[ویکی فقه] یکی از گروه هایی که در قرآن مورد مواخذه قرار گرفته اند، «مترفین» هستند.
«مترفین» اسم مفعول از باب افعال و از کلمه «تُرفه» به معنی وسعت دادن در نعمت است. وقتی گفته می شود: «اَتْرَفَ فلانَ» معنایش این است که فلانی نعمتش از حد گذشته است.
یاد کرد قرآن از مترفین
این واژه و مشتقات آن هشت مورد در قرآن مجید آمده است. اصل این واژه در کلام خدای سبحان و اولیاء خدا یاد نشده مگر با ملامت و مذّمت.
از آن جایی که بسیاری از متنّعمان، غرق شهوات و هوسها می شوند، واژه «مترفین» در قرآن به معنی کسانی که مست و مغرور به نعمت شده و طغیان کرده اند آمده است و مصداق آن غالباً پادشاهان و جباران و ثروتمندان مستکبر و خود خواه است؛ آنهایی که با قیام انبیاء به دوران خودکامگیشان پایان داده می شد و منافع نامشروعشان به خطر می افتاد و مستضعفان از چنگال آنها رهایی می یافتند و به همین دلیل با انواع حیله ها و بهانه ها، به تخدیر و تحمیق مردم می پرداختند و امروزه نیز بیشترین فساد دنیا از همین «مترفین» سرچشمه می گیرد
ویژگیهای مترفین در قرآن
۱- انکار توحید و معاد:
قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کفَرُوا وَ کذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکمْ یأْکلُ مِمَّا تَأْکلُونَ مِنْهُ وَ یشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ » «ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او (نوح) که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: این بشری است مثل شما از آنچه می خورید می خورد و از آنچه می نوشید می نوشد! (پس چگونه می تواند پیامبر باشد؟!)»
از استدلال آنها که گفتند: او مانند سایر مردم است چون مثل انسان می خورد و می نوشد، معلوم می شود که برای انسان غیر از خوردن و نوشیدن که از خواصّ حیوانات است کمال و فضیلت دیگری سراغ نداشتند. تنها خوشبختی بشر را در این می دانستند که همانند حیوانات در بهره وری از انواع لذّات آزاد باشد . هم چنان که قرآن کریم در وصف این گونه مردم فرموده: «أُوْلَـئِک کالأَنْعَامِ» «آنان هم چون چهارپایانند». و نیز فرموده: «وَ الَّذِینَ کفَرُوا یتَمَتَّعُونَ وَ یأْکلُونَ کمَا تَأْکلُ الْأَنْعَامُ...» «کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می گیرند و همچون چهارپایان می خورند...»
۲- تقلید کورکورانه از آئین گذشتگان خود:
مترفین جوامع به هنگام خطر افتادن اسباب عیش و نوش و خوشگذرانی خویش بدون توجه به منطق و براهین وحیانی پیامبران الهی از ] متحجّر گذشتگان خود دم می زدند: «وَ کذَلِک مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک فِی قَرْیةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ » «و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذار کننده ای نفرستادیم مگر این که ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم.»
در آیه مورد بحث، این گفتار «اِنّا وَجَدْنا علی امّة...» را از توانگران اهل آبادی ها نقل کرده و آن بدان جهت است که طبع تنّعم و ناز پروردگی، انسان را وادار می کند از بار سنگین تحقیق، شانه خالی نموده، دست به دامن تقلید کورکورانه شود .
هم چنین از گفتار ذکر شده معلوم می شود گرایش به مادّی گری و دنیا طلبی قدرت اندیشه (خرد) را تضعیف، و آدمی را به سمت تقلید کورکورانه سوق می دهد .
از این که در جوامع شرک پیشه، تنها سخن مرفّهان ذکر گردیده با آن که اندیشه شرک مختص آنان نبوده است می توان استفاده کرد که آنان، نقش اصلی را در تعیین گرایش های جامعه داشته اند . هم چنین از آیه استفاده می شود اشراف گرایی در نسل آدمی تأثیر می گذارد و اخلاق و اعتقاد آنان را طوری می سازد که در مقام مخالفت با جریان های برخاسته از عقل و وحی برمی آیند و هر سخن حقی را که با هواهای نفسانی آنان همسویی نداشته باشد نمی پذیرند.
۳- ملاک و معیار قرار دادن ثروت و امکانات مادّی:
«وَ قَالُوا نَحْنُ أَکثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ » «و (آنها که مَستِ ناز و نعمت بودند) گفتند اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»
۴- ظلم و جرم:
«وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کانُواْ مُجْرِمِینَ » «و آنان که ستم می کردند، از تنّعم و کامجویی پیروی کردند و گناهکار بودند (و نابود شدند)!»
از جمله «کانوا مجرمین» بر می آید که مردمان خوشگذران و پیرو لذّات، مردمانی بودند که به جرم و بزهکاری عادت کرده و در انجام آن پافشاری می کردند.
۵- فسق:
از خصوصیّات دیگر مترفین، فسق یعنی از حدّ و حقوق حقّه خارج شدن است: «وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا » «و هنگامی که بخواهیم، شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می کوبیم.»
پیامدهای اتراف و خوشگذرانی
...
«مترفین» اسم مفعول از باب افعال و از کلمه «تُرفه» به معنی وسعت دادن در نعمت است. وقتی گفته می شود: «اَتْرَفَ فلانَ» معنایش این است که فلانی نعمتش از حد گذشته است.
یاد کرد قرآن از مترفین
این واژه و مشتقات آن هشت مورد در قرآن مجید آمده است. اصل این واژه در کلام خدای سبحان و اولیاء خدا یاد نشده مگر با ملامت و مذّمت.
از آن جایی که بسیاری از متنّعمان، غرق شهوات و هوسها می شوند، واژه «مترفین» در قرآن به معنی کسانی که مست و مغرور به نعمت شده و طغیان کرده اند آمده است و مصداق آن غالباً پادشاهان و جباران و ثروتمندان مستکبر و خود خواه است؛ آنهایی که با قیام انبیاء به دوران خودکامگیشان پایان داده می شد و منافع نامشروعشان به خطر می افتاد و مستضعفان از چنگال آنها رهایی می یافتند و به همین دلیل با انواع حیله ها و بهانه ها، به تخدیر و تحمیق مردم می پرداختند و امروزه نیز بیشترین فساد دنیا از همین «مترفین» سرچشمه می گیرد
ویژگیهای مترفین در قرآن
۱- انکار توحید و معاد:
قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کفَرُوا وَ کذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکمْ یأْکلُ مِمَّا تَأْکلُونَ مِنْهُ وَ یشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ » «ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او (نوح) که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: این بشری است مثل شما از آنچه می خورید می خورد و از آنچه می نوشید می نوشد! (پس چگونه می تواند پیامبر باشد؟!)»
از استدلال آنها که گفتند: او مانند سایر مردم است چون مثل انسان می خورد و می نوشد، معلوم می شود که برای انسان غیر از خوردن و نوشیدن که از خواصّ حیوانات است کمال و فضیلت دیگری سراغ نداشتند. تنها خوشبختی بشر را در این می دانستند که همانند حیوانات در بهره وری از انواع لذّات آزاد باشد . هم چنان که قرآن کریم در وصف این گونه مردم فرموده: «أُوْلَـئِک کالأَنْعَامِ» «آنان هم چون چهارپایانند». و نیز فرموده: «وَ الَّذِینَ کفَرُوا یتَمَتَّعُونَ وَ یأْکلُونَ کمَا تَأْکلُ الْأَنْعَامُ...» «کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می گیرند و همچون چهارپایان می خورند...»
۲- تقلید کورکورانه از آئین گذشتگان خود:
مترفین جوامع به هنگام خطر افتادن اسباب عیش و نوش و خوشگذرانی خویش بدون توجه به منطق و براهین وحیانی پیامبران الهی از ] متحجّر گذشتگان خود دم می زدند: «وَ کذَلِک مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک فِی قَرْیةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ » «و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذار کننده ای نفرستادیم مگر این که ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم.»
در آیه مورد بحث، این گفتار «اِنّا وَجَدْنا علی امّة...» را از توانگران اهل آبادی ها نقل کرده و آن بدان جهت است که طبع تنّعم و ناز پروردگی، انسان را وادار می کند از بار سنگین تحقیق، شانه خالی نموده، دست به دامن تقلید کورکورانه شود .
هم چنین از گفتار ذکر شده معلوم می شود گرایش به مادّی گری و دنیا طلبی قدرت اندیشه (خرد) را تضعیف، و آدمی را به سمت تقلید کورکورانه سوق می دهد .
از این که در جوامع شرک پیشه، تنها سخن مرفّهان ذکر گردیده با آن که اندیشه شرک مختص آنان نبوده است می توان استفاده کرد که آنان، نقش اصلی را در تعیین گرایش های جامعه داشته اند . هم چنین از آیه استفاده می شود اشراف گرایی در نسل آدمی تأثیر می گذارد و اخلاق و اعتقاد آنان را طوری می سازد که در مقام مخالفت با جریان های برخاسته از عقل و وحی برمی آیند و هر سخن حقی را که با هواهای نفسانی آنان همسویی نداشته باشد نمی پذیرند.
۳- ملاک و معیار قرار دادن ثروت و امکانات مادّی:
«وَ قَالُوا نَحْنُ أَکثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ » «و (آنها که مَستِ ناز و نعمت بودند) گفتند اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»
۴- ظلم و جرم:
«وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کانُواْ مُجْرِمِینَ » «و آنان که ستم می کردند، از تنّعم و کامجویی پیروی کردند و گناهکار بودند (و نابود شدند)!»
از جمله «کانوا مجرمین» بر می آید که مردمان خوشگذران و پیرو لذّات، مردمانی بودند که به جرم و بزهکاری عادت کرده و در انجام آن پافشاری می کردند.
۵- فسق:
از خصوصیّات دیگر مترفین، فسق یعنی از حدّ و حقوق حقّه خارج شدن است: «وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا » «و هنگامی که بخواهیم، شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می کوبیم.»
پیامدهای اتراف و خوشگذرانی
...
wikifeqh: مترفین
[ویکی اهل البیت] "مترفین" اسم مفعول از باب افعال و از کلمه "تُرفه" به معنی وسعت دادن در نعمت است. وقتی گفته می شود: "اَتْرَفَ فلانَ" معنایش این است که فلانی نعمتش از حد گذشته است.
این واژه و مشتقات آن هشت مورد در قرآن مجید آمده است. اصل این واژه در کلام خدای سبحان و اولیای خدا یاد نشده مگر با ملامت و مذّمت.
از آنجایی که بسیاری از متنّعمان، غرق شهوات و هوسها می شوند، واژه "مترفین" در قرآن به معنی کسانی که مست و مغرور به نعمت شده و طغیان کرده اند آمده است و مصداق آن غالباً پادشاهان و جباران و ثروتمندان مستکبر و خودخواه است؛ آنهایی که با قیام انبیاء به دوران خودکامگیشان پایان داده می شد و منافع نامشروعشان به خطر می افتاد و مستضعفان از چنگال آنها رهایی می یافتند و به همین دلیل با انواع حیله ها و بهانه ها، به تخدیر و تحمیق مردم می پرداختند و امروزه نیز بیشترین فساد دنیا از همین "مترفین" سر چشمه می گیرد.
از استدلال آنها که گفتند: او مانند سایر مردم است چون مثل انسان می خورد و می نوشد، معلوم می شود که برای انسان غیر از خوردن و نوشیدن که از خواص حیوانات است کمال و فضیلت دیگری سراغ نداشتند. تنها خوشبختی بشر را در این می دانستند که همانند حیوانات در بهره وری از انواع لذّات آزاد باشد.
همچنان که قرآن کریم در وصف این گونه مردم فرموده: «أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ»؛ (سوره اعراف/179) آنان همچون چهارپایانند . و نیز فرموده: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ...»؛(سوره محمد/12) کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می گیرند و همچون چهارپایان می خورند...
«وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ»؛(سوره زخرف/23) و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذارکننده ای نفرستادیم مگر این که ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم.
در آیه موردِ بحث، این گفتارِ "اِنّا وَجَدْنا علی امّة..." را از توانگران اهل آبادی ها نقل کرده و آن بدان جهت است که طبع تنّعم و نازپروردگی انسان را وادار می کند از بار سنگین تحقیق، شانه خالی نموده دست به دامن تقلید کورکورانه شود.
این واژه و مشتقات آن هشت مورد در قرآن مجید آمده است. اصل این واژه در کلام خدای سبحان و اولیای خدا یاد نشده مگر با ملامت و مذّمت.
از آنجایی که بسیاری از متنّعمان، غرق شهوات و هوسها می شوند، واژه "مترفین" در قرآن به معنی کسانی که مست و مغرور به نعمت شده و طغیان کرده اند آمده است و مصداق آن غالباً پادشاهان و جباران و ثروتمندان مستکبر و خودخواه است؛ آنهایی که با قیام انبیاء به دوران خودکامگیشان پایان داده می شد و منافع نامشروعشان به خطر می افتاد و مستضعفان از چنگال آنها رهایی می یافتند و به همین دلیل با انواع حیله ها و بهانه ها، به تخدیر و تحمیق مردم می پرداختند و امروزه نیز بیشترین فساد دنیا از همین "مترفین" سر چشمه می گیرد.
از استدلال آنها که گفتند: او مانند سایر مردم است چون مثل انسان می خورد و می نوشد، معلوم می شود که برای انسان غیر از خوردن و نوشیدن که از خواص حیوانات است کمال و فضیلت دیگری سراغ نداشتند. تنها خوشبختی بشر را در این می دانستند که همانند حیوانات در بهره وری از انواع لذّات آزاد باشد.
همچنان که قرآن کریم در وصف این گونه مردم فرموده: «أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ»؛ (سوره اعراف/179) آنان همچون چهارپایانند . و نیز فرموده: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ...»؛(سوره محمد/12) کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می گیرند و همچون چهارپایان می خورند...
«وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ»؛(سوره زخرف/23) و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذارکننده ای نفرستادیم مگر این که ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم.
در آیه موردِ بحث، این گفتارِ "اِنّا وَجَدْنا علی امّة..." را از توانگران اهل آبادی ها نقل کرده و آن بدان جهت است که طبع تنّعم و نازپروردگی انسان را وادار می کند از بار سنگین تحقیق، شانه خالی نموده دست به دامن تقلید کورکورانه شود.
wikiahlb: مترفین
[ویکی الکتاب] معنی مُتْرَفِینَ: عیاشان - خوش گذرانانِ مغرور و سرمست ( جمع مترف که اسم مفعول از ماده اتراف است ، که به معنای زیاده روی در تلذذ از نعمتها است)
معنی مُتْرَفِیهَا: عیاشان آنها - خوش گذرانانِ مغرور و سرمست آنها (در اصل مترفین بوده که نون آن به دلیل مضاف واقع شدن حذف گردیده است . مترفین جمع مترف بوده که اسم مفعول از ماده اتراف ،به معنای زیاده روی در تلذذ از نعمتها است)
معنی مُتْرَفِیهِم بِـ: عیاشان آنان- خوش گذرانانِ مغرور و سرمستشان ( در اصل "مترفین " بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گردیده است .مترف اسم مفعول از ماده اتراف است ، که به معنای زیاده روی در تلذذ از نعمتها است)
ریشه کلمه:
ترف (۸ بار)
تَرَفُّه یعنی توسّع در نعمت (مفردات) ترف یعنی نعمت ابن عرفه گفته مُترَف کسی است که به سر خود گذاشته شده آنچه بخواهد میکند و از وی جلوگیری نمی شود مجمع البیان ذیل آیه 16:اسراء. بنابراین مُترَف به معنی ثروتمند است، یعنی کسی که به او نعمت زیاد داده شده و آن در صورت عدم ایمان سبب طغیان و سرکشی است ، و از موارد استعمال آن در قرآن مجید بدست میآید که ثروتمند و قدرتمند سرکش مراد است و شاید به همین جنت است که مجمع البیان آن را در آیه ، ممتنع از اداء واجبات گفته است. ، ملاقات آخرت را تکذیب کرده و در دنیا آنها را مرفّه و صاحب نعمت کردیم ، ستمکاران به آنچه در آن وسعت یافته بودند برگشتند و گناهکاران بودند. ، در هیچ شهری انذار کنندهای نفرستادیم مگر آنکه ثروتمندان آن گفتند: ما به آنچه فرستاده شدهاید کافریم. از آیه شریفه به خوبی روشن میشود که در وحله اوّل طبقه سوّم، از انبیاء حمایت کردهاند زیرا انبیاء به حمایت آنها و غیره برخاستهاند. نیز ثروتمندان در مرحله اوّل به مبارزه برخاستهاند زیرا پیامبران از عیّاشی و خیره سری آنها جلوگیری کرده و به تعدیل و انصاف وادار مینمودند و آن بر خلاف میل خود کامگان بود. نا گفته نماند: این مادّه در همه جای قرآن مجید درمقام ذمّ به کار رفته است.
معنی مُتْرَفِیهَا: عیاشان آنها - خوش گذرانانِ مغرور و سرمست آنها (در اصل مترفین بوده که نون آن به دلیل مضاف واقع شدن حذف گردیده است . مترفین جمع مترف بوده که اسم مفعول از ماده اتراف ،به معنای زیاده روی در تلذذ از نعمتها است)
معنی مُتْرَفِیهِم بِـ: عیاشان آنان- خوش گذرانانِ مغرور و سرمستشان ( در اصل "مترفین " بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گردیده است .مترف اسم مفعول از ماده اتراف است ، که به معنای زیاده روی در تلذذ از نعمتها است)
ریشه کلمه:
ترف (۸ بار)
تَرَفُّه یعنی توسّع در نعمت (مفردات) ترف یعنی نعمت ابن عرفه گفته مُترَف کسی است که به سر خود گذاشته شده آنچه بخواهد میکند و از وی جلوگیری نمی شود مجمع البیان ذیل آیه 16:اسراء. بنابراین مُترَف به معنی ثروتمند است، یعنی کسی که به او نعمت زیاد داده شده و آن در صورت عدم ایمان سبب طغیان و سرکشی است ، و از موارد استعمال آن در قرآن مجید بدست میآید که ثروتمند و قدرتمند سرکش مراد است و شاید به همین جنت است که مجمع البیان آن را در آیه ، ممتنع از اداء واجبات گفته است. ، ملاقات آخرت را تکذیب کرده و در دنیا آنها را مرفّه و صاحب نعمت کردیم ، ستمکاران به آنچه در آن وسعت یافته بودند برگشتند و گناهکاران بودند. ، در هیچ شهری انذار کنندهای نفرستادیم مگر آنکه ثروتمندان آن گفتند: ما به آنچه فرستاده شدهاید کافریم. از آیه شریفه به خوبی روشن میشود که در وحله اوّل طبقه سوّم، از انبیاء حمایت کردهاند زیرا انبیاء به حمایت آنها و غیره برخاستهاند. نیز ثروتمندان در مرحله اوّل به مبارزه برخاستهاند زیرا پیامبران از عیّاشی و خیره سری آنها جلوگیری کرده و به تعدیل و انصاف وادار مینمودند و آن بر خلاف میل خود کامگان بود. نا گفته نماند: این مادّه در همه جای قرآن مجید درمقام ذمّ به کار رفته است.
wikialkb: مُتْرَفِین