[ویکی فقه] مثل های قرآنی. خداوند متعال برخی از مفاهیم بلند عقلی را در قالب مثلها بیان فرموده است تا عموم مردم آنها را به تناسب ادراک خود دریابند.
«ان الذین کذبوا ب آیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط و کذلک نجزی المجرمین؛ کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمی شود، و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد این گونه، گنهکاران را جزا می دهیم.»
انفاق با ریاکاری
«یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لا یؤمن بالله و الیوم ال آخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا لا یقدرون علی شی ء مما کسبوا و الله لا یهدی القوم الکافرین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید. همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند، و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی آورد، (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد، (و بذرهایی در آن افشانده شود، ) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها وبذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده اند چیزی به دست نمی آورند، و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی کند.»
عدم تساوی ضعیف و توانا
«ضرب الله مثلا عبدا مملوکا لا یقدر علی شی ء و من رزقناه منا رزقا حسنا فهو ینفق منه سرا و جهرا هل یستون الحمد لله بل اکثرهم لا یعلمون؛ خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر به هیچ چیز نیست و انسان (با ایمانی) را که از جانب خود، رزقی نیکو بخشیده ایم، و اوپنهان و آشکار از آنچه خدا به او داده، انفاق می کند، آیا این دو نفر یکسانند؟ شکر مخصوص خداست، ولی اکثر آنها نمی دانند.»«و ضرب الله مثلا رجلین احدهما ابکم لا یقدر علی شی ء و هو کل علی مولاه اینما یوجهه لا یات بخیر هل یستوی هو و من یامر بالعدل و هو علی صراط مستقیم؛ خداوند مثالی (دیگر) زده است: دو نفر را، که یکی از آن دو، گنگ مادرزاد است. و قادر بر هیچ کاری نیست، و سربار صاحبش می باشد، او را در پی هر کاری بفرستد، خوب انجام نمی دهد، آیا چنین انسانی، با کسی که امر به عدل و داد می کند، و بر راهی راست قرار دارد، برابر است؟»
عدم شریک برای خدا
...
«ان الذین کذبوا ب آیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط و کذلک نجزی المجرمین؛ کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمی شود، و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد این گونه، گنهکاران را جزا می دهیم.»
انفاق با ریاکاری
«یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لا یؤمن بالله و الیوم ال آخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا لا یقدرون علی شی ء مما کسبوا و الله لا یهدی القوم الکافرین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید. همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند، و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی آورد، (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد، (و بذرهایی در آن افشانده شود، ) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها وبذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده اند چیزی به دست نمی آورند، و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی کند.»
عدم تساوی ضعیف و توانا
«ضرب الله مثلا عبدا مملوکا لا یقدر علی شی ء و من رزقناه منا رزقا حسنا فهو ینفق منه سرا و جهرا هل یستون الحمد لله بل اکثرهم لا یعلمون؛ خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر به هیچ چیز نیست و انسان (با ایمانی) را که از جانب خود، رزقی نیکو بخشیده ایم، و اوپنهان و آشکار از آنچه خدا به او داده، انفاق می کند، آیا این دو نفر یکسانند؟ شکر مخصوص خداست، ولی اکثر آنها نمی دانند.»«و ضرب الله مثلا رجلین احدهما ابکم لا یقدر علی شی ء و هو کل علی مولاه اینما یوجهه لا یات بخیر هل یستوی هو و من یامر بالعدل و هو علی صراط مستقیم؛ خداوند مثالی (دیگر) زده است: دو نفر را، که یکی از آن دو، گنگ مادرزاد است. و قادر بر هیچ کاری نیست، و سربار صاحبش می باشد، او را در پی هر کاری بفرستد، خوب انجام نمی دهد، آیا چنین انسانی، با کسی که امر به عدل و داد می کند، و بر راهی راست قرار دارد، برابر است؟»
عدم شریک برای خدا
...
wikifeqh: مثل های_قرآنی
[ویکی اهل البیت] مثلهای قرآنی. کلیدواژه: مثل های قرآنی، امثال، ضرب المثل، آیات قرآن
سیوطی در کتاب الاتقان در این مورد می گوید: "الأمثال تصور المعانی بصورة الأشخاص لأنها أثبت فی الأذهان لأستعانة الذهن فیها بالحواس و من ثم کان الغرض من المثل تشبیه الخفی بالجلی والغائب بالشاهد".
امثال تصور معانی به صورت اشخاص (منظور صورت های محسوس) است. چرا که آنها به خاطر استعانت ذهن در آنها از حواس، در ذهن ماندگارترند. و از این رو غرض از مثل تشبیه پنهان به آشکار و غایب از نظر به قابل مشاهده است.
1. مانند و شبیه: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً...»؛ کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل می کند...
2. حکایت و داستان: «وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون»؛ و برای آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند.
3. عبرت پذیری: «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرینَ»؛ و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتی برای دیگران قرار دادیم.
الف. الگوی نیکو؛ مانند حضرت عیسی علیه السلام: «إنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنی إِسْرائیلَ»؛ مسیح فقط بنده ای بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویی برای بنی اسرائیل قرار دادیم.
ب. الگوی فاسد و بد؛ مانند همسران حضرت نوح و حضرت لوط علیه السلام: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما...»؛ خداوند برای کسانی که کافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند ولی به آن دو خیانت کردند...
سیوطی در کتاب الاتقان در این مورد می گوید: "الأمثال تصور المعانی بصورة الأشخاص لأنها أثبت فی الأذهان لأستعانة الذهن فیها بالحواس و من ثم کان الغرض من المثل تشبیه الخفی بالجلی والغائب بالشاهد".
امثال تصور معانی به صورت اشخاص (منظور صورت های محسوس) است. چرا که آنها به خاطر استعانت ذهن در آنها از حواس، در ذهن ماندگارترند. و از این رو غرض از مثل تشبیه پنهان به آشکار و غایب از نظر به قابل مشاهده است.
1. مانند و شبیه: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً...»؛ کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل می کند...
2. حکایت و داستان: «وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون»؛ و برای آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند.
3. عبرت پذیری: «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرینَ»؛ و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتی برای دیگران قرار دادیم.
الف. الگوی نیکو؛ مانند حضرت عیسی علیه السلام: «إنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنی إِسْرائیلَ»؛ مسیح فقط بنده ای بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویی برای بنی اسرائیل قرار دادیم.
ب. الگوی فاسد و بد؛ مانند همسران حضرت نوح و حضرت لوط علیه السلام: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما...»؛ خداوند برای کسانی که کافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند ولی به آن دو خیانت کردند...
wikiahlb: مثلهای_قرآنی