ می دانند؛ ولی گاه میان آن دو تفاوت قائل شده اند؛ به این بیان که مشیت تنها خواستن چیزی و اراده رفتن به سمت چیزی و اقدام کردن برای انجام کاری است. بر این اساس گاهی چیزی خواسته می شود ولی اراده بر انجام آن تعلق نمی گیرد و به همین دلیل مشیت را مرتبه ضعیف اراده که با انجام فعل فاصله دارد و اراده را مرتبه قوی مشیت که به انجام فعل متصل است تعریف کرده اند. و به عبارتی دیگر اراده را از تعینات مشیت و متاخر از آن دانسته اند؛ زیرا مشیت مربوط به مرتبه علم و اراده از مراتب فعل است.
مشیت به خواستن، اراده کردن و خواست و اراده خداوند تعبیر شده و به تمایل پیدا کردن به چیزی تا حدی که به طلب آن منجر شود، نیز تعریف شده است. این واژه را از الفاظ مشترک میان خدا و انسان دانسته اند؛ به صورتی که مشیت را در مورد خداوند به معنای ایجاد شیء و درباره انسان به معنای طلب و خواستن معنا کرده اند. توجه به شیء، تصور آن و تمایل و رغبت به آن چیز، از مراحل تحقق مشیت در انسان دانسته شده و بعد از تحقق مشیت تصمیم و اراده قرار داده شده است؛ ولی تحقق مشیت در مورد خداوند را به دلیل علم حضوری خدا، نیازمند مراحل فوق ندانسته اند. مشیت را نخستین ظهور هستی امکانی از مبدا هستی دانسته اند که سایر ظهورات هستی به واسطه آن آشکار می گردد. واژه مشیت در قرآن به صورت صریح وارد نشده ولی مشتقات آن در قالب واژه هایی از قبیل «شاء»، «یشأ»، «یشاء» و «یشإ» بیش از دویست بار درباره خدا و انسان به کار رفته است. علاوه بر این در روایات متعددی مفهوم مشیت گاه مترادف با واژه های ابداع (ایجاد) و اراده و گاه متفاوت از آنها استفاده شده است.
مشیت و اراده را گاه به یک معنا دانسته و تفاوت آنها را فقط در لفظ می دانند؛ ولی گاه میان آن دو تفاوت قائل شده اند؛ به این بیان که مشیت تنها خواستن چیزی و اراده رفتن به سمت چیزی و اقدام کردن برای انجام کاری است. بر این اساس گاهی چیزی خواسته می شود ولی اراده بر انجام آن تعلق نمی گیرد و به همین دلیل مشیت را مرتبه ضعیف اراده که با انجام فعل فاصله دارد و اراده را مرتبه قوی مشیت که به انجام فعل متصل است تعریف کرده اند. و به عبارتی دیگر اراده را از تعینات مشیت و متاخر از آن دانسته اند؛ زیرا مشیت مربوط به مرتبه علم و اراده از مراتب فعل است.
wikishia: مشیت
دانشنامه عمومی
مشیت (مجموعه تلویزیونی). مشیت ( انگلیسی: Providence ) یک سریال تلویزیونی درام پزشکی آمریکایی است که توسط جان مسیوس ساخته شده است و در شبکه تلویزیونی ان بی سی با بازی ملینا کاناکاریدیز پخش شد. این سریال از ۸ ژانویه ۱۹۹۹ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۰۲ به مدت ۵ فصل و ۹۶ قسمت پخش شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: مشیت (مجموعه تلویزیونی)
مترادف ها
میل، ارزو، نیت، اراده، قصد، خواهش، خواست، وصیتنامه، مشیت، وصیت
اراده، خواست، از روی اراده، مشیت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سلیم
مشیت: خاسته، خاسته ها
مشیت: خاسته، خاسته ها
هم خانواده های مشیت: شاء، یشأ، یشاء.
ان شاء الله: اگر خدا بخواهد.
مشیت: خواست.
ان شاء الله: اگر خدا بخواهد.
مشیت: خواست.
در زیر عنوان فرهنگ فارسی فوق، شعری از حافظ آمده است که غلط املایی دارد درست آن این است:
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی مشیت او.
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی مشیت او.
در ادامه نوشتار دوستمون مجتبی عیوض صحرا باید بگوییم که
در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر اینکه fe منفی ساز باشد که آنگاه shemale بما میفهماند male عنوان کلی بوده نه اشاره به جنس خاصی همچون مردان دارد ؛ همچنین در انسان ک از انس آمده نشان دوستی را میبینیم و animal میتواند ناانسان بوده باشد یعنی غیر انسانی ( نه غیر مرد = زنان ) پس باز هم میتوان فهمید male یا دگرنویس آن mal یعنی انس و دوستی و انسانی و آنگاه animal میشود غیر انسانی = حیوان و همچنین ما در زبان کنونی ایرانی واژه خط مشی را داریم که مشی بیشک از همان مش و مشیانه آمده و اشاره به این دارد که یکی بوده و دیگری از آن امده ( مشی آنه = آنچه از مشی آمده ) و برابر داستان قرانی خداوند حوا را برای ادم افرید ک باز هم میتوان فهمید مشی دیس و گونه کلی میباشد و نه جنس خاص ( مرد ) پس بازهم ثابت شد مشی میشود انسان و animal میشود غیر انسانی و میش یا مشی یا مشیا میشود انسانی یا دوستانه و جالب اینکه گوسفندان گونه هایی هستند که خوی انسانی و دوستانه دارند و نه حیوانی و میتوان فهمید میش یا مش یا مشی ( که در خط مشی آمده همان خط دوستی و رفتار دوستانه ) میباشد.
... [مشاهده متن کامل]
پس مش / میش / مشیا میشود دوستانه یا انسانی ( انس = دوستی ) و انیمیش میشود غیر دوستانه = حیوانی
با سپاس از دوستان
البته میتواند با واژه کهن و بسیار باستانی ایش / ویش / wish و . . . . نیز یک ریشه باشد به چمِ خواست و ارزو یا به تعبیر دیگر دوست داشتن و علاقه و میش میتواند از مه ایش آمده باشد یعنی بسیار دوست داشتنی و دوستانه = انسانی
واژه شدن نیز بسیار همسان ایش / ایس / ویش / wish / خویش / خیش / خواست / ایست و . . . . می باشد که هر کدام در جای خود برای آماج خاصی بکار رفته اند
خویش / خیش = کسی یا چیزی را از خود دوست داشتن و خواستن = خویشاوند که فامیل نامیده میشود یعنی از خود دانستن
ایش در ایشالله ( ایش اله = الهه و خدای خواست و آرزو ) و نه انشالله ( اگر خدا بخواهد )
اندیشه = اند ایشه = بسیار خواستن واژه اند که پیشتر اندر نوشته میشد با اینتر = enter و اندرانی و در و . . . . . به چمار بسیار وارد شدن و نشانه کثرت و زیادی در کار را دارد و واژه and در لاتین برای ضرب یا همان کثرت دادن بکار میرود که چکیده andar یا اندر ایرانیست و ریشه یکسانی با هم دارند.
ایست یا است یا هست همه نشان از سفت یا استقرار و شدن و موجودیت دارد. اشتوتکارد = اشت توتکارد = شهر توتکارد / استکهلم = شهر هلم ( استوک = stock از دیگر مشتقات است و هست و . . . میباشد
بنابراین گونه های بسیاری از آنها ساخته شده و شُدن گویا ایشدَن = ishdan یا ishtan بودن که رفته رفته به گویش فارس ها به شُدن خوانده شده .
مشی و مشیانه نیز میتواند مه ایش بوده باشد = مه ( بزرگ / بالا ) ایش ( خواستن ) = بسیار انسانی و دوست داشتنی
از اینرو مشیت میشود مشی یت ( پسوند فارسی ساز ( هر جا ___ یت دیدید به ایرانی بودن آن بسیاز شک کنید ) = > مشیت = خواست و همراهی و ارزو کردن که با همه همدیسهایی که از ایش / ویش و . . . . اوردم هیچ شکی به ایرانی بودن آن نیست .
با سپاس
در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر اینکه fe منفی ساز باشد که آنگاه shemale بما میفهماند male عنوان کلی بوده نه اشاره به جنس خاصی همچون مردان دارد ؛ همچنین در انسان ک از انس آمده نشان دوستی را میبینیم و animal میتواند ناانسان بوده باشد یعنی غیر انسانی ( نه غیر مرد = زنان ) پس باز هم میتوان فهمید male یا دگرنویس آن mal یعنی انس و دوستی و انسانی و آنگاه animal میشود غیر انسانی = حیوان و همچنین ما در زبان کنونی ایرانی واژه خط مشی را داریم که مشی بیشک از همان مش و مشیانه آمده و اشاره به این دارد که یکی بوده و دیگری از آن امده ( مشی آنه = آنچه از مشی آمده ) و برابر داستان قرانی خداوند حوا را برای ادم افرید ک باز هم میتوان فهمید مشی دیس و گونه کلی میباشد و نه جنس خاص ( مرد ) پس بازهم ثابت شد مشی میشود انسان و animal میشود غیر انسانی و میش یا مشی یا مشیا میشود انسانی یا دوستانه و جالب اینکه گوسفندان گونه هایی هستند که خوی انسانی و دوستانه دارند و نه حیوانی و میتوان فهمید میش یا مش یا مشی ( که در خط مشی آمده همان خط دوستی و رفتار دوستانه ) میباشد.
... [مشاهده متن کامل]
پس مش / میش / مشیا میشود دوستانه یا انسانی ( انس = دوستی ) و انیمیش میشود غیر دوستانه = حیوانی
با سپاس از دوستان
البته میتواند با واژه کهن و بسیار باستانی ایش / ویش / wish و . . . . نیز یک ریشه باشد به چمِ خواست و ارزو یا به تعبیر دیگر دوست داشتن و علاقه و میش میتواند از مه ایش آمده باشد یعنی بسیار دوست داشتنی و دوستانه = انسانی
واژه شدن نیز بسیار همسان ایش / ایس / ویش / wish / خویش / خیش / خواست / ایست و . . . . می باشد که هر کدام در جای خود برای آماج خاصی بکار رفته اند
خویش / خیش = کسی یا چیزی را از خود دوست داشتن و خواستن = خویشاوند که فامیل نامیده میشود یعنی از خود دانستن
ایش در ایشالله ( ایش اله = الهه و خدای خواست و آرزو ) و نه انشالله ( اگر خدا بخواهد )
اندیشه = اند ایشه = بسیار خواستن واژه اند که پیشتر اندر نوشته میشد با اینتر = enter و اندرانی و در و . . . . . به چمار بسیار وارد شدن و نشانه کثرت و زیادی در کار را دارد و واژه and در لاتین برای ضرب یا همان کثرت دادن بکار میرود که چکیده andar یا اندر ایرانیست و ریشه یکسانی با هم دارند.
ایست یا است یا هست همه نشان از سفت یا استقرار و شدن و موجودیت دارد. اشتوتکارد = اشت توتکارد = شهر توتکارد / استکهلم = شهر هلم ( استوک = stock از دیگر مشتقات است و هست و . . . میباشد
بنابراین گونه های بسیاری از آنها ساخته شده و شُدن گویا ایشدَن = ishdan یا ishtan بودن که رفته رفته به گویش فارس ها به شُدن خوانده شده .
مشی و مشیانه نیز میتواند مه ایش بوده باشد = مه ( بزرگ / بالا ) ایش ( خواستن ) = بسیار انسانی و دوست داشتنی
از اینرو مشیت میشود مشی یت ( پسوند فارسی ساز ( هر جا ___ یت دیدید به ایرانی بودن آن بسیاز شک کنید ) = > مشیت = خواست و همراهی و ارزو کردن که با همه همدیسهایی که از ایش / ویش و . . . . اوردم هیچ شکی به ایرانی بودن آن نیست .
با سپاس
مشیت واژه ی پارسی هست همچون نام شاهزاده ی هخامنشی یعنی ماشیسته پسر داریوش بزرگ هخامنشی.
اراده و خواست - خواست خداوند
عزم
اراده
خواست
اراده
خواست
کفارات
بلتد مرتبه