[ویکی فقه] با ظهور اسلام مکتب انتظار منجی نیز تبیین می شود؛ چنانکه در ادیان گذشته مکتب انتظار به عنوان معرفتی نهائی و غائی اعلام می شد. با استمرار مکتب اسلام و رسیدن امامت به مهدی(عجّل الله فرجه الشریف) این عقیده وارد مرحله جدیدی در عرصه اجتماع شد. ارتباط آن حضرت با مردم از جمله مسائل مهمی بود که به صورت های مختلف انجام می پذیرفت؛ اما صورت موثر آن، ارتباط با واسطه وکلائی خاص و تعیین شده از سوی آن حضرت با عموم مردم بود که خلاء نبود ارتباط بی واسطه را پر می کرد. اما آسیب هائی که عده ای بی دین به این رویه وارد می کردند باعث شد تا آن حضرت به شیعیان هشدار دهد تا از دام گسترده شیادان در این راه مطلع شوند و این آسیب را کنترل کنند. در این مقاله به مدعیان ارتباط و بابیت با آن حضرت اشاره می کنیم.
ادعای بابیت منحصر به زمان غیبت صغری نسبت به امام زمان(علیه السّلام) نیست بلکه بعد از غیبت صغری و قبل از آن نسبت به ائمه(علیه السّلام) سابقه داشته و معمولا این افراد از جمله گزافه گویان و غالیان بوده اند که معتقد به الوهیت ائمه(علیه السّلام) می شدند. از جمله این افراد علی بن حسکه است که خود را باب و نائب و فرستاده امام هادی(علیه السّلام) معرفی می کرد و معتقد به الوهیت آن حضرت بود.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۱۶، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ه ق.
در زمان غیبت صغری نائبان حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه الشریف) توسط آن حضرت تعیین می شدند که در طول این دوران چهار نفر مسئولیت نیابت خاص آن حضرت را به عهده داشتند که عبارتند از: عثمان بن سعید العمری، محمد بن عثمان العمری، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سمری. وجود نواب خاص قطعا در میان شیعیان باعث خنثی شدن بسیاری از فتنه ها و روشن شدن وظیفه شیعیان می شد؛ اما مقبولیت نیابت در جامعه شیعه با آسیب هایی روبرو بود، به همین دلیل در دوران این نواب عده ای سودجو ادعای نیابت از طرف حضرت حجت(عجّل الله فرجه الشریف) داشتند و خود را در ارتباط و ملاقات با امام عصر (عجّل الله فرجه الشریف) معرفی می کردند که علاوه بر انحراف مردم از مسیر حقیقی مهدویت و نیابت خاصه باعث خروج مساله مهدویت از یک رکن دینی به یک مساله عرفی شدند تا جائی که حتی برخی صوفیه چون حسین بن منصور حلاج برای پیشبرد اهداف خود ادعای نیابت می نمود. وجود نائبان خاص و فقهاء و علماء در این دوران آسیب رسانی مدعیان دروغین را به حداقل می رساند و دفع می کرد. اکنون به ذکر مدعیان دروغین نیابت خاصه در دوران غیبت می پردازیم که عبارتند از :
← ابومحمد حسن شریعی
۱. ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۱۶، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ه ق.
...
ادعای بابیت منحصر به زمان غیبت صغری نسبت به امام زمان(علیه السّلام) نیست بلکه بعد از غیبت صغری و قبل از آن نسبت به ائمه(علیه السّلام) سابقه داشته و معمولا این افراد از جمله گزافه گویان و غالیان بوده اند که معتقد به الوهیت ائمه(علیه السّلام) می شدند. از جمله این افراد علی بن حسکه است که خود را باب و نائب و فرستاده امام هادی(علیه السّلام) معرفی می کرد و معتقد به الوهیت آن حضرت بود.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۱۶، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ه ق.
در زمان غیبت صغری نائبان حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجه الشریف) توسط آن حضرت تعیین می شدند که در طول این دوران چهار نفر مسئولیت نیابت خاص آن حضرت را به عهده داشتند که عبارتند از: عثمان بن سعید العمری، محمد بن عثمان العمری، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سمری. وجود نواب خاص قطعا در میان شیعیان باعث خنثی شدن بسیاری از فتنه ها و روشن شدن وظیفه شیعیان می شد؛ اما مقبولیت نیابت در جامعه شیعه با آسیب هایی روبرو بود، به همین دلیل در دوران این نواب عده ای سودجو ادعای نیابت از طرف حضرت حجت(عجّل الله فرجه الشریف) داشتند و خود را در ارتباط و ملاقات با امام عصر (عجّل الله فرجه الشریف) معرفی می کردند که علاوه بر انحراف مردم از مسیر حقیقی مهدویت و نیابت خاصه باعث خروج مساله مهدویت از یک رکن دینی به یک مساله عرفی شدند تا جائی که حتی برخی صوفیه چون حسین بن منصور حلاج برای پیشبرد اهداف خود ادعای نیابت می نمود. وجود نائبان خاص و فقهاء و علماء در این دوران آسیب رسانی مدعیان دروغین را به حداقل می رساند و دفع می کرد. اکنون به ذکر مدعیان دروغین نیابت خاصه در دوران غیبت می پردازیم که عبارتند از :
← ابومحمد حسن شریعی
۱. ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۱۶، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ه ق.
...
wikifeqh: مدعیان_بابیت_در_عصر_امامت