مرسل
/morsal/
مترادف مرسل: پیغمبر، رسول، فرستاده، نبی، فرستاده شده، ارسال شده
متضاد مرسل: غیر مرسل
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: فرستاده شده، فرستنده، رسول صاحب کتاب، ساده و روان، ( در حدیث ) ویژگی روایتی که تمام یا بعضی از راویان آن حذف شده باشد، یا بدون ذکر راویان به امام معصوم نسبت داده شود، ( در خوش نویسی ) یکی از انواع خطوط عربی، ( در مقوله ی صفت ) ساده، روان، ارسال شده
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
- مرسل الریاح ؛ فرستنده بادها.
- || کنایه از خدای تعالی :
گفت انوری که از اثر بادهای سخت
ویران شود سراچه وکاخ سکندری
در روز حکم او نوزیده ست هیچ باد
یا مرسل الریاح تو دانی و انوری.
( منسوب به ادیب صابر ).
|| رهاکننده موی. || رهاکننده ستور. ( ناظم الاطباء ).مرسل. [ م ُ س َ ] ( ع ص ) اسم مفعول است از مصدر ارسال.فرستاده. ( منتهی الارب ). فرستاده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). ارسال شده. رسول. ( از اقرب الموارد ) :
این فرستادن مرا پیش تو میر
هست برهانی که شد مرسل خبیر.
مولوی.
|| پیغامبر. ( منتهی الارب ). پیغامبر فرستاده. ( دهار ). نبی صاحب کتاب اﷲ. ( غیاث ) ( آنندراج ). پیامبر. پیغامبر فرستاده سامی. ج ، مرسلون و مرسلین : او رسول مرسل این شاعران روزگار
شعر او فرقان و معنیهاش سرتاسر سنن.
منوچهری.
لایخرج عنه ملک مقرب و لانبی مرسل. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298 ).بکشید سوی احمد مرسل رخت
بربست ز آن دیار کرم بارش.
ناصرخسرو.
در ملت محمد مرسل نداشت کس فاضل تر از محمد یحیی فنای خاک.
خاقانی.
احمد مرسل که کرد از طپش و زخم تیغتخت سلاطین ز گال گردن شیران کباب.
خاقانی.
شاهنشهی است احمد مرسل که ساخت حق تاج ازل کلاهش و درع ابد قبا.
خاقانی.
در نفاذ امر او بر بحر و بررایش از دست دو مرسل کرده اند.
خاقانی.
احمد مرسل که خرد خاک اوست هر دو جهان بسته فتراک اوست.
نظامی.
کسی که از پس احمد روا بود مرسل بزرگوار امیر امام خاقانی است.
افضل الدین ساوی.
|| مرسلة. مطلق.- ملک یا درهم مرسل ؛ملک و یا درهمی که آن را ملک مطلق دانند بجهت سببی معین ، گویند املاک مرسلة یا دراهم مرسلة. ( از تعریفات جرجانی ). رجوع به مرسلة شود.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) فرستنده جمع : مرسلین .
فرهنگ معین
(مُ س ) [ ع . ] (اِفا. ) فرستنده ، ج . مرسلین .
فرهنگ عمید
۱. فرستاده شده، فرستاده، پیغام آور.
۲. ساده، روان: نثر مرسل.
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] لغت «مرسل» در اصل به معنی رها شده است و معمولا دارای دو کاربرد می باشد:
wikiahlb: مرسل
[ویکی الکتاب] معنی مُّرْسَلٌ: فرستاده شده
معنی مُرْسِلَ: فرستنده
معنی ذَا ﭐلْکِفْلِ: نام یکی از پیامبران الهی علیهم السلام (در روایتی از امام جواد آمده است :خدای عز و جل صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاد که سیصد و سیزده نفر آنان مرسل بودند(بقیه دین وشریعت دیگر پیامبران را تبلیغ می کردند) ، و ذو الکفل یکی از آن مرسلین است که بعد از ...
ریشه کلمه:
رسل (۵۱۳ بار)
معنی مُرْسِلَ: فرستنده
معنی ذَا ﭐلْکِفْلِ: نام یکی از پیامبران الهی علیهم السلام (در روایتی از امام جواد آمده است :خدای عز و جل صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاد که سیصد و سیزده نفر آنان مرسل بودند(بقیه دین وشریعت دیگر پیامبران را تبلیغ می کردند) ، و ذو الکفل یکی از آن مرسلین است که بعد از ...
ریشه کلمه:
رسل (۵۱۳ بار)
wikialkb: مُرْسِل
دانشنامه عمومی
مرسل ( به فرانسوی: Meursault ) یک کمون در فرانسه با جمعیت ۱٬۵۶۶ نفر است که در Canton of Beaune - Nord واقع شده است. [ ۱]
wiki: مرسل
مرسل (آق داش). مرسل ( به لاتین: Mürsəl ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان آق داش واقع شده است. مرسل ۱۳۲۲ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: مرسل (آق داش)
پیشنهاد کاربران
�مُرسَل �در زبان عربی به معنی �موی باز و بافته نشده�نیز است :
غَدائِره مُستَشزِراتٌ اِلی العُلیٰ//تَضلُّ العِقاصُ فی مثنیً و �مرسلٍ�.
معنی:گیسوهای به هم بسته ی آن ، زبر بلندی های سرش برآمده بود ، و مجموعه های به هم بسته در زیر گیسوهای بافته و نابافته گم میشد.
غَدائِره مُستَشزِراتٌ اِلی العُلیٰ//تَضلُّ العِقاصُ فی مثنیً و �مرسلٍ�.
معنی:گیسوهای به هم بسته ی آن ، زبر بلندی های سرش برآمده بود ، و مجموعه های به هم بسته در زیر گیسوهای بافته و نابافته گم میشد.
پیام رسان