محمد بن مسلم بن شهاب زهری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوبکر، محمد بن مسلم بن عبیدالله شهاب زهری، از فقیهان و محدثان قرن دوم هجری، منسوب به قبیله ی بنی زهرة بن کلاب، که احتمالا در سال ۵۱ هجری در مکه متولد شد.
وی اولین کسی بود که به تدوین احادیث پرداخت و هم چنین عنوان نخستین تابعی تدوین کنندۀ حدیث نیز به او داده شده است. وی نزد محدثان بزرگی چون سعید بن مسیب، ابان ابن عثمان و عروة بن زبیر به فراگرفتن علم حدیث مشغول شد. زهری یکی از حافظان (حدیث) و فقیهان بزرگ بود. وی مدت ها در مدینه می زیسته است و همه علوم را در مدینه فراگرفت، در دهۀ پایانی قرن اول تا پایان عمر، در دهۀ سوم قرن دوم هجری، بیش از چهل سال در بین شام و مدینه رفت و آمد می نمود. وی از جمله کسانی است که در دانش مغازی سهم عمده ای دارد. وی تا پایان عمر در خدمت حاکم اموی بود تا این که در سال ۱۲۴ (ه. ق) در دهکده شغب منطقۀ مرزی حجاز و فلسطین درگذشت.
زهری و ارتباطش با اهل بیت
وی از دانشمندان عصر بنی امیه و معاصر و شاگرد امام زین العابدین (علیه السّلام) بود. آن چنان که از کتب تراجم استفاده می شود، زهری از خط ولایت امیرالمومنین (علیه السّلام) منحرف بوده است. مسلم که پدر اوست با مصعب بن زبیر بوده و جدش عبیدالله با مشرکین در جنگ بدر شرکت کرده است. برخی از منابع محمد بن مسلم بن شهاب زهری را از اصحاب علی بن الحسین (علیهما السّلام) دانسته اند، ابن شهر آشوب می نویسد: زهری از کارگزاران و عمال بنی امیه بود و بعد داستانی را از او نقل می کند که در گره گشائی های ویژه حضرت سجاد (علیه السّلام) بیان خواهد شد و او آن چنان ملازم حضرت بود که بعضی از بنی مروان به او می گفتند: ای زهری پیامبر تو چه می کند؟ و منظورشان علی بن الحسین (علیه السّلام) بود.
متن نامه امام سجاد به زهری
البته با توجه به متن نامه ای که حضرت سجاد (علیه السّلام) به او نوشتند، می توان به شدت ناراحتی این امام بزرگوار از این فرد و نهیب های کوبنده ایشان به او و امثالش واقف شد. آمده است که امام سجاد (علیه السّلام) به یکی از فقیهان و عالمان زمان خویش، محمد بن مسلم زهری، دانشمندی که با دستگاه بنی امیه به ویژه هشام بن عبدالملک همکاری می کرد، و از آنان طرفداری می نمود، پس از برحذر داشتن وی از اعانت ظالمان نامه ای به او نوشت و فرمود: خداوند در کتابش (قرآن کریم) از علمای دین پیمان گرفته است که حقایق قرآن را برای مردم بیان کنند و آن را نپوشانند. تو (خطاب به شهاب زهری) باید بدانی کمترین چیزی را که پوشانده ای و سبکترین باری که برداشته ای این است که ترس و وحشتی را که ظالم (از عواقب بیداد و ستم) دارد... از میان برده ای و راه ستم را برای او هموار کرده ای... ؛ مگر نه این است که تو را به سوی خویش می خوانند، تو را محور آسیای ظلمشان می کنند... ؛ مگر تو را پلی برای عبور به اهداف خویش قرار ندادند؟ مگر تو نردبان گمراهی آنان نشده ای که جاهلان ساده لوح را به دام می کشند؟ به وسیلۀ تو عالمان را مشکوک می سازند (و مردم گمان می کنند، همۀ عالمان مانند تو درباری اند). .. آنان در برابر این همه خدمت تو چه چیزی به تو پرداختند و چقدر بی ارزش است، آن چه به تو می دهند، در برابر آن چه از تو می گیرند و چه چیز کم بهایی نصیب تو شد.»
زهری و ارتباط با حاکمان ظالم اموی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس