[ویکی اهل البیت] محمد صالح حائری (علامه سمنانی). محمدصالح حائری مازندرانی (1298-1391 ق) معروف به علامه سمنانی از علمای شیعی متبحر در فلسفه و علوم اسلامی بود که در دوران رضاشاه پهلوی می زیسته است. وی در مبارزه با استبداد و نفوذ بیگانگان نقشی موثر را در بیدار کردن وجدانهای خفته مردم ایفا کرد.
محمدصالح حائری مازندرانی در 28 رجب سال (1298 هـ . ق) در شهر مقدس و مذهبی کربلای معلا دیده به جهان گشود. خاندان ایشان اهل علم و دانش و تقوا بود. جد اعلای ایشان مرحوم آیه الله آقا شیخ معین الدین قاسمی علامه مازندرانی از فقیهان معروف عصر خود و از دست پروردگان علامه مجلسی بوده است. جد دیگرش فقیه فرزانه آیه الله محمد حسن قاسمی بارفروشی ـ رحمه الله ـ است.
پدر بزرگوارش، آیه الله حاج میرزا فضل الله علامه حائری از فقیهان عصر خویش است و نه تنها پدر جسمانی محمد صالح، که مربی روحانی او نیز به حساب می آید.
مادر مکرمه اش دختر شادروان آیه الله حاج ملا محمد یوسف استرآبادی (صاحب کتاب صیغ العقود و کتاب های رضاع، لقطه، قضا و شهادات) و از زنان پاکدامن و نمونه عصر خویش بوده است.
علامه سمنانی برادری با فرهنگ و فرهیخته به نام آیه الله شیخ علی علامه (متوفای 1392 هـ . ق) (صاحب کتاب حجه البالغه) داشت که سال ها از محضر او کسب فیض کرد. او نیز فرزندی دانشمند به نام علامه جلال الدین حائری مازندرانی (متوفای 1357 هـ. ش) داشته که آثاری از خود به یادگار گذاشته است. محمد صالح از همان آغاز کودکی به فراگیری دانش رغبت فراوان داشت و دارای نبوغ فکری و حافظه ای نیرومند بود. علم اندوزی را در کربلا نزد برادران خود به نام های مولا علی معروف به «سیبویه» و مولا عباس معروف به «اخفش» آغاز نمود.
پس از تکمیل ادبیات، سطوح و فقه و اصول را نزد پدر دانشمند و برادر فاضلش (علامه شیخ علی حائری) و استادان دیگر آموخت. علامه خود در این باره می نویسد:
« ... مرحوم والدم مرا در حالی که بسیار خردسال بودم، به تحصیل دانش وا داشت و به روش معمول زمان، بی آن که فارسی بیاموزم، پس از آموختن قرائت قرآن مجید به آموختن امثله و شرح امثله ... پرداختم. سرمایه فارسی ام نخست از چند کتاب بود، سپس به نحو و صرف و منطق عربی مشغول شدم ... شرح لمعه را با کمال تدقیق و تحقیق نزد والدم خواندم و به همین منوال قوانین را نزد برادر اکبرم و مرحوم شیخ علی علامه ... (کتاب) کبری را به پارسی در بحر تقارب و انموزج و التهذیب المنطق را به تازی به نظم کشیدم و نیز به استقبال نان و حلوای شیخ بهایی و نان جو سید دلدار حسین هندی، نان و خرمایی به نظم آوردم که چندان به زعم زعمای شعر با آن حداثت (نوجوانی) از قافله عقب نماندم. هنگامی که سیوطی می خواندم، الفیه را تخمیس کردم، هر چند ناتمام ماند. رفته رفته قصاید بسیار را انشاء نمودم. (پس از استفاده بسیار از علمای کربلا) به نجف اشرف مسافرت و 12 سال تمام در حوزه درسی مرحوم آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیل تهرانی مشغول بودم»
او پس از این آموزش ها به تألیف «رساله غساله» پرداخت و کتاب هایی که خوانده بود، تدریس کرد. آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، صاحب کفایه الاصول (متوفای 1329 هـ . ق) در ماه رجب سال (1312 هـ . ق) به قصد زیارت وارد کربلا شد. وی روزها در صحن مطهر سید الشهدا ـ علیه السلام ـ مبحث غساله را تدریس می کرد. شیخ محمد صالح فرصت را مغتنم شمرد و رساله غساله، و کلی طبیعی و تجری را که تألیف کرده بود، به مرحوم آخوند عرضه کرد. مرحوم آخوند پس از مطالعه تألیفات شیخ محمد صالح، به استعداد فوق العاده و نبوغ وی پی برد و در بازگشت به نجف؛ این جوان نابغه را نیز با خود برد. بدینسان شیخ محمد صالح به حلقه درس آخوند خراسانی وارد شد.
محمدصالح حائری مازندرانی در 28 رجب سال (1298 هـ . ق) در شهر مقدس و مذهبی کربلای معلا دیده به جهان گشود. خاندان ایشان اهل علم و دانش و تقوا بود. جد اعلای ایشان مرحوم آیه الله آقا شیخ معین الدین قاسمی علامه مازندرانی از فقیهان معروف عصر خود و از دست پروردگان علامه مجلسی بوده است. جد دیگرش فقیه فرزانه آیه الله محمد حسن قاسمی بارفروشی ـ رحمه الله ـ است.
پدر بزرگوارش، آیه الله حاج میرزا فضل الله علامه حائری از فقیهان عصر خویش است و نه تنها پدر جسمانی محمد صالح، که مربی روحانی او نیز به حساب می آید.
مادر مکرمه اش دختر شادروان آیه الله حاج ملا محمد یوسف استرآبادی (صاحب کتاب صیغ العقود و کتاب های رضاع، لقطه، قضا و شهادات) و از زنان پاکدامن و نمونه عصر خویش بوده است.
علامه سمنانی برادری با فرهنگ و فرهیخته به نام آیه الله شیخ علی علامه (متوفای 1392 هـ . ق) (صاحب کتاب حجه البالغه) داشت که سال ها از محضر او کسب فیض کرد. او نیز فرزندی دانشمند به نام علامه جلال الدین حائری مازندرانی (متوفای 1357 هـ. ش) داشته که آثاری از خود به یادگار گذاشته است. محمد صالح از همان آغاز کودکی به فراگیری دانش رغبت فراوان داشت و دارای نبوغ فکری و حافظه ای نیرومند بود. علم اندوزی را در کربلا نزد برادران خود به نام های مولا علی معروف به «سیبویه» و مولا عباس معروف به «اخفش» آغاز نمود.
پس از تکمیل ادبیات، سطوح و فقه و اصول را نزد پدر دانشمند و برادر فاضلش (علامه شیخ علی حائری) و استادان دیگر آموخت. علامه خود در این باره می نویسد:
« ... مرحوم والدم مرا در حالی که بسیار خردسال بودم، به تحصیل دانش وا داشت و به روش معمول زمان، بی آن که فارسی بیاموزم، پس از آموختن قرائت قرآن مجید به آموختن امثله و شرح امثله ... پرداختم. سرمایه فارسی ام نخست از چند کتاب بود، سپس به نحو و صرف و منطق عربی مشغول شدم ... شرح لمعه را با کمال تدقیق و تحقیق نزد والدم خواندم و به همین منوال قوانین را نزد برادر اکبرم و مرحوم شیخ علی علامه ... (کتاب) کبری را به پارسی در بحر تقارب و انموزج و التهذیب المنطق را به تازی به نظم کشیدم و نیز به استقبال نان و حلوای شیخ بهایی و نان جو سید دلدار حسین هندی، نان و خرمایی به نظم آوردم که چندان به زعم زعمای شعر با آن حداثت (نوجوانی) از قافله عقب نماندم. هنگامی که سیوطی می خواندم، الفیه را تخمیس کردم، هر چند ناتمام ماند. رفته رفته قصاید بسیار را انشاء نمودم. (پس از استفاده بسیار از علمای کربلا) به نجف اشرف مسافرت و 12 سال تمام در حوزه درسی مرحوم آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیل تهرانی مشغول بودم»
او پس از این آموزش ها به تألیف «رساله غساله» پرداخت و کتاب هایی که خوانده بود، تدریس کرد. آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، صاحب کفایه الاصول (متوفای 1329 هـ . ق) در ماه رجب سال (1312 هـ . ق) به قصد زیارت وارد کربلا شد. وی روزها در صحن مطهر سید الشهدا ـ علیه السلام ـ مبحث غساله را تدریس می کرد. شیخ محمد صالح فرصت را مغتنم شمرد و رساله غساله، و کلی طبیعی و تجری را که تألیف کرده بود، به مرحوم آخوند عرضه کرد. مرحوم آخوند پس از مطالعه تألیفات شیخ محمد صالح، به استعداد فوق العاده و نبوغ وی پی برد و در بازگشت به نجف؛ این جوان نابغه را نیز با خود برد. بدینسان شیخ محمد صالح به حلقه درس آخوند خراسانی وارد شد.
wikiahlb: محمد_صالح_حائری_(علامه_سمنانی)