تدوین

/tadvin/

مترادف تدوین: تالیف، تهیه، گردآوری، مدون سازی، تالیف کردن، جمع کردن، گردآوری کردن، مدون ساختن

برابر پارسی: گردآوری، فراهم آوری، فراهم کردن، نگارش

معنی انگلیسی:
composition, formulation, preparation, collection, compilation

لغت نامه دهخدا

تدوین. [ ت َدْ ] ( ع مص ) در دیوان نبشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || نام کسی را در دیوان سپاهیان نوشتن. ( اقرب الموارد ). || ترتیب دادن دیوان را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فراهم آوردن دیوان را. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ترتیب و تألیف و فراهم آوردگی. ( ناظم الاطباء ). جمع نمودن وتألیف کردن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
اجسام ز اجرام و لطافت ز کثافت
تدوین زمین را و تداویر زمان را.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

اشعاریام البی رایک جاجمع کردن، ثبت کردن، فراهم
۱- ( مصدر ) گرد آوردن فراهم آوردن چیزی ( مانند شعرنثر و غیره ) . ۲- تالیف کردن . ۳- ( اسم ) گرد آوری . ۴- تالیف . جمع : تدوینات .
در دیوان نبش . یا نام کسی را در دیوان سپاهیان نوشتن . یا ترتیب دادن دیوان را . فراهم آوردن دیوان را . یا ترتیب و تالیف و فراهم آوردگی . جمع نمودن و تالیف کردن .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) فراهم آوردن . ۲ - تألیف کردن . ۳ - (اِمص . ) گردآوری . ۴ - تألیف .

فرهنگ عمید

۱. اشعار یا مطالبی را در یک دفتر جمع کردن، دیوان ساختن.
۲. چیزی در دیوان ثبت کردن.
۳. فراهم آوردن و تٲلیف کردن.
۴. (سینما ) کنار هم چیدن بخش های فیلم برداری شده برای تنظیم کردن آن ها بر اساس فیلم نامه.

فرهنگستان زبان و ادب

{editing} [سینما و تلویزیون] عمل برش و پیوند و سر هم کردن تکه فیلم های فیلم برداری شده، براساس یک طرح مشخص

مترادف ها

codification (اسم)
رمزی کردن، تدوین، قانون نویسی، وضع قوانین، جمع و تدوین قوانین

پیشنهاد کاربران

نیازی نیست به جای واژه فرنگی ادیت؛ تدوین عربان را به کار بگیریم.
ادیت:ویرایش
🇮🇷 واژه ی برنهاده: ویراست 🇮🇷
تدوین گر : Film Editor
تدوین فیلم : Film Editing
تدوین همون ویرایش و Edit هست
compilation
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
مَنژوس ( سنسکریت: مَنجوسَ )
سامْوید sãmvid ( سنسکریت: سامَوِدَ sãmaveda )
بانداگ ( سنسکریت: بْهانداگارَ )

بپرس